بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اعتراف | صفحه ۷ | طاقچه
کتاب اعتراف اثر لئو تولستوی

بریده‌هایی از کتاب اعتراف

۴٫۰
(۱۲۶)
رفته‌رفته داشتم درک می‌کردم در پاسخ‌هایی که دین به ما می‌دهد، حکمت بسیار ژرف بشری حفظ شده است و من حق نداشتم آنها را بر پایه عقل نفی کنم و مهم‌تر از همه، فقط این پاسخ‌ها هستند که به پرسش زندگی جواب می‌دهند.
سپهر
من از شانزده‌سالگی از نیایش دست کشیدم و با تصمیم شخصی‌ام از رفتن به کلیسا و روزه گرفتن سر باز زدم. از ایمان به آنچه از کودکی به من آموخته بودند، دست کشیدم، ولی به چیزی اعتقاد داشتم. این را که به چه چیزی اعتقاد داشتم به‌هیچ‌وجه نمی‌توانستم توضیح بدهم. به خدا نیز باور داشتم، یا درست‌تر است بگوییم خدا را نفی نمی‌کردم، ولی این را هم نمی‌توانستم توضیح بدهم که به چه خدایی باور دارم؛ من مسیح و آموزه‌های او را نفی نمی‌کردم، ولی این را هم نمی‌توانستم توضیح بدهم که آموزه‌های او چیست.
سپهر
آنچه در برابر این هیچ شدن مقاومت می‌کند، طبیعت ماست، طبیعت ما فقط همین خواهش زیستن (Wille zum Leben) است که خود ما و نیز جهان ما را شکل می‌دهد.
گیتی یوسفی
با چنین پاسخی معلوم می‌شود که این پاسخ، پاسخ پرسش من نبوده است. من باید معنای زندگی‌ام را بشناسم و دانستن اینکه زندگی من بخشی از بی‌نهایت است، نه تنها به آن معنا نمی‌دهد، بلکه هر گونه معنای محتمل را نیز از آن می‌گیرد.
گیتی یوسفی
در این قلمرو پاسخ به پرسش «معنای زندگی من چیست؟» فقط یکی بود: تو همان چیزی هستی که آن را زندگی خودت می‌نامی، تو پیوند و ترکیبی تصادفی و موقتی هستی از اجزای کوچک. تأثیر متقابل این اجزا بر یکدیگر و تغییر آنها، در تو چیزی را به وجود می‌آورد که آن را زندگی خودت می‌نامی. این ترکیب مدتی دوام خواهد یافت؛ سپس کنش متقابل این اجزا به پایان می‌رسد، و آنچه تو آن را زندگی خودت می‌نامی نیز به پایان می‌رسد، و همه پرسش‌های تو نیز به پایان می‌رسند. تو یک گلوله کوچک از فلان ماده هستی که ذراتش تصادفا به هم چسبیده‌اند. گلوله تخمیر می‌شود. گلوله این تخمیر را زندگی خودش می‌نامد. گلوله از هم می‌پاشد و تخمیر و همه پرسش‌ها به پایان می‌رسد. این پاسخ وجه روشن علوم است و این علوم اگر سختگیرانه به اصول و مبانی‌شان وفادار بمانند، هیچ چیز بیشتری نمی‌توانند به ما بگویند.
گیتی یوسفی
ما به لبه پرتگاهی دوسویه کشانده می‌شویم که یک سویش یا وانهادن فلسفه و یا صرفا تبدیل این کتاب‌ها به کتاب‌های بالای تاقچه‌ای برای قمپز درکردن است، و سوی دیگرش، روی آوردن به کتاب‌های به اصطلاح «زرد» به قلم افرادی است که پاسخ‌هایی دم‌دستی به این سؤال‌ها می‌دهند و راه‌حل‌های یکسان آسان برای همه مشکلات همگان پیش پا می‌نهند که همه با آنها آشنا هستیم: 40 راه برای خوشبختی، 20 راه برای غلبه بر اضطراب، 50 توصیه برای زندگی زناشویی، و... انگار انسان‌ها ماشین هستند و می‌توان برای مشکلات افراد، که نام مشترک امّا کیفیت متفاوت دارند، راه‌حل یکسانی عرضه کرد که کارگر هم بیفتد. این کتاب‌ها اکثرا به نظر من خطرناک هم هستند، زیرا افراد را از اندیشیدن به مسائل و مشکلاتشان معاف می‌کنند و نسخه‌ای می‌پیچند که همه به یکسان از آن استفاده کنند.
rare
احساس می‌کردم اگر می‌خواهم زندگی کنم و معنای زندگی را دریابم، نباید آن را نزد کسانی بجویم که این معنا را از دست داده‌اند و می‌خواهند خودشان را بکشند، بلکه باید نزد میلیاردها انسانِ گذشته و حال به جست‌وجو بپردازم که زندگی را می‌سازند و زندگی خودشان و ما را به دوش می‌کشند.
Mahsa Saadati
فقط تا زمانی می‌توان زندگی کرد که مستِ زندگی بود؛ ولی به محض آنکه هشیار می‌شوی، دیگر نمی‌توانی نبینی که همه اینها فقط فریب است، آن هم فریبی ابلهانه! مسئله دقیقا همین است که حتی هیچ چیز خنده‌دار و رندانه‌ای هم نمی‌توان در آن یافت، فقط بلاهت است و بی‌رحمی.
محمدرضا راد
دانش عقلی آنگونه که دانشمندان و حکما عرضه‌اش می‌کنند معنای زندگی را نفی می‌کند، ولی توده‌های عظیم مردم و کل نوع بشر، این معنا را در دانشی غیرعقلانی می‌یابند. این دانش غیرعقلانی مذهب است، همان مذهبی که نمی‌توانستم ردّش نکنم. همان خدای واحد و خدای سه‌تایی، همان آفرینش عالم در شش روز، همان شیاطین و فرشته‌ها و همه آن چیزهایی که تا عقل در سرم باشد، نمی‌توانم آنها را بپذیرم. وضعیتم وحشتناک بود. می‌دانستم در مسیر دانش عقلی چیزی جز نفی زندگی نخواهیم یافت، و در مذهب چیزی جز نفی عقل، و نفی عقل از نفی زندگی هم غیرمحتمل‌تر بود.
BiNam
نمی‌توان خود را فریب داد. همه چیز باطل است. خوشبخت آنکه زاده نشده است، مرگ بهتر از زندگی است؛ باید از زندگی رها شد.
BiNam

حجم

۹۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۳ صفحه

حجم

۹۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۳ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان