بریده‌هایی از کتاب هنگامی که نیچه گریست

زندگی آرمانی زناشويی، همان است که بقا يا ادامه آن، برای طرفين ضروری نباشد...

خوب زندگی کردن، يعنی نخست اراده برای تحقق ضروريات و سپس، دوست داشتن آنچه اراده شده!

انزوا فقط در انزوا مفهوم دارد و هرگاه آن را با فردی ديگر سهيم شوی، ذوب می‌‌‌شود.

آيا ما در اين لحظه، در هر لحظه و تا ابد، تکرار نمی‌‌‌شويم؟

نااميدی هزينه‌‌‌ای است که هر فرد به منظور خودآگاهی بايد بپردازد.

«هرگز فرزندی به دنيا نياوريد، مگر اينکه بتوانيد آفريننده‌‌‌ای بيافرينيد.» بچه‌‌‌دار شدن بدون برنامه، خطا و بچه‌‌‌دار شدن برای برطرف ساختن تنهايی، اشتباه است. هدف بخشيدن به زندگی با توليد فردی همچون خويشتن، درست نيست و اگر هدف از توليد مثل، دستيابی به جاودانگی باشد و تنها دليل آن را نطفه‌‌‌ای بدانيم که بخشی از آگاهی ما در آن قرار دارد، پندار صحيحی به حساب نمی‌‌‌آيد.

بدترين مصيبت، اميد است، چون عذاب را طولانی می‌‌‌کند.

آرامش، به منزله پايان خودم و مأموريتی است که انجام می‌‌‌دهم. آرامش برای من، نوعی مرگ به حساب می‌‌‌آيد

شايد لازم باشد مفاهيم را به نوبت کنار زد تا به لحظه‌‌‌ای رسيد که برتا مفهومی جز خودش نداشته باشد.

شکاکان هم دشمنانی دارند، ابليسهايی که ترديدها را تضعيف می‌‌‌کنند و بذرهای ايمان را ماهرانه می‌‌‌کارند.

س. چه کتاب تازه‌‌‌ای را برای خواندن توصيه می‌‌‌کنيد؟ ج. بهترين کتاب تازه‌‌‌ای که خوانده‌‌‌ام، نقشه ابر، نوشته ديويد ميچل، اثری سرشار از نبوغ بوده است. کتابهای زيادی هم از موراکامی، راث و پل آستر خوانده‌‌‌ام که آنها را خيلی دوست دارم. همچنين اخيرا کتابهای دوست مشترک، اثر چارلز ديکنز و درس آلمانی اثر زيگفريد لنز را بازخوانی کرده‌‌‌ام، چه شاهکارهايی!

آيا با عجز و درماندگی در سوگ عمری که هرگز در آن نزيستی، به‌سر نمی‌‌‌بری؟

زندگی، جرقه‌‌‌ای ميان دو خلأ، تاريکی پيش از تولد، و ظلمت پس از مرگ است.

برای دوستی که رنج می‌‌‌کشد، بستری برای آرميدن اهدا کن، ولی بايد بستری سخت باشد.

زناشويی مقدس است، ولی شکستن اين پيمان، بهتر از شکسته شدن توسط آن است!

لوله سلاح، زياد هم نامهربان نيست!

اگر عاشق زنی بشوی، با توجه به اينکه می‌‌‌خواهی از هر جهت به نظر او مناسب بيايی، بر حسب عادت، مطالبی را از او پنهان می‌‌‌کنی.

زن، يغماگر و فتنه‌‌‌انگيز است! توصيه او در مورد زنان نيز به همان اندازه قابل پيش‌‌‌بينی می‌‌‌شود: آنها را ملامت کنيد! کيفر دهيد! و البته راه بهتر: از آنها بپرهيزيد!

هديه اين زن، تنها اسارت است. اسارت مرد.

مردی را که به ارضای نيازهای جنسی خود به ايجاد چنين رابطه‌‌‌ای همت می‌‌‌گمارد، مورد سرزنش قرار نمی‌‌‌دهم، ولی از مردی که اين رابطه را گدايی می‌‌‌کند، يعنی مردی که قدرت خود را به زنی بخشنده و حيله‌‌‌گر که از ضعف خود و قدرت مرد، قدرت می‌‌‌سازد، نفرت دارم.