بریدههایی از کتاب انسان در جستجوی معنا
۴٫۰
(۶۱۵)
اگر اصلاً زندگی دارای معنایی باشد، پس باید در رنج کشیدن نیز معنایی نهفته باشد. رنج چون مرگ و سرنوشت، بخش جداییناپذیر زندگی است و در واقع بدون مرگ و رنج زندگی کامل نمیشود.
به روشی که انسان سرنوشت خود و همهٔ رنجهایش را پذیرا میشود و به شیوهای که صلیب خود را به دوش میکشد، فرصتی به دست میآورد که حتی در دشوارترین شرایط، معنایی ژرف به زندگی خود ببخشد. چنین زندگیای همواره ارزشی قهرمانانه دارد و چه بسیار انسانهایی بودند که در راه مبارزه برای بقا، ارزش انسانی خود را از دست دادند و عظمت بشری خود را فراموش کردند و همسان چهارپایان شدند. در این میانه تنها عدّهٔ معدودی هستند که برای رسیدن به ارزشهای اخلاقی خود از فرصتهایی که شرایط سخت پیش روی او مینهد، بهره میبرد و یا از آنها روی برمیتابد. و همین انتخاب است که مشخص میکند که آیا او شایستگی تحمل رنجهایش را دارد یا خیر.
fatemeh hasani
انسان هرگز به سوی رفتار اخلاقی رانده نمیشود. بلکه این انسان است که اراده میکند و تصمیم میگیرد که رفتاری شایسته و سزاوار باید داشته باشد. او اینکار را برای خشنودی انگیزهٔ اخلاقی خود و رضایت و آسودگی وجدان خویش انجام نمیدهد، بلکه آن را به خاطر علت و دلیلی انجام میدهد که بدان پایبند و معتقد است، یا به خاطر کسی که دوستش دارد و یا خدایی که وی را میپرستد
Hossein Gh
«من خداوند را از تنگنای زندان فراخواندم و او در پهنای آسمان گسترده به من پاسخ داد.»
Hossein Gh
«چه بسیار اندوههایی را کهباید به سامان رساند.»
Hossein Gh
از بین رفتن و نابودی ناگهانی امید و جرأت میتواند تأثیری کشنده داشته باشد
Hossein Gh
«زندگی همانند نشستن بر روی صندلی دندانپزشک است، چون انسان پیوسته منتظر برآمدن دردناکترین لحظات عمر خود است، در حالی که آن لحظات سپری شدهاند.» با دگرگونی این جمله میتوان گفت که بیشتر اسیران اردوگاهِ کارِ اجباری معتقد بودند که فرصتهای طلایی زندگی خود را از دست دادهاند، در صورتی که در حقیقت هنوز بسیاری از این فرصتها فرا نرسیده بودند و انسان میتوانست در تجارب و موقعیتهای پیش آمده پیروزمندانه بیرون آید و زندگی انباشته از درد و رنج را به پیروزی درونی سوق دهد. یا آنکه آن هماورد را نادیده انگارد و مانند اکثر زندانیان اردوگاه زندگی سادهٔ گیاهی را برگزیند.
Hossein Gh
اردوگاه کار اجباری، یک واحد کوتاه زمانی، مثلاً یک روز را ساعت به ساعت با خستگی بیپایانی سپری میکردند، امّا واحد زمانی طولانیتر، مثلاً یک هفته در نظر بسیار زودگذر بود. وقتی به اسیران میگفتیم که یک روز از یک هفته طولانیتر است همه میپذیرفتند
Hossein Gh
این زن میدانست که طی چند روز آینده خواهد مُرد، امّا با دانستن این موضوع، نشاط و شادی را از دست نمیداد. این زن به من گفت: «من از سرنوشت خود شکرگزارم که چنین ضربهٔ سختی را بر من وارد میآورد. چون در زندگی گذشتهام زیادهخواه و از خود راضی بودم و فضایل روحانی و کمال معنوی را جدّی نمیگرفتم.» آنگاه به پنجرهٔ کلبه اشاره کرد و گفت: «آن درخت تنها دوستی است که در لحظات تنهایی در برابرم ایستاده است.» از پنجره شاخهای از یک درخت شاهبلوط پیدا بود که دو شکوفهٔ زیبا داشت. او به من گفت: «من غالبا با این درخت گفتگو میکنم.» تعجب کردم. نمیدانستم چه بگویم، آیا این زن هذیان میگفت؟ آیا دچار کابوس شده بود؟ با شگفتی از او پرسیدم که آیا درخت هم پاسخ میدهد.
گفت: «آری.»
«درخت چه میگوید؟»
به من میگوید: «من اینجا هستم. من اینجا هستم. من زندگی هستم. من زندگی جاویدانم.»
Hossein Gh
تنها خلاقیت و لذتجویی به زندگی معنا نمیبخشد. اگر اصلاً زندگی دارای معنایی باشد، پس باید در رنج کشیدن نیز معنایی نهفته باشد. رنج چون مرگ و سرنوشت، بخش جداییناپذیر زندگی است و در واقع بدون مرگ و رنج زندگی کامل نمیشود
Hossein Gh
تنها خلاقیت و لذتجویی به زندگی معنا نمیبخشد. اگر اصلاً زندگی دارای معنایی باشد، پس باید در رنج کشیدن نیز معنایی نهفته باشد. رنج چون مرگ و سرنوشت، بخش جداییناپذیر زندگی است و در واقع بدون مرگ و رنج زندگی کامل نمیشود
Hossein Gh
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰۳۰%
تومان