بریدههایی از کتاب انسان در جستجوی معنا
۴٫۰
(۶۱۵)
زندانیان اردوگاه از هرگونه تصمیم گیری میهراسیدند. زیرا گمان میکردند که در هر صورت سرنوشت تعیین کننده است و انسان نباید به هیچ وجه با ان بازی کند بلکه، باید بگذارد تا هرچه پیش آید، خوش آید. علاوه بر آن بی تفاوتی بر همهٔ عواطف زندانیان چیره شده بود.
Hossein Gh
داستان عزرائیل در تهران
Hossein Gh
اوتو حالا تو کجایی؟ زندهای؟ از آخرین باری که با هم بودیم و از هم جدا شدیم بر سرت چه آمده؟ آیا همسرت را دیدی؟ یادت هست که چگونه از تو تمنّا کردم تا کلمه به کلمهٔ وصیتم را به ذهن بسپاری و تو مثل کودکان اشک میریختی!
Hossein Gh
اگرمن به خانه بازنگشتم و مُردم و همسرم را ندیدم و اگر تو زنده ماندی و همسرم را دیدی به او بگو که هر روز و هر ساعت از او حرف میزدم. یادت میماند؟ دیگر اینکه بگو او را بیشتر از هرکس دیگر دوست میداشتم و سوم اینکه: آن مدت زمان کوتاهی که با او زندگی کردم، با وجود مشقات زیادی که در این جا بر سرم آمد، از همه چیز برایم عزیزتر و گرانبهاتر بود.»
Hossein Gh
میدیدم با بیگاری که میکنم پس از مدتی خواهم مرد، امّا حالا که باید مُرد چرا نباید علّت و مفهومی در آن مرگ باشد. دیدم بهتر است به عنوان پزشک بمیرم و تا لحظهٔ مردن درد و رنج همقطاران خود را التیام بخشم و این کار بسی بهتر از ادامهٔ زندگی نباتی است، چه سرانجام به عنوان یک کارگر بیمصرف جان خواهم داد
Hossein Gh
کیست که در این دنیای وانفسا و نبرد میان مرگ و زندگی که دیر یا زود به سراغشان میآید، کسی را به خاطر اولویت دادن به دوستانش ملامت نماید. هیچکس چنین حقّی ندارد، مگر کسی که نخست با کمال صداقت و راستی با خود عهد ببند که اگر او هم به جای آن شخص بود، چنین کاری نمیکرد
Hossein Gh
رنج انسانی شبیه عملکرد گاز است: یعنی چنانچه مقدار معینی گاز را وارد اتاقی کنیم، گاز همهٔ اتاق را بهطور یکنواخت پر میکند و ربطی به بزرگی و کوچکی اتاق ندارد. بنابراین، رنج و درد هم چه کم باشد و چه زیاد، روح و وجدان بشر را میآزارد. از این جهت میتوان گفت میزان رنج انسان کاملاً نسبی است. به همین علّت میتوان گفت که یک رخداد کوچک میتواند روح انسان را سرشار از شادمانی سازد
Hossein Gh
از جایی ندای پیروزمندانهٔ «آری» را در پاسخ به این پرسشم شنیدم: آیا در خلقت هدفی غایی وجود دارد یا خیر؟ در همان لحظه و در دور دستها، از کلبهای روستایی نوری درخشید. کلبه همانند یک تابلو نقاشی، در میان سپیدهٔ غمبار باواریا در افق مشاهده میشد، و نوری در تاریکی درخشیدن گرفت. ساعتها زمین یخزده را با کلنگ میشکافتم. نگهبان به هنگام عبور از آنجا به من دشنام داد و من دوباره راز و نیاز با همسر خود را از سر گرفتم. اکنون به نظر میآمد که او آنجاست و میتوانم دستش را بگیرم. این حس بسیار قوی بود. او آنجا بود، درست در همان لحظه پرندهای بر روی تودهٔ خاکی نشست که به تازگی کنده بودم، بالهای خود را گشود و به من چشم دوخت.
Hossein Gh
«آه که دنیا میتوانست چقدر زیبا باشد!»
Hossein Gh
«عشق از وجود مادی معشوق برتر و بالاتر است و معنی حقیقی و ژرف خود را در هستی و وجود روحانی او مییابد، حال دیگر تفاوتی نمیکند که محبوب حضور داشته باشد یا نداشته باشد، زنده باشد یا نباشد!»
Hossein Gh
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰۳۰%
تومان