بریدههایی از کتاب هنگامی که نیچه گریست
۴٫۳
(۲۶۷)
نبايد گزارشها و نتايج کار اين افراد حاذق را ناديده انگاشت، ولی اگر کار را از اينجا آغاز کنم، دچار زيان میشوم. اين همه قدرت، نظر و نتيجه معتبر، به نيروی خلاق و تصور انسان صدمه میزند. به همين دليل هميشه ترجيح میدهم نخست نمايشنامهها را بخوانم و سپس به ديدن اجرا بروم يا نقدها را در نظر بگيرم.
ellanica
نبايد گزارشها و نتايج کار اين افراد حاذق را ناديده انگاشت، ولی اگر کار را از اينجا آغاز کنم، دچار زيان میشوم. اين همه قدرت، نظر و نتيجه معتبر، به نيروی خلاق و تصور انسان صدمه میزند.
ellanica
اگر صاحب زندگی خود نباشی، اجازه میدهی وجود تو، نوعی اتفاق به حساب بيايد.
alirad1994
از بيست سالگی گمان میکردم چهل سال دارم!
alirad1994
بايد يکی از دو گزينه آرامش و جستجوی حقيقت را انتخاب کنيد. اگر علم انتخاب شود، يعنی میخواهيد زنجيرهای آرامشبخش فوق طبيعی را بگشاييد و همان طور که ادعا کرديد، قصد داريد ايمان را کنار بگذاريد و به بیايمانی متوسل شويد، ديگر نمیتوانيد در آرزوی آرامش حقير افراد مؤمن باشيد. اگر ايزدمرد را میکشيد، بايد معبد را هم به عنوان پناهگاه، فراموش کنيد.
alirad1994
اگر کسی نتواند بر خود فرمان بدهد، فرد ديگری به او فرمان خواهد داد. البته اطاعت از ديگری، بسيار آسانتر از اطاعت از خويشتن است.
alirad1994
«درست به همان ترتيب که پوست، اجزايی چون استخوان، عضله، روده و رگ خونی را از گستره ديد انسانی پنهان نگهمیدارد، خودبينی و غرور نيز بیقراری و هيجان روح را میپوشاند و همچون پوستی بر روح آدمی کشيده شده است.»
hamed
ميل به زندگی بدون مرگ، همچون تمايل کودک به بقای هميشگی سينه برجسته مادر است
hamed
هراس، حاصل تاريکی نيست، بلکه هراسها همچون ستارگان، هميشه حضور دارند، ولی در درخشندگی روز، محو میشوند...
alirad1994
اين زندگی و همين لحظه، جاودانه است و هيچ زندگی ديگری و حتی قضاوت و دادگاهی پس از اين زندگی نيست. اين لحظه تا ابد خواهد بود و هرکس به تنهايی قاضی و شنونده خويشتن است...
˙·٠•●Fateme●•٠·˙
«از افرادی که به اسرار ما دست میيابند و ما را در موقعيتهای حساس، غافلگير میکنند، نفرت داريم. آنچه در آن لحظات میخواهيم، همدردی نيست، بلکه فرصتی است تا دوباره بر هيجانات خود مسلط شويم.»
˙·٠•●Fateme●•٠·˙
اميد، بزرگترين مصيبت به حساب میآيد؛ ايزدمرد، مرده است؛ حقيقت خطايی است که بدون آن نمیتوان زندگی کرد؛ آخرين پاداش مرده، اين است که ديگر نمیميرد! و هيچ پزشکی نمیتواند حق مردن را از انسانی بگيرد! چه افکار مصيبتباری! البته در همه اين موارد، با نيچه مناظره و مخالفت کرده بود، ولی در ژرفای قلبش میدانست که همه آن مناظرهها و مخالفتها، کاذب است و نيچه درست میگويد.
˙·٠•●Fateme●•٠·˙
قله زندگی! درست میگويی، زيگ. قله يعنی نقطه اوج در صعود زندگی. ولی اشکال قلهها اين است که انسان را به سراشيبی نزديک میکند.
alirad1994
در برابر هر زن زيبا، مرد بدبختی هم حضور دارد که از حضور در کنار او، خسته شده!
alirad1994
«درست به همان ترتيب که پوست، اجزايی چون استخوان، عضله، روده و رگ خونی را از گستره ديد انسانی پنهان نگهمیدارد، خودبينی و غرور نيز بیقراری و هيجان روح را میپوشاند و همچون پوستی بر روح آدمی کشيده شده است.»
mahdi ph
آشکار ساختن خويشتن به فرد ديگر، مقدمه خيانت به حساب میآيد و خيانت، موجب نفرت میشود
alirad1994
«حقيقت در اين دوران، ديگر مرگآور نيست، زيرا پادزهرهای فراوانی برای آن تدارک ديده شده است.»
alirad1994
«درست به همان ترتيب که پوست، اجزايی چون استخوان، عضله، روده و رگ خونی را از گستره ديد انسانی پنهان نگهمیدارد، خودبينی و غرور نيز بیقراری و هيجان روح را میپوشاند و همچون پوستی بر روح آدمی کشيده شده است.»
Fatemeh Eshghabadi
«چگونه میتوان آزادی را با احساس عدم شرمساری از خويشتن در اختيار گرفت؟»
Fatemeh Eshghabadi
«چه فايده دارد کتابی که ما را به ورای نوشتههای ساير افراد هدايت نمیکند؟»
Fatemeh Eshghabadi
حجم
۳۷۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۷۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان