بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روابط متکامل زن و مرد | طاقچه
تصویر جلد کتاب روابط متکامل زن و مرد

بریده‌هایی از کتاب روابط متکامل زن و مرد

امتیاز:
۴.۲از ۱۵۷ رأی
۴٫۲
(۱۵۷)
فرزندان خود را راه رفتن بیاموز، به دوش نکش. میان آنها و مشکلاتشان حایل نشو. بگذار مشکل را تجربه کنند و راه حل را بیاموزند.
abbas aghaei
در محبت یا گفت و گو، حدّ نگه دار، تا آنجا که هنوز به جمله‌هایی از تو مشتاق هستند، خاموشی تو شیرین است. دلزدگی، حتی از محبت، نفرت انگیز است. به همان اندازه‌ای محبت و اقبال داشته باش که طرف تو نیاز دارد، نه به اندازه‌ای که تو داری. هنگام راحتی و انس، در دل بهار زندگی، از پاییز هم یادی بکن.
abbas aghaei
آن کس که نیرومندتر و با ظرفیت‌تر است، بار بیشتری را برمی‌دارد. تو که پای زندگی هستی، رجل و مرد خانه هستی، از بارها شانه خالی مکن. تو که پیوند را خواسته‌ای به جدایی فکر نکن، حتی اگر همسر تو جدایی را خواست و تو هم در دل خواستار بودی، شتاب نکن. جوان‌مرد، باری را که برداشته به زمین نمی‌کوبد و حتی تا آنجا که معقول است، زمین نمی‌گذارد.
آبرنگ
در بیان قرآنی نمی‌گوید همسری با همسر آرام می‌شود، که می‌گوید: لِتَسْکنُوا اِلَیها، نه لتَسکنوا بها. آدم‌ها و تمامی دنیا نمی‌توانند دل بزرگ یکدیگر را پر کنند، اما در کنار یکدیگر و همسو و همراه یکدیگر، به تعادل و سکونی دست می‌یابند.
abbas aghaei
یاد بگیرید اگر درگیری اتفاق افتاد این درگیری را چطور حل کنید. مثلا من با همسرم دعوا کردم، به هم اهانت کردیم. این اهانت یک مسأله است، ولی این اهانت را چطور پاک کنیم؟ من دستم خون آمده، این خون را چه طور پاک کنم؟ همین طور به همه جا بمالم؟! اهانت را بروم به مادرم، به مادر بزرگم، خانواده‌ام، بستگان دورم نشان بدهم، حتی فاکس کنم! چه لزومی دارد؟ چه لزومی دارد که من مسائلم را به سر کوچه و بازار بکشانم؟
آبرنگ
می‌گویند هر چه را بتوانید جواب بدهید دیگر با این نابرابری در خون بها چه می‌کنید، که دیهٔ زن نصف دیهٔ مرد است. و ارزش خون او نصف خون بهای مرد. اینکه دیگر قابل توجیه نیست. اشتباه از اینجا برخاسته که ما برای دیات و خون بها، ارزش انسانی قائل هستیم، در حالی که دیه در رابطه با کارایی و ارزش اقتصادی است. به همین خاطر، اگر دو دست یک نفر را قطع کنند، دیهٔ آن برابر با کشتن و نابود کردن است و همین طور اگر دو چشم یا دو پا یا تخمدان‌ها یا گوش‌ها را ببرند، هر کدام برابر یا دیهٔ کامل حساب می‌شوند. این مسأله نشان می‌دهد که دیه ارزش انسانی را توضیح نمی‌دهد، که فقط در رابطه با کارایی و ارزش اقتصادی است. و از آنجا که کار مرد و مسؤولیت مرد بیشتر است و ارزش اقتصادی آن زیادتر است، ناچار دیهٔ این دو هم با هم تفاوت دارد.
آبرنگ
عمل و شغل ملاک ارزش نیست که عمل‌ها را با عامل‌ها و انگیزه‌هایش می‌سنجند
اِیْ اِچْ|
مسأله این نیست که من پاکم، مسأله این است که اگر کسی با عمل من گندید، ناچار گند او به من هم سرایت می‌کند، که من در جامعهٔ مرتبط زندگی می‌کنم. و مسأله این است که من از محدودهٔ حصارها و دیوارهای من و خودم گذشته‌ام و در من تمام خلق گنجانده شده و عشق آنها در دل من هم نشسته است. مادرهایی که داروهای سمی را از دسترس بچه‌های فضول دور نگه می‌دارند، از همین عشق سرشار شده‌اند. و این است که بریز و بپاش نمی‌کنند. و بزن و برو نیستند. این عشق و آن ارتباط و پیوستگی، این دو عامل مانع این است که تو به گندیدگی و آلودگی دیگران بی‌اعتنا باشی؛ که در هستی نظام یافته و در جامعهٔ مرتبط نمی‌توان ولنگار و بی‌تفاوت بود. و اما داستان پاکی دل، ناچار پاکی عمل را به دنبال خواهد آورد، که درخت زنده بار خواهد داد و دل پاک، عمل پاک خواهد آورد.
آبرنگ
ما از حجم استعدادها و از عظمت خویش غافلیم
وحا سادات بهشتى
ما اکثرآ هم با خدا دعوا داریم، که تو چرا این کار را کردی، چرا این کار را نکردی، گویا ما حاکمیم. کأَنَّ لِی التطوّل علیک، ما مسلطیم در مورد او جدال می‌کنیم. ما برای خدا جایگزین داریم. خودمان، هوس‌هامان، عادت‌هامان، علممان، آموزش‌هایی که یافته‌ایم یا به سسیستم‌هایی که رسیده‌ایم، در حالی که اینها جایگزین نمی‌توانند باشند. علم محدود است. موجودی آدمی محدود است و قلمروی که تو می‌خواهی انتخاب کنی خیلی گسترده‌تر از مجموعهٔ امکاناتی است که تو داری.
آبرنگ
به اسارت رفتن زینب عریان را، توجیه می‌کند
sara.kh
به اندازه‌ای که توقع داشته باشی تحمل نمی‌کنی، می‌شوری، آشفته می‌شوی. ولی وقتی که توقع‌ها افت کرد تحمل‌ها زیاد می‌شود. ظرفیت‌ها می‌آید، ظرافت‌ها در برخوردها می‌آید. محبت‌ها می‌آید، مماشات می‌آید. مماشات یعنی با هم راه رفتن
حسین
می‌گویند شتری خوابیده بود. روباهی می‌گذشت، به شتر روی آورد و با دم شتر بازی آغاز کرد تا آنکه دمش را با دم شتر گره زد. شتر برخاست. دم کوتاه این دو به هم گره خورده بود. روباه معلق مانده بود و به دنبال شتر تاب می‌خورد. گربه‌ای این صحنه را دید. از روباه پرسید چه بر سرت آمده؟ روباه گفت: هیچ! با بزرگان وصلت کرده‌ایم!
کاربر ۴۶۷۶۵۷۶
برای همسرت غیر مستقیم، امنیت و اعتماد را فراهم کن. از محبت و عشق خودت پیش کسانی حرف بزن که برای او حرف می‌زنند. از خوبی‌های او این گونه یاد کن. و همینطور غیر مستقیم و با لطافت گله گزاری کن و امیدوار باش که سامان بگیرد و سر به راه بگذارد. برخوردهای مستقیم دیرتر مورد اعتماد قرار می‌گیرند و در صداقت تو تردید می‌آورند.
Orafa
آنگونه باش که اگر تو را ندیدند، هوایت بی‌قرارشان کند و اگر حضورت را بدست آوردند، غنیمت بشمارند و اگر غایب شدی، به سراغت بیایند و اگر مُردی و رفتی، جای خالی تو را احساس کنند.
حسین
می‌گویند هر چه را بتوانید جواب بدهید دیگر با این نابرابری در خون بها چه می‌کنید، که دیهٔ زن نصف دیهٔ مرد است. و ارزش خون او نصف خون بهای مرد. اینکه دیگر قابل توجیه نیست.
امیری حسین
این یک حقیقتی است که اگر من همسری انتخاب می‌کنم، شرایطی می‌گذارم، می‌گویم این آدم، آدم مهربانی است؛ اینطوری نیست که تا آخرین لحظه زندگی‌اش همین خط مستقیم محبت را طی کند. لحظه‌هایی هم می‌شود که در دلش بغض می‌آید، نفرت می‌آید، خستگی می‌آید. حالا یا به حق یا به ناحق. مسأله این است که من با بغض و خستگی و نامهربانی او چگونه برخورد کنم.
آبرنگ
مادام که تلقی ما از خویش عوض نشود، حجاب هیچ مفهومی نخواهد داشت و چیزی جز کفن سیاه و قبرستان خانه و مرگ نشاط زندگی و نابودی شادی‌ها، عنوان نخواهد گرفت. و هزار عذر، خواهی داشت که خودت را از آن آزاد کنی: که پاکی زن در لباسش نیست، چادری‌های کثیف و لجن بی‌شماره‌اند. که من پاکم چه منّتم به خاکه، که من راه خودم را می‌روم، چشمشان کور نگاه نکنند. که اصلا دل باید پاک باشد. که چادر، بیشتر مرد را کنجکاو و تحریک می‌کند. که این مسائل در کشورهای مترقی کاملا حل شده‌اند و دیگر مسأله‌ای نیست. که روابط آزاد، طبیعی است. که محدودیت، عقده می‌آورد و محرومیت، سرکشی را می‌زاید.
Amin
در لحظه‌های خوشی و شادی، برای دیگران هم سهمی بگذار و اگر مزاحم تو شدند سخت گیر نباش، که گذشت از خوشی‌ها، تو را به خوبی‌ها می‌رساند. از کسانی نباش که رنج‌هایت و گرفتاری‌هایت را از نگاه و چهره و حالت‌هایت به هر کس منتقل کنی. سختی‌ها، مهمان تو هستند. آنها را به دل‌های همسر و خانواده‌ات سرازیر نکن.
Orafa
تمامی درگیری‌ها و داد و فریادها، از اینجا برخاسته که ما ارزش‌ها را فراموش کرده‌ایم و برای شغل‌ها عنوانی دیگر در نظر گرفته‌ایم و آن را ملاک افتخار می‌شناسیم. خیال می‌کنیم قضاوت، یا خیاطی، با بقالی با یکدیگر تفاوت دارند و در ارزش‌ها دخالت دارند.
abbas aghaei

حجم

۴۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۴۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۳۵صفحه بعد