بریدههایی از کتاب روابط متکامل زن و مرد
۴٫۲
(۱۵۷)
مکر شیطان این است که از بدیای که بوجود میآید، همهٔ مسأله را زیر سؤال میبرد که رابطه دیگر برقرار نکن، با مادرت دیگر نیا، با خانوادهات نروی، با فلانی نروی، بچهاش بچهام را چکار کرد...
shiina
و ما أدری ما یفعل بی و لا بکم ان أتبع الا ما یوحی الی؛ بگو نمیدانم چه پیش میآید برای من و شما، ولی میدانم چه باید بکنم.
shiina
این یک حقیقتی است که اگر من همسری انتخاب میکنم، شرایطی میگذارم، میگویم این آدم، آدم مهربانی است؛ اینطوری نیست که تا آخرین لحظه زندگیاش همین خط مستقیم محبت را طی کند. لحظههایی هم میشود که در دلش بغض میآید، نفرت میآید، خستگی میآید. حالا یا به حق یا به ناحق. مسأله این است که من با بغض و خستگی و نامهربانی او چگونه برخورد کنم.
باغبان 🤗🌱
به قارون میگویند: أحسن کما أحسن الله الیک، میگوید: انما أُوتیتُ علی علم عندی؛ من خودم بدست آوردهام. کسی که موجودی را به خودش نسبت میدهد اجازه نمیدهد به دیگری، حتی به خدا، که بیاید در این موجودی دخالت بکند. با این که منعم را میشناسد و نعمتها و حدود و ثغور آنها را میشناسد، به دیگری اجازه نمیدهد بیاید. میگوید خودم بهتر میدانم، بهتر میرانم! زیر بار امر خدا نمیروی برایت سنگین است این حرف.
ره دوست
آن چه من را به حرکت وادار میکند، علم به چیزی نیست، اضطرار به آن است. احتیاج به آن است.
مادامی که من، دین را حتی اگر قبول کردم، خدا را حتی اگر باور کردم که هست، اگر به آن نیاز نداشته باشم و بگویم بدون دین میتوانم راهم را بروم و میتوانم بدون دین زندگی کنم، طبیعتآ دین یا در متن نمیآید، بر کنار میشود، یا اگر هم میآید متن بیبدیلی نیست، میتواند نسخه بَدَل داشته باشد. اینجاست که تو از دین میتوانی کنار بکشی. ثبات تو در رابطه با دین ممکن است متغیر باشد. یک روز باشی یک روز نباشی.
ره دوست
کسی که به خاطر خستگی از دنیا به شهادت روی میآورد با کسی که با فراغت و آزادی و حتی با اشتیاقها و علاقهها روی میآورد برابر نیستند.
محمد صالح آبادی
با شناخت ارزش و قدر انسان، به شناخت نقش و هدف او پی میبریم. و این نقش از ترکیب نیروهای درونی انسان بدست میآید و این ترکیب به تحرک انسان میانجامد و او را در صراط راه میبرد
کاربر ۱۱۱۵۵۲۰
لو عَلِم الخلق کیف خلق اللّه الخلق لم یلُم أحدٌ أحداً. اگر مخلوقات خدا میدانستند که خدا چگونه آنها را آفریده، ملامتها کم میشد.
کاربر ۱۱۱۵۵۲۰
در صدد این نباشید که حتمآ یک برخورد برخورد مطلوبی باشد که ما در نظر میگیریم. مهم این است که ما یاد بگیریم که با هر کس در هر شرایطی؛ اگر جاهل بود، اگر عالم بود، اگر غافل بود، اگر مهربان بود، اگر حسود بود، اگر زود رنج بود چگونه برخورد کنیم.
مامانِ لیلی و مهتاب و ارغوان
در محبت یا گفت و گو، حدّ نگه دار، تا آنجا که هنوز به جملههایی از تو مشتاق هستند، خاموشی تو شیرین است. دلزدگی، حتی از محبت، نفرت انگیز است. به همان اندازهای محبت و اقبال داشته باش که طرف تو نیاز دارد، نه به اندازهای که تو داری. هنگام راحتی و انس، در دل بهار زندگی، از پاییز هم یادی بکن. این توجه، تعلق و دلبستگی را ضعیف میکند و تو را آماده میسازد و برای حوادث، مصونیت میبخشد.
NegaraMehr
برای آرامش، توقع کم، تحمل زیاد میآورد و توجه مناسب دو طرف و پذیرش دو طرف و همدلی و همکاری و همراهی و هماهنگی، با هم گره میخورند و در هم میبالند.
NegaraMehr
یکی از مکرهای شیطان همین است. وقتی که مشکلی بوجود میآید، اصل صورت مسأله را پاک میکند. میگوید: نمازت را این جوری خواندی، اصلا نماز نخوان. نمیآید عیب را بردارد.
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
آیا مرد محوری و مرد سالاری باشد یا زن سالاری؟ حقیقت امر این است که نه این و نه آن. یعنی در یک زندگی متفاهم و زندگی سالم، یعنی؛ زندگی که هدف دارد، هدف حاکم است وقتی که ما میخواهیم مسائلمان را بسنجیم باید بسنجیم این کار یا آن کار، کدام ما را به آن مقصود میرساند
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
در تنهایی آدمها بدون برخورد، مقدار ظرفیت من مشخص نمیشود.
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
انسانی که خودش را هرز کرده و خوش بوده و کیف کرده، در واقع از آنجا لذت برده که نمیداند چه از دست داده، فقط حساب کرده که چه به دست آورده است. ما از حجم استعدادها و از عظمت خویش غافلیم و خود را جزء دارایی حساب نمیکنیم و این است که با لذتی که در عوض از دست دادن خویش و عمر و هستی خود بدست آوردهایم، سرخوشیم و سرشاد.
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
مسأله این نیست که من پاکم، مسأله این است که اگر کسی با عمل من گندید، ناچار گند او به من هم سرایت میکند، که من در جامعهٔ مرتبط زندگی میکنم. و مسأله این است که من از محدودهٔ حصارها و دیوارهای من و خودم گذشتهام و در من تمام خلق گنجانده شده و عشق آنها در دل من هم نشسته است.
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
اشتباه از اینجا برخاسته که ما برای دیات و خون بها، ارزش انسانی قائل هستیم، در حالی که دیه در رابطه با کارایی و ارزش اقتصادی است. به همین خاطر، اگر دو دست یک نفر را قطع کنند، دیهٔ آن برابر با کشتن و نابود کردن است و همین طور اگر دو چشم یا دو پا یا تخمدانها یا گوشها را ببرند، هر کدام برابر یا دیهٔ کامل حساب میشوند. این مسأله نشان میدهد که دیه ارزش انسانی را توضیح نمیدهد، که فقط در رابطه با کارایی و ارزش اقتصادی است. و از آنجا که کار مرد و مسؤولیت مرد بیشتر است و ارزش اقتصادی آن زیادتر است، ناچار دیهٔ این دو هم با هم تفاوت دارد.
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
از آنجا که عمل بینهایت رابطه دارد، ارزش عمل وابسته به بینشی است که تو از این رابطهها داری. اگر میشنویم، ضربة علی یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین؛ یک ضربت علی در روز جنگ خندق از تمامی عبادتها افضل است. با همین اصل میتوانیم بفهمیم که چرا؟ چون؛ علی رابطهٔ این ضربت را با عبادت تمامی خلق دیده و با این بینش این گام را برداشته، و این ضربت را فرود آورده است.
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
احترام امامزاده با متولی است. تو میتوانی بدون لج در آوردن و تحریک کردن همسرت را در چشمها و دلها بزرگ کنی. آنجا که تو حُرمت او را میشکنی، دیگران حرمت نگه نمیدارند.
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
احترام امامزاده با متولی است. تو میتوانی بدون لج در آوردن و تحریک کردن همسرت را در چشمها و دلها بزرگ کنی. آنجا که تو حُرمت او را میشکنی، دیگران حرمت نگه نمیدارند.
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
حجم
۴۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۴۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان