بریدههایی از کتاب رشد
۴٫۵
(۲۸۱)
علی خودش زیاد شد و ثروتها را به راه انداخت، قارونها ثروتهاشان زیاد شد و خود را باختند.
علی ثروتمند زندگی کرد و اینها ثروتمند میمیرند.
علی امیر بود و اینها اسیرند؛ چون که حقیرند و از دست رفتهاند.
صادق برزگری
بهشت منزل است نه مقصد
شباهنگ
ورزیدهها، در یک ساعت، کاری را به پایان میرسانند که تازه کارها در یک روز از انجام آن عاجز هستند.
و برای رسیدن به این ورزیدگی، میتوان از دقت در مسائل جزیی شروع کرد و از زیر آوار عادتهای حاکم بیرون آمد و دقتها و سنجشها را در برخورد با هر مسأله به کار گرفت.
mim.ha.saad
انسان در خسارت است، مگر آنها که از چند مرحله گذشتهاند:
۱. آنها که به عشق رسیدهاند.
۲. و به عملهای صالح از سازندگیها و استقامتها و عملها.
۳. و آنها که گذشته از کارها و سازندگیها و استقامتها به سفارشها و تواصی به حق.
۴. و به تواصی به صبر رسیدهاند.
علی اصغر
از وسائلی که در یک اتاق هست میتوان کشف کرد که این اتاق برای چیست و برای چه آفریده شده. از استعدادها و نیروهای انسان هم میتوان کشف کرد که او برای چیست و برای چه آفریده شده است.
کاربر ۹۳۵۳۴۷
کسانی که از وزنههای کوچک ورزیدگی را هدیه گرفتهاند، در زیر وزنههای بزرگ از پا نمیافتند.
امیرحسین
رشد، رهبری کردن استعدادهای تکامل یافته است.
خادم الزهرا🌸
هر هدفی تا اندازهای استعداد ما را به کار میکشد و سرمایههای ما را بارور میکند، باید در انتخاب هدف سنجید و اندیشید تا هدفی بیابیم که تمام استعدادهای ما را بارور کند و تمام نیروهای نهفته و پاهای پنهان ما را بیرون بکشد.
انسان به خاطر معشوق میدود، هر چقدر معشوق عظیمتر و ارزندهتر باشد ناچار حرکت و کوششاش و در نتیجه سود او زیادتر خواهد شد.
العبد
کسانی که از وزنههای کوچک ورزیدگی را هدیه گرفتهاند، در زیر وزنههای بزرگ از پا نمیافتند.
[°علیرضا°°°
..
آه حالا میفهمم که چرا خیلیها به توپهای بزرگتر و کرههای زمین و ماه و خورشید هم همان طور نگاه میکنند و توپ بازی نمیکنند و اسیر بازی نمیشوند. اینها کاری دارند و هدفی دارند و این است که مشغول نمیشوند و سرگرم نمیشوند. سرگرمیها برای بیکارههاست. بازیها برای آوارههاست و آنها که جایی دارند و آنها که کاری دارند و آنها که به مهمانی دعوت شدهاند و لباس ضیافت پوشیدهاند، دیگر با توپها و با بازیچهها کاری ندارند. اینها نه بازیگرند و نه بازیچه و نه تماشاچی. اینها رهرو هستند و به تحرکها رسیدهاند و از تنوعها گذشتهاند.
springnasim
کسانی که گندمها را به خاک میسپارند، آنهایی هستند که وسعت خسیس زمستان را فهمیدهاند و نیازهای عظیم را شناختهاند و میخواهند گندمها را زیاد کنند.
آنها که راه دراز و وقت کم را فهمیدهاند، مجبورند که خود را زیاد کنند و رشد بدهند.
اینها زندگی و مرگ را با همین معیار میسنجند، اگر زندهاند و اگر میمیرند، به خاطر همین زیاد شدن است
springnasim
و عامل این خسارت، عصرها و دورهها و محیطها نیستند، عامل خسارت خود انسان، خود اوست. عصرها مقدس هستند به دلیل سوگندی که خدا یاد میکند. این سوگند به ما درس میدهد که عصرها و زمانهها مقصر نیستند. این انسان است که خسارت را میپذیرد. این انسان است که سرمایههایش را به جریان نمیاندازد، از فکرش، از عقل و میزان سنجش و ترازویش، برای خودش استفاده نمیکند. به یک لیوان آب بیش از خودش فکر میکند، به دخل و خرج مغازهاش بیش از خودش میاندیشد. این انسان است که خودش را گم میکند و در غفلتها و جهالتها، خودش را به کم میفروشد. راستی که انسان در تمام دورههای تاریخی و در تمام نظامهای گذشتهاش ضرر داده و به خسارت رسیده و در بنبست مانده است.
fatemeh
انسان به خاطر معشوق میدود، هر چقدر معشوق عظیمتر و ارزندهتر باشد ناچار حرکت و کوششاش و در نتیجه سود او زیادتر خواهد شد.
حسین
اینها با اینکه خیلی دارند، فقیر هستند؛ چون پیش از سؤال، به جوابها رسیدهاند و پیش از عطش، به آب.
sahar akbari
«هر کس هر قدر کار بکند و راه برود بالاتر میآید، تا ثروت، تا قدرت، تا ریاست، تا بهشت آب و نان و بالاتر میآید، تا... تا» تا آنجایی که نهایتی ندارد و تا برنمیدارد. و این است که علی آن مرد راه فریادش بلند میشود: «آه مِن قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیق
Mahdi
هر کس از تضاد استعدادها برخوردار بود و هر کس بشر بود ناچار از این جهت دادن و رهبری کردن برخوردار است. خود این استعدادها مهم نیستند و کاری که با دست یا فکر یا نیروی عظیم خود انجام میدهیم مهم نیست، بل مهم هدف و جهت این کارهاست که برای چه از اینها بهره میگیریم و در چه راهی آنها را به جریان میاندازیم.
و با این دید دیگر اختلاف عملها و اختلاف استعدادها مسأله ظلم و بیعدالتی را به دنبال نمیکشد؛ چون حکمت بر اساس نیازهای گوناگون، افراد گوناگون تهیه میکند،
در حالی که این گوناگونیها ملاک افتخار نیست و در حالی که از هر کس به اندازهای که دادهاند بازدهی میخواهند و در حالی که هنگام پاداش، نسبت سرمایهها و سودها را میسنجند، نه سرمایهها را و نه سودها را.
Mahdi
غافل از اینکه ما را به بیش از اینها خریدارند و غافل از اینکه اینها قیمت یک لحظه ما نیست. چه میگویم، نه اینها که تمام الماسها و نفتها و طلاها و نقرهها و تمام زمین و حتی تمام بهشت قیمت یک لحظه ما نیست.
Fatemeh Afsharmanesh
باید در این وقت کم به تجارتی دست زد که بینهایت سود بیاورد و باید به دنبال خریداری رفت که پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد و باید در جستوجوی بازاری بود که رونق داشته باشد.
یک بازار، بازار پایین است با خریداریهایی به نام دل و هوسهایش و به نام مردم و حرفهایش و به نام دنیا و جلوههایش؛ با ثروت و قدرت و شهرت و مدارک و عنوانهایش و به نام شیطان و وسوسههایش.
و یک بازار هم بازار دیگری است با خریداری به نام اللّه، مالک، رحیم، مهربان.
کاربر ۸۹۵۸۰۹۹
«وَ الْعَصْر»، به تمام این دورهها سوگند، «اِنَّ الاِْنْسانَ لَفی خُسْرٍ»، که انسان با این همه سرمایه در تمام دورهها در خسارت مدفون است، چرا؟ چون سرمایههایش رشدی نکرده و سودی نیاورده است. درست است که به ثروت، که به قدرت، که به علم رسیده است، درست است که اینها زیاد شدهاند، اما خود انسان کم شده و اسیر شده و اسارتش علامت حقارت است.
زهرا سادات
انسانها گرچه در سرمایهها با هم تفاوت دارند اما در جهت دادن به اینها و رهبری اینها همه با هم برابرند.
نامیرا
حجم
۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان