آدمهای دنیا برای رستگاری به مذهب پناه میبرند. اما وقتی مذهب آزار بدهد و معلول کند، برای رستگاری به کجا باید پناه ببرند؟
pejmannavi
باید این را درک کنیم که بیشتر مردمی که به عضویت فرقهها درمیآیند، غیرطبیعی نیستند؛ محروم نیستند؛ عجیبوغریب نیستند. آدمهاییاند که زندگیهای متوسط دارند (و شاید از بیرون زندگیهای بالاتر از حد متوسط)، که در محلۀ من زندگی میکنند. و در محلۀ شما.
شاید کمی زیادی در مورد مسائل فکر میکنند. شاید دردی دارند که در خود نهفتهاند. نمیتوانند احساساتشان زیاد خوب به دیگران نشان بدهند و بهشکلی در رنجاند. نمیتوانند برای بیان خود وسیلۀ مناسبی پیدا کنند و بین احساس غرور و بیکفایتی سرگرداناند. آن فرد به راحتی میتواند من باشم. میتوانید شما باشید.
pejmannavi
شما بخشی از خود را به کسی (یا چیزی) ارائه ندادهاید تا در مقابل «روایتی» تحویل بگیرید؟ ما بخشی از شخصیتمان را به سیستم یا نظم بزرگتری نسپردهایم؟ اگر اینطور است، آن سیستم در مرحلهای از ما نوعی «دیوانگی» درخواست نکرده؟ روایتی که شما تملک کردهاید، واقعاً و بهراستی از آن شماست؟ رؤیاهای شما واقعاً رؤیاهای شماست؟ امکان ندارد به بینش فرد دیگری تعلق داشته باشند که دیر یا زود بتواند به کابوس تبدیل شود؟
pejmannavi
«فقط به او بگویید میخواستم صورتش را ببینم.»
Rezvan
آنها هرگز نباید کاری را که کردند، انجام میدادند. به هیچ دلیلی.
Sayna sedigh
دختری هم نزدیک من بود که گریه میکرد و سرتاپا میلرزید. کنارش ماندم و سعی کردم با گفتنِ «گریه نکن. همهچیز درست میشود.» او را آرام کنم، تا عاقبت آمبولانس رسید. در تمام آن مدت از آدمهای زیادی مراقبت کردم، همه صورتشان کاملاً سفید بود، بهکلی رنگپریده بودند. مردی که به نظر میرسید خیلی مسن باشد، کف به دهن آورده بود. اصلاً نمیدانستم انسانها میتوانند اینطور کف به دهن بیاورند.
وحید