بریدههایی از کتاب قدرت همزمانی
۳٫۷
(۲۲)
در خلال این صفحات به مفهوم تخیل فعال یونگ، تمرینهای بوداییان تبتی و سایر تکنیکها و آموزههای موجود برای همراهی با این همزمانی و بهره بردن از آن اشاره خواهیم کرد.
mahshid T
وقتی ما آماده یادگیری هستیم، معلم نمایان میشود.
Dexter
یونگ در قالب مثالی از پیشآگاهی همزمان به یکی از بیماران مبتلا به چندین نوع فوبیا اشاره میکند. تمامی ترسهای وی به استثنای یک مورد در روند درمان از بین رفتند: ترس از راه رفتن در پلههای بیرون از خانه. همین بیمار ناگهان یک روز توسط یک گلوله سرگردان که در جریان یک درگیری خیابان شلیک شده بود، در بالای پلهها جان خود را از دست داد. این همان همزمانی است؛ پیشآگاهی از یک حقیقت مهم، چیزی که اصلاً یک فوبی نبود (شاید این فوبیا یک سپر دفاعی دیرینه بوده باشد!)
Dexter
ما در زندگی بارها و بارها با کسی روبرو میشویم که به ما کمک میکند تا چیزی را که در وجود ما خفته است بیدار کنیم. این اتفاق در تاریخ نامشخصی روی میدهد
اسم مکنون
خویشتن هنگام تولد حضور ندارد و پس از سالها آزمون و خطا و حل تضادهای درونی به تدریج تکامل مییابد؛ زیرا لازم است پیش از پدیدار شدنش همهی سیستمهای شخصیت به تکامل رسیده باشند. از این رو تا زمانی که فرد به میانسالی نرسیده باشد، خویشتن نمایان نمیشود
Fereshteh Radmanesh
کهنالگوهایی مثلِ پیرِ خردمند باعث میشوند که مشتاق و تشنه و جستجوگرِ معنا، خرد و حکمتِ ناب باشیم و کهنالگوی قهرمان همواره ما را به سمت و سوی رشد و پیشرفت و تعالی، رشادت و سلحشوری رهنمون میسازد.
Fereshteh Radmanesh
در حقیقت زمانی که کودک به دنیا میآید پیشاپیش تجربیات و ادراکاتی نسبت به جهان هستی دارد که آن را از طریق ناخودآگاهِ جمعی و کهنالگوهای مقیم در آنجا کسب میکند و بعدها تجربیاتِ شخصیاش را از جهان، به ادراکاتِ پیشینِ خود میافزاید.
Fereshteh Radmanesh
کهنالگوها بخش اعظم محتویاتِ ناخودآگاهِ جمعی هستند، آنها ظرفیتهای موروثیاند که تداومبخشِ رفتارهایی هستند که برای همهی انسانها صرفنظر از نژاد و فرهنگ جنبهی عام دارند. مثلِ پرستاری کردن یا پرخاشگری، رشادت و جوانمردی، مادریکردن، استاد بودن و... همانطور که غرایزِ انسان او را به سوی رفتارِ خاصی هدایت میکند، کهنالگوها نیز انسان را وامیدارند تا اندیشهای همگانی و جهانی داشته باشد. کهنالگوهایی مثلِ «قهرمان» یا پهلوان در تمام داستانهای اسطورهای، در تمام فرهنگها و اقوامِ مختلف تکرار شده است
Fereshteh Radmanesh
«وقتی به موفقیت رسیدم، دیگران را نیز در آن سهیم میکنم.» تصمیم بگیرید و هرگاه در حوزهی عشق و فرزانگی به پیشرفت رسیدید به دیگران اعلام کنید، آن را به همه انسانها تعمیم دهید، چرا که پیشرفت خود شما در گروی آن است. «هرگاه و هرجا پیشرفت کردم، آن را به دیگران نیز تعمیم میدهم.»
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
رویاپردازی، همزمانی پیام ناخودآگاه و کار خودآگاه است. گسترش موضوعات و تصاویر در رویاهایمان از طریق گفتوگو با آنها امکانپذیر خواهد بود.
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
رویاهای کهنالگویی دنیای محدود ایگو را به دنیای نامحدود تمامیت و کمال پیوند میدهند
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
تصاویر کهنالگویی در رویا به دیدار ما میآیند و با خود توفیق و قدرت به همراه دارند تا به ما در انتخابهای آگاهانه کمک کنند. این ملاقات دارای کیفیت ماوراءالطبیعه است. این همان بینش معنوی است که ما را به جلو میراند و ما را برای انجام وظیفهی خود که همان تعالی و کمال است توانمند و قوی میسازد. ماری لوئیس فون فرانز معتقد است «هرگاه ما با واقعیت کهنالگویی خود ارتباط برقرار میکنیم، احساسی به ما دست میدهد که گویی با نامحدودیتها و لایتناهیها ارتباط داریم.»
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
در حقیقت تمامیت و کمال، ادغام و یکپارچهسازی قابلیتهای کهنالگویی درون خود ما با قابلیتهایی است که در اطراف ما، در روابط و تجارب ما وجود دارند.
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
تفرد زمانی رخ میدهد که ما با آگاهی تمام انگیزهها و غرایز ناهشیار خود را درهم ادغام میکنیم تا به تمامیت و کمال برسیم.
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
توجه داشته باشید که چگونه رویاها طرحهای خود را از طریق شخصیتهای عجیبی که دررویاها میبینید، به شما نشان میدهند.
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
در مورد رویا صبور باشید، اجازه دهید هنگامی که آماده است، معنایش را برای شما آشکار کند
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
هر بحرانی که در مسیر قهرمان شکل میگیرد، به حرکت رو به جلو او سرعت بیشتری میبخشد
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
وقتی همهچیز در زندگی شخصی ما وارونه و آشفته میشود، وجود ما آبستن چیزی مهم خواهد بود
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
خود واقعی تنها زمانی ظهور مییابد که ایگوی فریبخورده سر تسلیم فرود آورد
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
در افراد روشنضمیر هیچ تعارضی بین آنچه رخ داده و آنچه انسان انتخاب کرده است وجود ندارد، زیرا همواره همزمانی و تقارن در کار است؛ همان همراستایی قدرت ارادهی فردی و خواست جهان هستی. این در طرز نگرش بلهی نامشروط به آنچه هست تجلی مییابد. با این بله، من تجلیگاه قوانین و نظم جهان خواهم بود. شکسپیر در نهایت زیبایی در تاجر ونیزی به این مسئله اشاره کرده است: «سکون آرام و شب تجلیگاه این نظم دلانگیز هستند... چنین نظمی در روح جاودانه بازتاب مییابد.»
کاربر ۲۱۵۵۰۷۱
حجم
۴۴۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۶۵ صفحه
حجم
۴۴۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۶۵ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۷۰%
تومان