بریدههایی از کتاب تولستوی و مبل بنفش
۳٫۸
(۵۶۲)
میخواهی به تو بگویم که چرا به نظر من یادآوری ظلمی که بر ما واقع شده، برایمان مفید است؟
ـ بله.
ـ چون در این صورت ممکن است آن را ببخشیم.
چارلز دیکنز
مرد تسخیرشده و معاملۀ شبح
محمدرضا
«دنبال خوشبختی نگرد؛ خود زندگی خوشبختی است.»
محمدرضا
حقیقت زندگیکردن، نه با قطعیت مرگ، بلکه با اعجاز زندهبودن به اثبات رسیده است.
محمدرضا
با دانستن داستان زندگی پدرم، دانستن اینکه چطور خواهر و برادرانش مرده بودند و چطور مادرش پنهان در اتاقی، مجبور شده صدای مردن آنها را بشنود و نتواند برای نجاتشان کاری بکند، سعی کردم بفهمم بازماندهها چگونه زنده میمانند. چطور کسی میتواند سرپا بماند؟ حالا که خواهرم مرده چطور میتوانم به زندگی ادامه دهم؟ کل دنیا باید برای هر مرگی به لرزه دربیاید، اما اگر اینطور میشد، ما دیگر هرگز نمیتوانستیم رنگ آرامش را ببینیم. درحقیقت، جهان با مرگ و اندوه به لرزه درمیآمد. چطور میشود که روی پوستۀ زمین و در زندگیهایمان دوام بیاوریم و ادامه دهیم؟
کاربر ۱۹۷۶۴۴۰
تنها مرهمِ اندوه خاطره است؛ تنها تسکین دردِ فقدان کسی، اذعان به زندگیای است که پیش از این وجود داشته است. بهیاد آوردن دیگران آنها را برنمیگرداند و خاطرات، بهتنهایی برای جبران امکانات ازدسترفتۀ زندگیِ کسی که خیلی جوان ازدنیارفته کافی نیست. اما یادآوری خاطرات، اساس بدنۀ ترمیم است
rain_88
«یادآوری» برای من به معنی بهیادآوردن کسی با عشق و احترام است. یادآوری به رسمیت شناختن این است که یک زندگی جریان داشته است.
rain_88
«بله نینا؛ زندگی سخت، ناعادلانه و دردناک است؛ اما تضمین میکند -صددرصد و بیهیچ شک و شبههای- که در لحظاتی غیرمنتظره و ناگهانی، زیبایی را، شادی، عشق، پذیرش و وجد را نیز پیشکش کند.»
rain_88
از نظر من هم کتابها بوی ادویه میدهند، اما بوی یک ادویۀ بومی؛ آرامشبخش و آشنا. همان بوی کتابخانۀ سیار، ترکیبی از بوی صفحههای کهنه و بدنهای گرم.
miladrdz
«کتابها هم مثل پول دائماً باید در گردش باشند. تا جایی که بشود، قرض بدهید و قرض بگیرید؛ هم کتاب را و هم پول را! مخصوصاً کتاب را؛ کتابها بهمراتب بیشتر از پول، چیزی برای عرضهکردن دارند. کتاب فقط یک دوست نیست، بلکه میتواند دوستان بسیاری برایتان به ارمغان بیاورد. زمانی که با ذهن و روحتان صاحب کتابی هستید، ثروتمندید. اما وقتی آن را به شخص دیگری بدهید سهبرابر ثروتمندید.» من با دادن و گرفتن کتابها دوستان بیشتری پیدا میکنم؛ نهاینکه آنها را از دست بدهم. اگر نتوانم جدایی از یک کتاب را تحمل کنم، مخصوصاً کتابی که در حاشیهها و صفحات سفید اول و آخرش یادداشت نوشته باشم، یک نسخۀ اضافه میخرم و نسخۀ جدید را امانت میدهم.
Z _poryan
همۀ ما به فضایی نیاز داریم که در آن راحت باشیم؛ فضایی که در آن به یاد بیاوریم چه کسی هستیم و چه چیزی برایمان مهم است؛ وقفهای در زمان که اجازه دهد شادی و لذت زندگی کردن به خودآگاهمان بازگردد.
کاربر ۲۶۶۶۰۰۵
«کتابها هر کسی که آنها را بگشاید دوست دارند. آنها به تو امنیت و دوستی میبخشند و درمقابل، هیچ توقعی از تو ندارند. آنها هرگز تو را ترک نمیکنند، هرگز؛ حتی وقتی که با آنها بد کرده باشی. عشق، حقیقت، زیبایی، خرد و تسلی در برابر مرگ. چه کسی این را گفته؟ یکی دیگر که عاشق کتابها بوده.»
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
ما ذرهذره زندگی میکنیم و فقط گاهی گسترۀ کامل را میبینیم.
Sana Azadi
ما به کتابهایی نیاز داریم که اثرشان بر ما مثل اثر یک فاجعه باشد؛ کتابهایی که عمیقاً متأثرمان کنند؛ مثل تأثیر مرگ کسی که بیشتر از خودمان دوستش داشتیم؛ مثل تبعید شدن به جنگلهایی دور از همه؛ مثل یک خودکشی. کتاب باید همچون تیشهای باشد برای شکستن دریای یخزدۀ درونمان.
- فرانتس کافکا
phi.lo.bib.lic
«بله نینا؛ زندگی سخت، ناعادلانه و دردناک است؛ اما تضمین میکند -صددرصد و بیهیچ شک و شبههای- که در لحظاتی غیرمنتظره و ناگهانی، زیبایی را، شادی، عشق، پذیرش و وجد را نیز پیشکش کند.»
...!
وقتی مسئلهای مرا آزار میدهد، بهدنبال پناهگاه میگردم. لازم نیست راه دوری بروم: سفر به قلمرو حافظۀ ادبی کفایت میکند. کجا میشود مشغولیتی نابتر، همنشینی سرگرمکنندهتر، جادویی دلپذیرتر از ادبیات یافت؟
...!
ما همان چیزی هستیم که دوست داریم بخوانیم.
پروا
با نگاه کردن به گذشته، میتوانم به جلو بروم.
پروا
تنها مرهمِ اندوه خاطره است؛ تنها تسکین دردِ فقدان کسی، اذعان به زندگیای است که پیش از این وجود داشته است.
پروا
چطور ممکن است کسی بتواند وقتی وحشت مرگ محکم به در میکوبد فریاد سر ندهد؟
پروا
درنهایت، نهتنها آدمها، که زندگی هم چندان قابلپیشبینی نیست.
پروا
حجم
۳۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۳۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۲۵,۲۰۰۳۰%
تومان