بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اخبات | صفحه ۱۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اخبات

بریده‌هایی از کتاب اخبات

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۹۶ رأی
۴٫۶
(۹۶)
وقتی که من فهمیدم در چه حوزه‌ای و با چه هدفی می‌خواهم کار کنم، نوع امکاناتی هم که باید فراهم کنم، مشخص می‌شود. دیگر طلبه‌ای ذلیل نیستم که مشکلم یک اختلاف خانوادگی باشد و ندانم که با بچه‌ها و با زن خود چگونه برخورد کنم.
شیما تبرته فراهانی
رهایی هم با نظام و قانونمندی هستی هماهنگ نیست، که نمی‌توان در این معده همه چیز ریخت. نمی‌شود این تن را به همه چیز بست، که قندش بالا می‌رود. اُوره می‌گیرد. نقرس می‌گیرد.
شیما تبرته فراهانی
انسان در بهار یقین دارد که پاییز در راه است. او حرکت زمان را درک می‌کند. او در امکانات و شرایط کامل و مطلوبش باز هم دغدغه دارد. دلهره دارد. اضطراب دارد، پس چطور می‌تواند امنی داشته باشد؟!
شیما تبرته فراهانی
برای سلوک چه کنم؟ واجبات را بیاورم؟ محرمات را ترک کنم؟ با این نوع سلوک، در انسان غرور ایجاد می‌شود؛ همان غروری که شیطان را با شش هزار سال عبادت رجیم کرد؛ چرا که یک کبر داشت.
شیما تبرته فراهانی
بعضی وقت‌ها که با رفقا دور هم جمع هستیم، وقتی کسی را می‌بینم که پایش به استکانی و یا آشغالی می‌خورد و بدون توجه عبور می‌کند و آن را بر نمی‌دارد، این معنا به ذهنم خطور می‌کند که وقتی امروز دعوت این حوادث کوچک را ندیده می‌گیریم و این استکان و یا آشغال را برنمی‌داریم، قطعآ در فردای دیگر، دعوت حوادث بزرگ را هم ندیده خواهیم گرفت.
لیلا
اعتقادم این است که ما هنوز در فضای این گناهان قرار نگرفته‌ایم. هنوز مجبور نشده‌ایم که به خاطر محبوب‌هامان دست به هرکاری بزنیم، در حالی که همه فرعونیم، فقط مصرهای ما کوچک و بزرگ می‌شود.
فاطمه
بالاتر از حد احسان، حد اخبات است و اخبات، آن انکسار باطنی، آن خشیت باطنی و آن دل شکستگی است، که تو را به وصال رحمت حق می‌رساند.
sinarezaei
نیاوریم، به خاطر اینکه اُفت نکنیم، به خاطر اینکه ذلیل نشویم، همه عزیزان حق را ذلیل می‌کنیم تا آنچه را که به آن وابسته‌ایم از بین نرود؛ مثل همان حرفی که هارون الرشید به پسرش گفت. در تاریخ آمده است وقتی به هارون گفتند که اینها پسر عموهای تو هستند، بستگان ت
پیمان
راهی را که انبیاء با مرارت چشیدند، به من و تو مفت نمی‌دهند و الّا به عزیزان خدا می‌دادند. شوخی نیست!
ص‍‍‍ــاد
رمضان‌ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته‌ایم و جدّی نبوده‌ایم. ماه رمضان که شهر طهور، شهر تمحیص، ماه طهارت، ماه شستشو است،
Asma Shyali
حقیقت اخبات، این ذلت باطنی، این شکسته دلی و انکسار، این تواضع و این نرمش است
°•. MaryaM .•°
همین که حالی پیدا می‌کنیم، غرورها می‌آید و همین که دری را به روی ما می‌بندند، مأیوس می‌شویم. اینها آفت‌های ماست که در طاعت متوقّعیم و در معصیت ناامید؛ در حالی که مطلوبِ از طاعت و عصیان، انکسار است
°•. MaryaM .•°
کسی که دعوت حوادث را نشنود، دعوت انبیاء خدا را هم نمی‌شنود.
:)
در حالی که استغفار باید در برابر آنچه دل ما را خوشحال کرده و یا به رنج کشیده است، باشد. باید ببینیم که دل به چه کسی داده‌ایم؟ کجا و با چه کسی بوده‌ایم؟ این طور محاسبه کنیم! باید ببینیم مایی که از صبح تا شب می‌خندیم، چه عواملی موجب این شادی و رنج شده است؟ چه کسی حاکمِ دل ما بوده است؟ با چه چیزهایی مأنوس بوده‌ایم؟ دلی را که عرش و پایتخت خدا و حریم حرم الهی است، از چه چیزهایی پُر کرده‌ایم؟ آیا حاکم دل ما خدا بوده؟ قرار دلِ بی‌قرارِ ما خدا بوده؟ انس ما خدا بوده؟ چرا به دیگری دل بستیم؟ چرا به غیر او دل دادیم؟ باید این گونه محاسبه کنیم تا خود بفهمیم که بدهکاریم. امکانی به اندازه پنجاه نفر در اختیار ما گذاشته‌اند و ما یک موشِ مُرده با بوی گند و تعفّن آن، به دُم خود بسته و آورده‌ایم! چطور می‌خواهیم پاسخ هزاران نفر را که در بیابان مانده‌اند، بدهیم؟
:)
نگویید ما همه گناهان را نداریم که هر کس گناهی دارد و همان برای توقف و ماندن او کافی است.
°•. MaryaM .•°
در روایت آمده است: فردای قیامت، وقتی نامه عمل آدمی را به او می‌دهند، می‌بیند که در آن نوشته است تو در خون فلانی سهیم و شریک هستی. این مَحجَمه و این مقدار از خون او، سهم توست. او می‌گوید: پروردگارا! این نامه اعمالِ من نیست. این صورت حساب برای من نیست، که تو خود می‌دانی من از دنیا بیرون نیامدم، مگر اینکه بر گردن من خون کسی نبود! ندا می‌رسد که این نامه اعمال، متعلق به خودِ توست. تو در فلان مجلس بودی و در آنجا حرفی زدی که موجب ریخته شدنِ خون فلانی شد و یا سکوتی کردی و خون فلانی ریخته شد و این سهمِ تو از خون اوست!
:)
در دنیایی که پیرمردها زیر بار هستند، دخترها فاسد و پسرها ضایع شده‌اند، دل من به این خوش است که پول‌هایم را روی هم گذاشته‌ام و یا آنها را به انگشتر یا طلای چند میلیونی تبدیل کرده‌ام و بعد هم توقع دارم که در نماز شب، دلم بلرزد و یا در حرم که قرار می‌گیرم، منقلب شوم!
:)
باید سنگ را از سرچشمه برداشت تا قساوت‌ها از بین برود.
:)
پس اگر می‌خواهی حالی بدست آوری، دو چیز را باید مراعات کنی: هم باید قرب را بدست آوری و هم باید حجاب‌ها را برداری، که کسی که طالب حال است، آن را مفت نمی‌دهند.
:)
وقتی اهداف دور را تکه تکه و ریز کنی، زود به آنها می‌رسی، ولی وقتی بخواهی قُلُمبه قُلُمبه کار کنی، اهداف نزدیک را هم از دست می‌دهی و محروم می‌شوی.
:)

حجم

۸۳٫۱ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

حجم

۸۳٫۱ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
۸,۵۰۰
۵۰%
تومان