بریدههایی از کتاب نامه های بلوغ
۴٫۶
(۱۰۳)
در تاریخ هم دیدیم که چگونه تفاوتها و تبعیضها، به اشرافیت اُموی و عبّاسی رسید. و امروز هم میبینیم که چگونه تفاوتها و تبعیضها، به دستهبندیها و چپاولهای گوناگون گره میخورد و چگونه الگوی مصرف را تغییر میدهد. و چگونه چپاول گسترده را با هزار عنوان به دنبال میآورد. برای جلوگیری از این دریای چپاول، نباید از آن تبعیض کوچک چشم پوشید؛ و نه ظلم و ستم، که جور و جفا را هم کنار گذاشت.
z.rahbar
است. اینطور نیست که پیروزی گام آخر باشد. آنجا که دشمن پراکنده میشود و تو مسلّط میشوی، تازه کار سخت تو آغاز شده؛ چون تو باید کارها را بگردانی و با دستهای پر، در برابر دستهای آزاد و فارغ جبهه بگیری تا دیروز تو رها بودی و دشمن مسلّط بود و دستهایش بسته بود و تو با نفوذها و کارشکنیها، میتوانستی او را ضربه بزنی و حالا او میتواند ضربه بزند و از نقطه ضعفها داخل شود و بحران ساز باشد.
z.rahbar
آدمی که خود را یافت، هدف را مییابد و میان خود و هدف، صراط مستقیم را مییابد. نفاق دامنگیر او نمیشود، که منافق خود باخته است و بهدنبال منافعی است که لحظه به لحظه جابهجا میشوند و همین است که منافق، بیشکل است؛ مُذَبْذَب است؛ به شکل ظرفی است که در آن قرار میگیرد. و همین سودپرستی و بیشکلی، به محرومیت و دستاویز این و آن شدن میانجامد.
z.rahbar
رزق فکر، خلوت و توجّه و مطالعه و نظر است؛ و رزق عقل، معرفت؛ و رزق قلب، اطاعت؛ و رزق روح، قرب و انس؛ که هر کدام، از کار نیروی سابق تأمین میشوند. فکر، رزق عقل را میسازد و عقل، رزق قلب را و قلب، رزق روح را.
m_sherizadeh
عزیز مهربانم! اگر تو به خواهر کوچک و یا فرزند محبوبت فرصت ندهی که ظرف بشوید، که جارو کند، که حتّی با خرابکاری و زحمت زیادی، کار را بیاموزد و شهامت عمل کردن و جرأت اقدام را تجربه کند، ناچار در هنگام بلوغ و در کورهی حوادث هم، زبون و ترسو و بیشخصیت میتواند بماند.
z.rahbar
دو نفر احسان میکنند و دست فقیری را میگیرند. آیا این دو یک ارزش و یک درجه دارند؟ من یک تومان دادهام تا از سماجت فقیر خلاص شوم و تو یک تومان دادهای تا احساس و عاطفهات آرام شود و عارفی یک تومان داده تا درس گذشت و احسان را بیاموزد. آیا این یک تومانها و احسانها برابر است؟
یکی برای غرورش جان داده و یکی بهخاطر دستور گردن کلفتی گرفتار مرگ شده و یکی در برابر ظلم و ستم ایستاده و دیگری بهخاطر هدایتو تربیت انسانها جان داده و زمان و مکان و شرایط را سنجیده و عمل کرده. آیا این خونها هموزن هستند و این ارزشها برابرند؟
همینطور، دو نفر غذا میخورند، دو نفر میخوابند و دو نفر ازدواج میکنند. ارزش عملها، به بینشها و نیتها و نظارتهای تو بستگی دارد.
z.rahbar
یک گیاه کوچک را نگاه کن، که چهطور از زیر خاکها و سنگها سر بیرون میآورد و حتّی آسفالتها و سیمانها را میشکند و سر بلند مینماید. اگر تو به اندازهی این گیاه کوچک، ریشه داشته باشی، از زیر خاک و سنگ و از زیر عادت و غریزه و از زیر حرفها و هوسها سر بیرون میآوری و سربلند میشوی.
دخترم! میدانی ریشهی آدم چیست؟ ریشهی تو، فهم تو، علاقهی تو و انتخاب توست. عمل تو، از این ریشهها سر بلند میکند.
z.rahbar
آدم بودن، خیلی سختتر از طبیعی بودن است؛ چون آدم باید هر لحظه و هر عمل و هر حالت و هر برخوردی را بسنجد و بررسی کند و از عکسالعملهای طبیعی و از انعکاسها، به انتخابهای سنجیده روی بیاورد
z.rahbar
تو به اندازهای که از غریزه و عادت الهام میگیری و طبیعی رفتار میکنی، از آدمیت فاصله داری. و به اندازهای که نظارت و سنجش و حسابرسی داشته باشی و انتخاب در کارها و برخوردها داشته باشی، آدم هستی
z.rahbar
مسؤولیت اوّل تو، نظارت و کنترل بر کارها و حالتهایی است که از تو سر میزنند.
z.rahbar
تو امروز و هر روز مشغول کارهایی هستی. این کارها از روی عادت، از روی علاقه، بهخاطر خواهش و یا دستور کسی و از روی رقابت و همچشمی و یا تشویق و تهدید، از تو سر میزند.
در یک مرحله، تو کارها را با غریزه انجام میدهی و یا انجام نمیدهی. اما در هنگام بلوغ، آدمی به نظارت و حسابرسی و به سنجش و تعقّل روی میآورد.
z.rahbar
انحرافها در یک لحظه اتفاق میافتد و آتشسوزیهای بزرگ، از یک جرقّه آغاز میشود. بدیهای کوچک را کوچک مشمار؛ که میکربها، با همهی کوچکی، اگر در جای خود بنشینند، فیلها را و آدمها را از پای در میآورند.
z.rahbar
در زن، جلوهکردنها و خودنماییها ریشهدار است. میخواهد چشمها را به خودش جلب کند و زبانها را به دنبال خود بکشد. مواظب باش اسیر چشمها و زبانها نشوی و سعی کن تا به گونهای حرکت کنی که خلق خدا را گرفتار حالتها و رفتارت نسازی و آنها را اسیر ننمایی؛ که اگر کسی آلوده شد، این آلودگی دامان تو را میگیرد و تو را رها نمیسازد.
z.rahbar
فکر و مطالعه، در مورد انسان و جهان و رابطهی این دو و حرکت تاریخ و رشد جامعهها و روابط جامعههای نیرومند و ضعیف و سرشار و فقیر و اوضاع ممالک اسلامی و مسلمانهای مبارز و یا بیخبر و اسیر، میتواند برای تو سازنده باشد. بهخصوص اگر روش مطالعه و تفکر را بیاموزی و با طرح سؤالها و تنظیم سؤالها، به تحلیل و جوابگویی آنها روی بیاوری.
z.rahbar
اگر شاهد دعواها و گلایههای خانوادگی و زنانه و مردانه باشی، میفهمی که چقدر بینیازی و سرشاری کارساز است و چقدر ریشههای گرفتاریها، در همین ضعف و محدودیت و چشم و همچشمی است.
z.rahbar
رنج بزرگ ما، از هجوم حادثهها و تازیانهی گرفتاریهاست. و این گرفتاریها، به دنیا پیچیده و با این جام آمیخته است.
پس اگر طالب خوشی باشی و راحتی میخواهی، نه مزاج تو و نه مزاج دنیا و نه هجوم فاجعه و موج حادثه، هیچکدام با این خوشی و راحتی سازگار نیست.
امّا اگر خوبی را بخواهی و حرکت را و هجرت را، این بلاءها، هدیههای بزرگی خواهند بود، که ضعفهای تو را به تو نشان میدهند و وابستگیهای تو را میشکنند. و هر بلاء، این نعمت را داراست: نشان دادن ضعف و رهانیدن از اسارت و وابستگی. و همین است که عارف در برابر بلاء، شاکر است، نه صابر.
z.rahbar
اگر سعی را ملاک ارزش بدانیم، نه عمل را؛ اگر نسبتِ دادهها و بازدهی را در نظر بگیریم؛ آنوقت، از دنیاپرستی و خودپرستی نجات مییابیم؛ همانطور که از غرور و یأس آزاد میشویم.
z.rahbar
بعضیها، ارزشها را در نعمتها و دادهها جستوجو میکنند و بعضیها که از نعمت و دارایی برخوردار نیستند، ارزشها را در عمل و کار انسان میدانند، که میتواند به نعمتها و داراییها جهت بدهد و از آنها بهره بردارد.
اعتقاد اوّل، انسان را دنیاپرست و اعتقاد دوم، انسان را خودپرست میسازد.
z.rahbar
در چشم عارف بیدار، بدیها و زشتیها، نه در جهان و نه در انسان، که در رابطه و برخورد انسان با جهان، شکل میگیرد.
z.rahbar
تو یک بار از مادر متولّد شدی و این بار باید از خودت بیرون بیایی؛ از نَفس، از غریزهها، از عادتها متولّد شوی؛ که عیسی میگفت: «لا یلِجُ فِی الْمَلَکوتِ مَنْ لایولَدُ مَرَّتینِ»؛ کسی که دو بار متولّد نشود، به ملکوت خدا راهی ندارد
گمنام
حجم
۱۸۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱۸۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان