بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب‌فروش خیابان ادوارد براون؛ مجموعه داستان‌به‌هم‌پیوسته | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتاب‌فروش خیابان ادوارد براون؛ مجموعه داستان‌به‌هم‌پیوسته

بریده‌هایی از کتاب کتاب‌فروش خیابان ادوارد براون؛ مجموعه داستان‌به‌هم‌پیوسته

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۶از ۱۲۷ رأی
۳٫۶
(۱۲۷)
برای خودم چای می‌ریزم و بخارش را بو می‌کشم. شُش‌هایم از عطر زنجبیل پُر می‌شود. ترکیب کتاب و چای در هوای سرد زمستان معجزه می‌کند. حسش مثل پیدا کردن دست‌شویی توی شهر است وقتی شاش‌بند شده‌ای: آرامش‌دهنده و لذت‌بخش.
Maliheh Fakhari Razi
«انسان وقتی به چیزی واکنش نشان می‌دهد که یکی از حس‌های پنج‌گانه‌اش تحریک شود. کتاب به‌تنهایی هیچ‌کدام از این حس‌ها را تحریک نمی‌کند.»
من
از عروس فقط لباس سفیدش را می‌بینم. حتماً شبیه همهٔ عروس‌های دیگری است که تابه‌حال دیده‌ام: زشت و تکراری
محمد
«از همین می‌ترسم به یه چیز یا کسی عادت می‌کنی، اون وقت اون چیز یا کس قالت می‌ذاره. اون وقت دیگه چیزی برات نمی‌مونه. می‌فهمی چی می‌خوام بگم؟ اونایی رو که می‌ذارن و می‌رن دوست ندارم. اینه که اول خودم می‌رم. این‌جوری خاطرجمع‌تره.»
IT_girl

حجم

۱۴۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

حجم

۱۴۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۸
۹
صفحه بعد