بریدههایی از کتاب انسان در جستجوی معنا
۴٫۰
(۶۱۵)
میتوان همه چیز را از انسان گرفت مگر یک چیز: آزادی
Hossein Gh
انسان در انتخاب رفتارش در هر شرایط و نیز انتخاب راه خود.
زندگی و کار در اردوگاه کار اجباری در هر روز و هر ساعت با تصمیم و انتخابی تازه روبهرو بود
Hossein Gh
انسان حق انتخاب دارد. نمونههایی وجود دارد که اثبات میکند، گاهی میتوان به صورتی قهرمانانه از این بیدردی و بیاحساسی رهایی یافت و تندخویی و خشونت را مهار کرد. بشر میتواند حتی در این شرایط روحی و جسمی سخت و طاقتفرسا فشارهای روحی و استقلال معنوی خویش را حفظ کند
Hossein Gh
هرگاه بین اکثریت حقیرشده و اقلیت نسبتا مرفه به عرش رسیده برخورد میکردم، نتیجهای خطرناک حاصل میشد و این پیشآمدها اندک هم نبود
Hossein Gh
یک زندانی معمولاً بدون اندیشیدن به این واقعیت در زندان به سر میبُرد و حس میکرد که از نظر ارزشهای انسانی، بسیار تحقیر شده است. و این مسأله زمانی به خوبی آشکار میگردید که انسان تضادهای ناشی از اوضاع زندان را بررسی میکرد. زندانیان برجسته مانند کاپوها، آشپزها، انباردارها و پلیس اردوگاه هیچگاه گمان نمیکردند که تحقیر شدهاند. بلکه برعکس احساس میکردند که ترفیع یافته و افتخاری نصیبشان شده است. برخی از آنان حتی احساس خود بزرگبینی هم میکردند. واکنش و عکسالعمل روحی و جسارت اکثریت زندانیان نسبت به آنها بر چند نوع بود و گاهی نیز از روی کنایه و بذلهگویی بروز میکرد
Hossein Gh
چندین هفته بعد فهمیدیم که حتی در آن ساعات آخر نیز تقدیر با ما چند زندانی باقیمانده چه بازیها که نکرده است! و دریافتیم که تا چه اندازه تصمیم بشر به ویژه در موارد مرگ و زندگی نااستوار است. عکسهایی از اردوگاه کوچکی به دستم رسید که از اردوگاه ما چندان فاصله نداشت. زندانیانی که گمان میکردند، در آن شب به سوی آزادی سفر میکنند، به این اردوگاه برده شده بودند. آنها را در کلبهها جا داده و سپس در کلبهها را قفل زده و آن را به آتش کشیده بودند. بدنهای نیمهسوختهٔ آنها در عکسها قابل تشخیص بود
Hossein Gh
هرگاه بین اکثریت حقیرشده و اقلیت نسبتا مرفه به عرش رسیده برخورد میکردم، نتیجهای خطرناک حاصل میشد و این پیشآمدها اندک هم نبود
Hossein Gh
یک زندانی معمولاً بدون اندیشیدن به این واقعیت در زندان به سر میبُرد و حس میکرد که از نظر ارزشهای انسانی، بسیار تحقیر شده است. و این مسأله زمانی به خوبی آشکار میگردید که انسان تضادهای ناشی از اوضاع زندان را بررسی میکرد. زندانیان برجسته مانند کاپوها، آشپزها، انباردارها و پلیس اردوگاه هیچگاه گمان نمیکردند که تحقیر شدهاند. بلکه برعکس احساس میکردند که ترفیع یافته و افتخاری نصیبشان شده است. برخی از آنان حتی احساس خود بزرگبینی هم میکردند. واکنش و عکسالعمل روحی و جسارت اکثریت زندانیان نسبت به آنها بر چند نوع بود و گاهی نیز از روی کنایه و بذلهگویی بروز میکرد
Hossein Gh
از گروه ما سیزده نفر را برای کامیون ماقبل آخر میخواستند. سرپزشک شروع کرد به شمردن و ما دو نفر را جا انداخت. سیزدهنفر سوار کامیون شدند و ما جا ماندیم.
بهتزده، ناراحت و پریشان سرپزشک را ملامت کردیم. او هم خستگی را بهانه آورد و رفت
Hossein Gh
تصمیم گرفتم که برای یک بار هم که شده سرنوشت را در دست بگیرم و مهارش کنم. از آن کلبه به طرف دوستم دویدم و گفتم که با او نخواهم رفت. وقتی این جمله را قاطعانه به او گفتم و اظهار داشتم که من با بیمارانم میمانم، یکباره سبک شدم، هرچند نمیدانستم که در روزهای آینده بر سرم چه خواهد آمد! امّا یک آرامش درونی در من پدید آمد که هرگز قبل از آن چنین حالتی را نداشتم
Hossein Gh
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰۳۰%
تومان