بریدههایی از کتاب قدرت عادت: چرایی کارهایی که انجام می دهیم، در زندگی و کسب و کار
۳٫۶
(۳۳۱)
سرهنگ به من گفت: «درک عادتها مهمترین چیزی است که من در ارتش یاد گرفتهام. این امر به طور کلی نگاه من به دنیا را عوض کرده است. آیا میخواهید که زود خوابتان ببرد و صبح که از خواب بیدار میشوید احساس خوبی داشته باشید؟ به الگوهای شبانگاهیتان توجه کنید و چیزی که به طور خودکار موقع از خواب بیدار شدن انجام میدهید. آیا میخواهید دویدن برایتان کار سادهای شود؟ محرکهایی را به وجود بیاورید که این کار را تبدیل به یک روتین کند. من این چیزها را با بچههایم اجرا میکنم. من و همسرم برنامههای عادت را برای زندگی مشترکمان مینویسیم. اینها همان چیزهایی هستند که ما در جلسات فرماندهی در مورد آن صحبت میکنیم. هیچ کس در کوفه به من نگفته بود که با دور نگه داشتن دکههای کبابفروشی میتوانیم بر روی جمعیت تاثیر بگذاریم، ولی وقتی که شما همه چیز را به صورت مجموعهای از عادتها میبینید، مثل این است که فردی به شما یک چراغ قوه و یک اهرم بدهد و شما بتوانید کارتان را آغاز کنید.»
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
میگرفت که عادتهای سازمانی خیلی مهم هستند، زیرا میتوانست اطمینان یابد که زیردستان بدون اینکه مرتب اجازه بگیرند تصمیم گیری میکنند و روتینهای درست، کار کردن با افرادی را که در حالت معمولی نمیتوانست آنها را تحمل کند آسانتر میکرد. و اکنون میدید چگونه جمعیتها و فرهنگها از بسیاری قانونهای مشابه پیروی میکنند.
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
درخواست عجیب کرد: آیا ممکن است که فروشندگان مواد غذایی را خارج از میدان عمومی نگه دارید؟ شهردار گفت که حتما این کار را خواهد کرد. چند هفته بعد، جمعیت کوچکی در نزدیکی مسجد الکوفه، یا مسجد اعظم کوفه جمع شدند. در طی بعد از ظهر، جمعیت بزرگتر شد. بعضی افراد شروع به سر دادن شعارهای خشمگینانهای کردند. پلیس عراق که احساس دردسر میکرد، با پایگاه تماس گرفت و از دستههای سربازان آمریکایی خواست تا به کمک آنان بشتابند. در سحرگاه، جمعیت بی قرار و گرسنه شد. افراد به دنبال فروشندگان کباب میگشتند که معمولا میدان عمومی را پر میکردند، ولی هیچ کدام از آنان آنجا نبودند. تماشاچیان محل را ترک کردند. شعار دهندگان دلسرد و مایوس شدند. تا ساعت هشت صبح همه رفته بودند.
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
خشونت معمولا توسط جمعیتی از عراقیها به وجود میآمد که در یک میدان عمومی یا فضای باز دیگری اتفاق میافتاد و در عرض هفت ساعت، جمعیت بزرگتر میشد و خشونت افزایش مییافت. فروشندگان مواد غذایی و همینطور تماشاگران پیدایشان میشد. بعد، فردی یک تکه سنگ یا بطری پرت میکرد و جهنمی به پا میشد!
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
است. آموزشهای پایهای به سربازان، عادتهای طراحی شدهای برای چگونگی شلیک کردن، فکر کردن و ارتباط برقرار کردن زیر آتش آموزش میدهد. در میدان جنگ، هر فرمان صادر شده باعث و بانی رفتارهایی است که تا زمان خودکار سازی تمرین میشوند. کل سازمان برای ساختن پایهها به روتینهایی متکی است که به طور پایان ناپذیری تکرار شده، اولویتهای استراتژیک تعیین میکنند و در مورد نحوهی پاسخ دادن به فرمان حمله تصمیمگیری میکنند.
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
شدهاند: انتخابهایی که همه ما زمانهایی انجام میدهیم، و بعد دیگر در مورد آنها فکر نمیکنیم، ولی اغلب، هر روز همچنان آنها را انجام میدهیم. در یک زمانی، همه ما وقتی که به دفتر کاریمان رسیدیم، به طور آگاهانه تصمیم گرفتهایم که چقدر بخوریم و روی چه چیزی تمرکز کنیم، هر چند وقت یک بار نوشیدنی خاصی بنوشیم یا اینکه چه موقع برای دویدن نرم بیرون برویم. بعد انتخاب کردن را متوقف کردیم و رفتار خودکار شد. این نتیجه طبیعی عصبشناسی ماست و با درک این که این اتفاق چگونه میافتد، میتوانید آن الگوها را به هر طریقی که میخواهید بازسازی کنید.
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
(برای اینکه فهرستی از منابع را داشته باشید لطفا پانوشتهای کتاب و سایت http: //www. thepowerofhabit. com را ببینید.)
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
شده توسط محققی از دانشگاه دوک در سال ۲۰۰۶ نشان داد که بیش از ۴۰ درصد کارهایی که افراد در طی یک روز انجام دادند، در واقع تصمیم نبودهاند، بلکه عادت بودهاند.
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
ویلیام جیمز در سال ۱۸۹۲ نوشت: «تمام زندگی ما، تا به الان که فرم مشخصی گرفته است، مجموعهای از عادتهاست.» ممکن است اینطور به نظر برسد که بیشتر انتخابهایی که ما هر روز میکنیم، محصول تصمیمگیریهای ما که کاملا با دقت انجام شده هستند، ولی این واقعیت ندارد. آنها عادت هستند. و اگر چه هر عادتی به خودی خود کوچک به نظر میرسد، در طی زمان غذاهایی که سفارش میدهیم، چیزی که هر شب به بچههایمان میگوییم، اینکه پول خرج میکنیم یا پسانداز، هر چند وقت یک بار ورزش میکنیم، و چگونگی سازماندهی افکار و روتینهای کاریمان تاثیر شگرفی بر روی سلامتی، بهرهوری، امنیت مالی و خوشحالی ما دارند.
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
وقتی امروز صبح از خواب بیدار شدید، اول از همه چه کاری کردید؟ آیا زیر دوش پریدید، ایمیلتان را چک کردید، یا از آشپزخانه یک دونات برداشتید؟ آیا دندانهایتان را قبل یا بعد از خشک کردن خودتان مسواک زدید؟ اول بندهای کفش راستتان را بستید یا چپ را؟ در حالی که از در میرفتید به بچههایتان چه گفتید؟ از چه راهی به سمت محل کارتان رانندگی کردید؟ وقتی به میز کارتان رسیدید، به ایمیلهایتان رسیدگی کردید، با یک همکار گپ زدید یا بلافاصله شروع کردید به یادداشتبرداری؟ برای نهار سالاد خوردید یا همبرگر؟ وقتی به خانه رسیدید، کفشهای ورزشیتان را برای دویدن پوشیدید، یا برای خودتان نوشیدنی ریختید و شام را جلوی تلویزیون خوردید؟
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
– او به نزدیکتری ناحیه مغز به پیشانی اشاره کرد و ادامه داد: «جایی که ما معتقدیم در آن ممانعت رفتاری و نظم فردی شروع میشود. هر بار که تو به اینجا آمدهای این فعالیت شدیدتر شده است.»
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
عادتها قدرتمند اما ظریف هستند. آنها میتوانند خارج از آگاهی ما ظاهر شوند یا اینکه بطور عمدی طراحی شوند. آنها اغلب بدون اجازه رخ میدهند، ولی میتواند با دستکاری قسمتهایی از آنها تغییر شکل داده شوند. آنها به زندگی، خیلی بیشتر از آنکه متوجه آن شویم شکل میدهند - در حقیقت آنها آنقدر قوی هستند که باعث میشوند مغز ما برای دفع هر چیز دیگری از جمله عقل سلیم به آنها متکی باشد.
کوشکی
«تمام زندگی ما، تا به الان که فرم مشخصی گرفته است، مجموعهای از عادتهاست.» ممکن است اینطور به نظر برسد که بیشتر انتخابهایی که ما هر روز میکنیم، محصول تصمیمگیریهای ما که کاملا با دقت انجام شده هستند، ولی این واقعیت ندارد. آنها عادت هستند.
کوشکی
اول، یک سرنخ ساده و مشخص پیدا کن.
دوم، پاداشها را به طور واضح تعریف کن.
هاپکینز قول داد که اگر از این دو عنصر به درستی استفاده کنید، همانند جادویی عمل میکند. به پپسودنت نگاه کنید: او یک سرنخ را شناسایی کرده بود - فیلم دندان - و یک پاداش - دندانهای زیبا
میلاد مهدیانی
هاپکینز مردی بود که آمریکاییها را متقاعد کرده بود نوشیدنی شلیتز را بخرند، با این ادعا که این شرکت با بخار تازه شیشههای آنها را تمیز میکند، در حالی که این نکته را ذکر نمیکرد که همه شرکتهای دیگر هم دقیقا از همان شیوه استفاده میکنند. او میلیونها زن را به خرید صابون پالمولیو ترغیب کرده بود، با این ادعا که کلئوپاترا هم خودش را با این صابون میشسته است
میلاد مهدیانی
هنگامی که عادتی بروز میکند، مغز مشارکت کامل در تصمیمگیری را متوقف میکند و از کار و فعالیت شدید دست میکشد یا اینکه بر روی وظایف دیگری تمرکز میکند. بنابراین این الگو به طور خودکار آشکار میشود، مگر اینکه شما عمدا با عادت مبارزه کنید، مگر اینکه روتینهای جدیدی پیدا کنید.
Kamand
ولی مطالعات بیشماری نشان دادهاند که سرنخ و پاداش به تنهایی برای دوام آوردن یک عادت کافی نیستند. فقط زمانی که مغز شما منتظر پاداش میشود - تمایل به اندروفین یا حس موفقیت - بستن بند کفشهای دویدن هر روز صبح، برایتان تبدیل به یک کار خودکار میشود. سرنخ، علاوه بر تحریک یک روتین، میبایست باعث تحریک اشتیاق به دریافت پاداش نیز شود.
R.R
وقتی ما مرغ یا سیبزمینی سرخشده روی میز میبینیم، مغزمان شروع به پیشبینی آن غذا میکند، حتی اگه گرسنه نباشیم. مغز ما هوس آن چیزها را میکند. صادقانه بگویم، من حتی این نوع غذا را دوست ندارم، ولی ناگهان احساس میکنی که سخت میشود با این تمایل شدید جنگید. به محض اینکه من این چیزها را میخورم، شدیدا احساس لذت میکنم، چون تمایل من برآورده شده است.
R.R
دانشمندان مغز الکلیها، سیگاریها و افراد پرخور را مورد مطالعه قرار دادهاند و اندازه گرفتهاند که چگونه وقتی هوس کردن آنها نهادینه میشود، عصبشناسی آنها - ساختارهای مغزشان و جریان مواد شیمیایی عصبی در داخل جمجمهشان - تغییر میکند. دو محقق در دانشگاه میشیگان نوشتهاند که بویژه عادتهای قوی، واکنشهای اعتیاد مانندی تولید میکنند، طوری که «خواستن به صورت تمایل وسواسگونهای بروز مییابد» که میتواند «حتی با وجود مواجهه با بازدارندههایی قوی نظیر از دست دادن اعتبار، شغل، خانه و خانواده» مغز ما را به انجام کارهای غیرارادی وادار کند.
با این وجود این تمایلها اختیار کنترل کامل را روی ما ندارند.
R.R
برای مثال سیگار کشیدن را در نظر بگیرید. وقتی یک فرد سیگاری سرنخی را میبیند - مثلا یک بسته سیگار مارلبرو - مغز او شروع به پیشبینی مقداری نیکوتین میکند. برای مغز تنها دیدن سیگارها کافی است تا هوس مقدار زیادی نیکوتین کند. اگر نیکوتین نرسد، این تمایل و هوس افزایش مییابد تا زمانیکه فرد سیگاری بدون اینکه فکر کند دستش را به سمت مارلبرو میبرد.
R.R
حجم
۶۹۳٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۲۷ صفحه
حجم
۶۹۳٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۲۷ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان