بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نیما یوشیج | صفحه ۷ | طاقچه
کتاب نیما یوشیج اثر نیما یوشیج

بریده‌هایی از کتاب نیما یوشیج

نویسنده:نیما یوشیج
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۷۵ رأی
۴٫۴
(۲۷۵)
جز من شوریده را که چاره نیست بایدم تا زنده ام در درد زیست عاشقم من ، عاشقم من ، عاشقم عاشقی را لازم اید درد و غم
S.s
بس که دیدم جور از یاران خود وز سراسر مردم دوران خود من شدم : رنگ پریده ، خون سرد پس نشاید دوستی با خلق کرد
Roya🌱
گفتمش : ای نازنین یار نکو همرها ،‌تو چه کسی ؟ آخر بگو کیستی ؟ چه نام داری ؟ گفت : عشق
*Narges*
عجز بشر است این فجایع یا آنکه حقیقت جهان است ؟
Mohammadreza
آن که نشناخت قدر وقت درست زیرا این طاس لاجورد چه جست ؟
باران
مرغ آمین درد آلودی است کاواره بمانده رفته تا آنسوی این بیداد خانه باز گشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه. نوبت روز گشایش را در پی چاره بمانده.
محدثه
راست گویند این که : من دیوانه ام در پی اوهام یا افسانه ام زان که بر ضد جهان گویم سخن یا جهان دیوانه باشد یا که من بلکه از دیوانگان هم بدترم زان که مردم دیگر و من دیگرم
maadikhah
او نیست با خودش، او رفته با صدایش اما خواندن نمی تواند.
Ali
من که هیچ از خوی او نشناختم از چه آخر جانب او تاختم ؟
کاربر ۷۶۲۶۹۰۹
ای دریغا از من و از روز من که به غفلت قسمتی بگذشاتم خلق را حق جوی می پنداشتمن
بتول نعامی
هیچ کس جز من نباشد یار من یار نیکوطینت غمخوار من
shadi
هیچ کس جز من نباشد یار من یار نیکوطینت غمخوار من
SarMiro
نوگل من ! گلی ، گرچه پنهان در بن شاخه ی خارزاری عاشق تو ، تو را بازیابد سازد از عشق تو بی قراری هر پرنده ، تو را آشنا نیست بلبل بینوا زی تو اید عاشق مبتلا زی تو اید طینت تو همه ماجرایی ست طالب ماجرا زی تو اید تو ، تسلیده ، عاشقانی
جو مارچ
در شگفتم ! من و تو که هستیم ؟ وز کدامین خم کهنه مستیم ؟ ای بسا قید ها که شکستیم باز از قید وهمی نرستیم
جو مارچ
پس نشاید دوستی با خلق کرد
Smrldo
تازه دوران جوانی من است که جهانی خصم جانی من است هیچ کس جز من نباشد یار من یار نیکوطینت غمخوار من
جو مارچ
پس چرا جویم محبت از کسی که تنفر دارد از خویم بسی؟ پس چرا گردم به گرد این خسان که رسد زایشان مرا هردم زیان ؟ ای بسا شرا که باشد در بشر عاقل آن باشد که بگریزد ز شر آفت و شر خسان را چاره ساز احتراز است ، احتراز است ، احتراز بنده ی تنهاییم تا زنده ام گوشه ای دور از همه جوینده ام می کشد جان را هوای روز یار از چه با غیر آورم سر روزگار ؟
جو مارچ
اینها فریب است دل ز وصل و خوشی بی نصیب است
روژینا
ناشناسا ! که هستی که هر جا با من بینوا بوده ای تو ؟ هر زمانم کشیده در آغوش بیهشی من افزوده ای تو ؟
روژینا
می فزاید درد و آسوده نیم چیست این هنگامه ، آخر من کیم ؟
-ایستاده درکنار فلسطین🇵🇸🇮🇷

حجم

۴۹٫۵ کیلوبایت

حجم

۴۹٫۵ کیلوبایت

قیمت:
رایگان