بریدههایی از کتاب نامه های بلوغ
۴٫۶
(۹۹)
در راه خدا، در کنار سختیها و مصیبتهای طولانی، کسانی پابرجا میمانند، که با هدف و ارزش هدف و با این محاسبه و ارزیابی راه افتادهاند؛ نه آنها که بهخاطر شیرینی راه و انس همراه، گام برداشتهاند؛ که راحتی و سرسبزی راه، با رنجهای کمینگرفته و کویرهای طولانی، سخت و دردآور میشود و همراهان همدل، به دشمنی و حسادت و دنیاطلبی و عداوت گرفتار میشوند و اگر کار به برگشت و ارتداد نینجامد، به انشعاب و اصطکاک خواهد کشید.
توقّع از راه و توقّع از همراهان، به جدایی از هدف و چشمپوشی از ارزشها میانجامد. توقّع زیاد، تحمّل را کم مینماید.
سالک، اگر از رنجهای راه و تنهایی وحشت دارد، میتواند آغاز نکند و بهجاست که مربّی همراه، آنچه را که فردا رخ مینماید، امروز آشکار سازد و تمامی راه را نشان بدهد و سختیها را با هدف، آسان نماید، نه با خوشیها و خوشآیندهای موسمی و با انسها و دلگرمیهای مقطعی، که در آغاز، همیشه دلانگیز هستند.
m.m.attarian
تو به اندازهای که از غریزه و عادت الهام میگیری و طبیعی رفتار میکنی، از آدمیت فاصله داری.
Mahdi
خداوند، تو را روشن و استوار سازد و از ضعفها وترسها نجات بدهد تا ثابت قدم بمانی، که بلیط ورودی راه خدا، ثبات است.
چڪاوڪ
در برابر هجوم تبلیغات، تو همیشه حساب سازمان و حساب شخص و حساب عمل را از یکدیگر جدا کن؛ که این سه، هر کدام معیار نقد جدا و روش نقد مجزّا دارند. سازمان با اهداف و مبانی، با مرامنامهاش؛ و شخص با نیت وانگیزهاش؛ و عمل، با سنّتها و حدود محاسبه میشوند. ممکن است مرامنامهی یک حزب خوب باشد، ولی شخص فاسد باشد و ممکن است یک شخص خوب باشد، ولی سازمان و حزبش بیاساس. و همینطور ممکن است نیت شخص خوب باشد، ولی عملش باطل و یا عملش درست باشد و نیتش فاسد. اینطور نیست که خوبی و بدی عمل، دلیل خوبی و بدی شخص و یا حزب و سازمانی باشد.
چڪاوڪ
عیسی میگفت: «لا یلِجُ فِی الْمَلَکوتِ مَنْ لایولَدُ مَرَّتینِ»؛ کسی که دو بار متولّد نشود، به ملکوت خدا راهی ندارد.
چڪاوڪ
بدیهای کوچک را کوچک مشمار؛ که میکربها، با همهی کوچکی، اگر در جای خود بنشینند، فیلها را و آدمها را از پای در میآورند.
فانوس
دردها و رنجها، عامل بیداری و باعث درهم شکستن محدودیتها و دیوارهای ماست
h.s.y
تو اگر، قدر خودت و نظام جهان و حضور خدا را احساس کنی، برای سادهترین عمل خودت، دنبال برنامه و حکمی هستی؛ و تکالیف برای تو سنگینی نخواهد داشت.
اساس تکلیف و مسؤولیت تو، توجّه به شناخت و عشق خدا و نعمتهای او و درک رابطههای دقیق است. با این دید، تو در برابر داراییها مسؤول هستی: «لَتُسْئَلُنَّ یومَئِذٍ عَنِ النَّعیم». به گفتهی امام امیرالمؤمنین حتی زمینها و چارپایان مسؤولیت شما هستند، که بار بهتر و بازدهی بیشتر داشته باشد: «انِّکم لَمَسْؤُولُون حَتّی عَنِ الْبقاع وَ الْبَهائِم».
takhtary
معجزات، مخالف عقل و علم نیست. تمامی هستی، معجزهای است که ما با آن مأنوس شدهایم و تمام معجزات، طبیعتهایی است که هنوز با آنها آشنا و مانوس نشدهایم. طبیعت، معجزهی مأنوس و معجزه، طبیعتِ مجهول و نامأنوس است.
takhtary
در دعای ماه رمضان هست: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُک لی حِلْمآ یسُدُّ عَنّی بابَ الْجَهْل». میگوید: از تو حلمی میخواهم که درهای نادانی را به رویم ببندد. نمیگوید: «اَسْئَلُک عِلْمآ»، از علم سخن نمیگوید، با این که طبیعیتر در برابر جهل، علم بود که درهای نادانی را ببندد، ولی آدمی، با این که میداند، در هنگام شتاب، به چالهها و چاهها گرفتار میشود و با کوری شهوت و غضب، در چاه میافتد. و آنجا که نمیداند، ولی با دقّت و توجّه گام برمیدارد، از چالههای مجهول و کمینهای پنهان هم باخبر میشود و میرهد. پس این حلم است که تمامی درهای جهل را میبندد، نه علم.
:: OF ::
حجم
۱۸۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱۸۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان