شايد همه ما همراهانی رنجکشيده و ناتوان در ديدن حقيقت يکديگر باشيم!
محمدرضا
همه ما تعدادی سگ وحشی درون خود داريم که در سرداب وجود، پارس میکنند. کاش بتوانی با انسانيت خود، مهربانتر و بخشندهتر باشی
bezzad
هرگاه نگران اجاره خانه و صورتحساب قصاب باشيم، نگرانی برای آزادی از بين خواهد رفت.
Saeid
...آغاز دستيابی به حقيقت، بیاعتقادی و ترديد است
hamid
آنگاه اشاره به شقيقه کرد و افزود:
ــ ...اينجا باردار است. باردار کتاب، کتابهايی که شکل گرفتهاند. کتابهايی که میتوانم به زودی بزايم. گاهی تصور میکنم که سردردهايم، ناشی از زاييدن مغزی است.
hamid
ــ نيچه اغلب اوقات خود را فيلسوفی به حساب میآورد که پس از مردن مشهور میشود، فيلسوفی که جهان برای پذيرفتن او آمادگی ندارد.
rezaat98
ــ آه، باز هم همان عبارات. بهتر است اين بحث را ادامه ندهيم. خواهش میکنم به اين مطلب خاتمه بده!
rezaat98
انتقام اندک خوب است. فرو خوردن خشم موجب بيماری میشود.
Saeid
باور دارم که مردان بزرگ، بايد تحمل رنجهای بزرگ داشته باشند. میگويم بيشتر از اندازه لبريز از آينده شدهام و کسی تحمل همراهی با من را ندارد. فرياد میزنم که اگر درک نشوم يا موجب هراسی و حتی طرد شوم، بيشتر خوشحال خواهم بود، زيرا نشان میدهد راه درست را میپيمايم!
bezzad
برای ايجاد تداوم ارتباط واقعی با فردی ديگر، نخست بايد با خويشتن ارتباط برقرار کرد. اگر نتوانيم تنهايی را در آغوش بگيريم، از فرد ديگر به عنوان سپری در مقابل انزوا بهره خواهيم برد. هرگاه فردی بتواند بینياز از حضور ديگری، همچون شاهين زندگی کند، توانايی مهرورزی خواهد يافت. تنها در چنين وضعيتی، بزرگ شدن طرف مقابل، برای او اهميت میيابد.
s.ahmad Mousavi