بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هنگامی که نیچه گریست | صفحه ۲۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هنگامی که نیچه گریست

بریده‌هایی از کتاب هنگامی که نیچه گریست

انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۴.۳از ۲۶۷ رأی
۴٫۳
(۲۶۷)
چشمهايش! کمی آرام گرفت و به چشمهايش نگريست. هميشه جوانی خود را در آنها می‌‌‌يافت. چشمک زد. اغلب به خود، خويشتن واقعی، و يوزف شانزده ساله‌‌‌ای که در آنها حضور داشت، چشمک می‌‌‌زد و سخن می‌‌‌گفت
mina trz
چشمانت را بگشا! نگاه کن و به دنيا اجازه ورود بده!»
mina trz
اهداف؟ اهداف در فرهنگ ما حضور دارند و در فضا شناور می‌‌‌شوند. می‌‌‌توان آنها را استنشاق کرد. من هم مثل هر پسر ديگری با استنشاق آنها رشد کرده‌‌‌ام. همه ما می‌‌‌خواستيم از محله کليميها برويم، پيشرفت کنيم و به موفقيت، ثروت و احترام دست يابيم. اين را همه می‌‌‌خواستيم! ما اهداف عمده را انتخاب نکرديم. آنها وجود داشتند. اهداف بديهی دوران من، مردم و خانواده بودند.
mohammadh.
زن زيبای خطرناک، لذت ديگری دارد!
re8za8
شايد مردی، تنها با مرد بودن بتواند احساسات زنانگی يک زن را آزاد کند.
re8za8
نااميدی هزينه‌‌‌ای است که هر فرد به منظور خودآگاهی بايد بپردازد.
re8za8
مردن سخت است. همواره اعتقاد داشته‌‌‌ام که پاداش انتهايی مرده، اين است که ديگر نخواهد مرد.
re8za8
در وضعيتی که اغلب روزهای زندگی انسان، همراه رنج و عذاب باشد و تنها چند روز در طول سال احساس کند که سالم است، بستر مناسب برای نااميدی شکل می‌‌‌گيرد.
re8za8
فکر می‌‌‌کنم ما تنها حيواناتی به حساب می‌‌‌آييم که سرخ می‌‌‌شويم، درست است؟...
re8za8
اميدوارم زمانی را ببينم که زنان و مردان، قربانی ضعف اخلاقی يکديگر نشوند.
re8za8
نااميدی، نشانه پزشکی نيست، پديده‌‌‌ای گنگ است.
re8za8
همين خودپسندی مغرورانه، او را از همکارانی همچون بيلروت و اشنيتسلر بزرگ و بسياری از بيماران برجسته‌‌‌ای نظير برامس و وينگشتاين بيزار می‌‌‌کرد. ويژگی مهمی که در دوستان نزديکی که اغلب بيماران او به حساب می‌‌‌آمدند مطلوب می‌‌‌دانست، فروتنی آنها بود، يعنی همان ويژگی کم‌‌‌نظيری که او را به طرف آنتون بروکنر می‌‌‌کشاند. شايد آنتون هرگز قابل مقايسه با برامس در زمينه آهنگسازی نبود، ولی دست‌‌‌کم زمين زير پای خود را نمی‌‌‌پرستيد.
Cothar
خوب زندگی کردن، يعنی نخست اراده برای تحقق ضروريات و سپس، دوست داشتن آنچه اراده شده!
maahnegah
رؤيا را به خاطر بياور. روزنه در محفل من است.
maahnegah
فشار در قفسه سينه، قصد زندگی فاقد زيستن را برای شکافتن آن نشان می‌‌‌دهد. ضربان قلب تو، زمان را می‌‌‌شمارد. طمع به زمان، ابدی است!
maahnegah
همه دورانی که در آن نزيسته‌‌‌ای، درون تو گرد خواهد آمد و تا ابد نخواهی زيست.
maahnegah
بهترين آموزگار، کسی است که از شاگردان خود می‌‌‌آموزد
maahnegah
«هرگز فرزندی به دنيا نياوريد، مگر اينکه بتوانيد آفريننده‌‌‌ای بيافرينيد.»
maahnegah
هيچ، يعنی همه! برای اقتدار، نخست بايد ريشه‌‌‌ها را در هيچ فرو برد و مواجهه با تنهايی صرف را آموخت.
maahnegah
نااميدی هزينه‌‌‌ای است که هر فرد به منظور خودآگاهی بايد بپردازد.
hashem zangoei

حجم

۳۷۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۳۷۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان