بریدههایی از کتاب هنگامی که نیچه گریست
۴٫۳
(۲۶۷)
برای تربيت فرزندان، نخست بايد خويشتن را بسازی، وگرنه فرزندانی تنها برای برآوردن نيازهای حيوانی، گريز از تنهايی يا پر کردن حفرههای وجود، به دنيا آوردهای.
Mary
میخواهيد پرواز کنيد، ولی پرواز را نبايد با پرواز آغاز کرد. نخست بايد ياد بگيريد چگونه راه برويد و نخستين گام برای راه رفتن، آموختن اين نکته است که اگر کسی نتواند بر خود فرمان بدهد، فرد ديگری به او فرمان خواهد داد. البته اطاعت از ديگری، بسيار آسانتر از اطاعت از خويشتن است.
Mary
نمیتوانم راهی را برايت انتخاب کنم، چون ديگر راه انتخابی خودت نخواهد بود. برای يافتن راه مناسب، بايد جسارت نشان بدهی.
مسعود
ــ وظيفه! مگر وظيفه میتواند مقدم بر عشق تو به خويشتن و کوشش به منظور دستيابی به آزادی مطلق باشد؟ تا زمانی که به آزادی و عشق به خويشتن دست نيابی، وظيفه واژهای پوچ است. با اين واژه، تنها میتوانی برای بزرگ نشان دادن خود، با استفاده از ساير افراد، به جايی برسی.
مسعود
امروز متوجه شدم بهترين آموزگار، کسی است که از شاگردان خود میآموزد.
Han
عاشق، کسی نيست که عشق بورزد، بلکه هدف او، تصاحب طرف مقابل و آرزوی او، اين است که ساير مردم دنيا را از کالای گرانبهايی که دارد، محروم کند. او روحی پست و اژدهايی عظيم است که از گنج خود پاسداری میکند! به دنيا عشق نمیورزد و نسبت به ساير مخلوقات جاندار، کاملاً بیتفاوت است
مسعود
«درست به همان ترتيب که پوست، اجزايی چون استخوان، عضله، روده و رگ خونی را از گستره ديد انسانی پنهان نگهمیدارد، خودبينی و غرور نيز بیقراری و هيجان روح را میپوشاند و همچون پوستی بر روح آدمی کشيده شده است.»
مسعود
تنها راه حفظ زندگی زناشويی، ترک کردن آن است و بايد پيش از شکسته شدن توسط زندگی زناشويی، پيمان آن را شکست.
alirad1994
وظيفه، نزاکت، ايمان، بیاعتنايی به خويشتن و مهربانی، همگی داروهايی خوابآور برای انسان هستند و او را به خوابی چنان ژرف فرو میبرند که تنها در انتهای راه زندگی، اگر بتواند، برمیخيزد. آن هم برای اينکه بفهمد هرگز زندگی نکرده است.
alirad1994
زناشويی مقدس است، ولی شکستن اين پيمان، بهتر از شکسته شدن توسط آن است!
alirad1994
برای تربيت فرزندان، نخست بايد خويشتن را بسازی، وگرنه فرزندانی تنها برای برآوردن نيازهای حيوانی، گريز از تنهايی يا پر کردن حفرههای وجود، به دنيا آوردهای.
alirad1994
اميد، بزرگترين مصيبت به حساب میآيد؛ ايزدمرد، مرده است؛ حقيقت خطايی است که بدون آن نمیتوان زندگی کرد؛ آخرين پاداش مرده، اين است که ديگر نمیميرد! و هيچ پزشکی نمیتواند حق مردن را از انسانی بگيرد! چه افکار مصيبتباری
behnaz johary
کسی که بايد بشوی، باش!
behnaz johary
مردن سخت است. همواره اعتقاد داشتهام که پاداش انتهايی مرده، اين است که ديگر نخواهد مرد.
behnaz johary
حقيقت، مقدس نيست. مقدس، جستجو برای يافتن حقيقت است!
behnaz johary
باز هم اين ولی لعنتی پديدار شد
Saeid
آشکار ساختن خويشتن به فرد ديگر، مقدمه خيانت به حساب میآيد و خيانت، موجب نفرت میشود
Saeid
«درست به همان ترتيب که پوست، اجزايی چون استخوان، عضله، روده و رگ خونی را از گستره ديد انسانی پنهان نگهمیدارد، خودبينی و غرور نيز بیقراری و هيجان روح را میپوشاند و همچون پوستی بر روح آدمی کشيده شده است.»
Saeid
بدترين مصيبت، اميد است، چون عذاب را طولانی میکند.
Saeid
بنابراين قصد خودتان را از خودتان هم پنهان کردهايد. بايد ياد بگيريد که از زندگی خود سپاسگزاری کنيد و شجاعت داشته باشيد بگوييد: «خودم اين زندگی را برگزيدم.» روح انسان ورای گزينههای او شکل میگيرد!...
ellanica
حجم
۳۷۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۷۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان