بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سیر عشق | صفحه ۲۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سیر عشق

بریده‌هایی از کتاب سیر عشق

نویسنده:آلن دوباتن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۲۵۳ رأی
۴٫۱
(۲۵۳)
ما بر نمایش بی‌پردهٔ امید، اعتماد، عمل خودانگیخته، حیرت و بی‌پیرایگی کودکان برچسب «شیرین» می‌زنیم، یعنی بر ویژگی‌هایی که در خطر جدی هستند، اما عمیقاً در زندگی روزمرهٔ بزرگسالی آرزویشان را داریم.
حسین میری
ثبات و دیرپایی خیال باطلی است که تنها کسی آن را باور می‌کند که هنوز درک نمی‌کند زندگی چقدر ممکن است بی‌حساب‌وکتاب باشد و چقدر تغییر و تباهی پابرجا و همیشگی‌اند.
حسین میری
چقدر مهربان بودیم اگر می‌توانستیم لااقل اندکی از این غریزه را به روابط بزرگسالی منتقل کنیم و اینجا نیز می‌توانستیم چشممان را به روی بدخلقی و تندی ببندیم و ترس و آشفتگی و خستگی‌ای را که اغلب به یقین در آن‌ها نهفته است، تشخیص دهیم. این یعنی همان با عشق نگریستن به نژاد بشر.
حسین میری
فرهنگ فردگرا و مقید به خویش‌کامی، به راحتی نمی‌تواند رضایت را با در خدمت دیگری بودن یکسان فرض کند. ما عادت کرده‌ایم دیگران را دوست بداریم در عوضِ کاری که بتوانند برایمان انجام دهند، در عوضِ توانایی‌شان در سرگرم کردن، شیفته کردن و آرام کردن ما. اما نوزادان دقیقاً هیچ کاری از دستشان برنمی‌آید. همان‌طور که فرزندانِ کمی بزرگ‌تر گاهی با ناراحتی شدید نتیجه‌گیری می‌کنند، هیچ «فایده‌ای» ندارند؛ و فایده‌شان هم همین است. آن‌ها به ما می‌آموزند که بخشنده باشیم بدون انتظار دریافت چیزی در عوض، تنها به این خاطر که کسی شدیداً نیازمند کمک است و ما در موقعیتی هستیم که می‌توانیم کمک‌کننده باشیم.
حسین میری
فرزندان به ما می‌آموزند که عشق در خالصانه‌ترین شکل خود، نوعی خدمت‌رسانی است.
حسین میری
آنان تا کنون این‌قدر زیاد و همه‌جانبه نگران و مراقب کسی نبوده‌اند. ورود او به زندگی‌شان درک آن‌ها را از عشق تغییر داده است. آن‌ها متوجه می‌شوند که قبلاً چقدر کم پیش آمده چیزی را که ممکن بوده در معرض خطر باشد، محکم در چنگ خود گرفته باشند.
حسین میری
درس‌های سخت به دانش‌آموزان فرصت می‌دهد عقب بکشند و به خودشان دلداری بدهند که معلمشان واقعاً یا دیوانه است یا بدجنس و بنابراین اصولاً انتقادی بر خود آنان وارد نیست. شنیدن قضاوتی غیرمنطقی و تندوتیز باعث می‌شود با خوش‌خیالی حس کنیم امکان ندارد شریک زندگی‌مان همزمان هم بدجنس باشد و هم شاید کمی حق با او باشد.
حسین میری
«به هر حال، موضوع دیگه‌ای که می‌خواستم بگم و احتمالاً درس خوبی هم برای هر دومون هست، اینه که ما از خیلی جهات دیگه خوشبختیم و باید حداقل سعی کنیم فراموششون نکنیم. ما خوشبختیم چون همدیگه رو داریم، چون از شغلمون در یه روز خوب لذت می‌بریم و چون خوب می‌دونیم چطور توی تعطیلات تابستونی بارون‌زده‌مون در جزایر غربی، توی کلبهٔ یه مزرعه‌دار، جایی که یه‌کم بوی پشکل گوسفند می‌ده، کلی خوش بگذرونیم. من که تا وقتی با تو باشم، واقعاً حاضرم با کمال میل روی همین نیمکت زندگی کنم.»
حسین میری
وقتی عزت‌نفسمان یک پله پایین برده شود، غرورمان جریحه‌دار شود و ضمیرمان پیاپی دستخوش اهانت‌های کنایه‌آمیز شود، قطعاً تعداد معدودی از ما راجع به شخصیتمان منطقی‌تر می‌شویم یا خردمندانه‌تر رفتار می‌کنیم. در مواجهه با اظهارنظرهایی که به جای اینکه تلاش‌هایی دل‌سوزانه برای توجه به ابعاد دردسرساز شخصیت ما باشند، حمله‌هایی بی‌ارزش و بی‌معنا به ذات ما به نظر می‌رسند، کاملاً حالت تدافعی به خود می‌گیریم و حساس و زودرنج می‌شویم.
حسین میری
ما خواسته‌هایمان را از شریک زندگی‌مان طلب می‌کنیم و راجع به آن‌ها بسیار غیرمنطقی می‌شویم، چون یقین داریم کسی که جنبه‌های مبهم شخصیت ما را درک می‌کند، کسی که حضورش بسیاری از گرفتاری‌های ما را حل می‌کند، به نوعی باید این توانایی را هم داشته باشد که همهٔ مسائل زندگی‌مان را سامان دهد. ما با ادای نوع خاصی از احترام که در تمام دوران بزرگسالی وصفش را شنیده‌ایم، همچون کودکی که با ترس به توانایی‌های ظاهراً معجزه‌آسای پدر و مادرش احترام می‌گذارد، توانایی‌های طرف مقابل را اغراق‌آمیزانه بزرگ جلوه می‌دهیم.
حسین میری
جهان به طرقی بی‌شمار دائماً ما را می‌آزارد، سرخورده می‌کند، ناکام می‌گذارد و می‌رنجاند. ما را معطل می‌کند، تلاش‌های خلاقانهٔ ما را پس می‌زند، پیشرفت‌های ما را نادیده می‌گیرد، به آدم‌های بی‌خرد پاداش می‌دهد و بلندپروازی‌های ما را در کرانه‌های بی‌رحم و جان‌فرسای خود تباه می‌کند و تقریباً هیچ‌وقت راجع به هیچ‌کدامشان اجازهٔ شِکوه کردن نداریم.
حسین میری
برای داشتن روابط خوب، نیازی نیست دائماً عاقلانه رفتار کنیم؛ تمام مهارتی که نیاز داریم این است که چند وقت یک‌بار بتوانیم با روی گشوده اقرار کنیم که شاید در یکی دو موقعیت، احمقانه رفتار کرده‌ایم.
حسین میری
دقیقاً وقتی که شریک زندگی‌مان کم حرف می‌زند، می‌ترسیم، شوکه می‌شویم و حالمان بد می‌شود و متوجه می‌شویم که باید کم‌کم مراقب باشیم، چراکه ممکن است نشانهٔ مسلم این باشد که به تدریج دروغ بشنویم یا از تصورات طرف مقابل حذف شویم و این حالات یا از سر مهربانی است یا اندکی ترسِ از دست دادن عشقمان. ممکن است به این معنی باشد که ما، ناخواسته، گوش خود را به روی اطلاعاتی که مطابق خواسته‌هایمان نیست می‌بندیم، خواسته‌هایی که بدین وسیله بیشتر در معرض خطر قرار خواهند گرفت.
حسین میری
عاملی که انسان‌ها را تبدیل به افرادی می‌کند که می‌توانند منظور خود را به خوبی منتقل کنند، این است که قادرند به خاطر جنبه‌های پیچیده یا غیرعادی شخصیت خودشان آشفته نشوند.
حسین میری
اگر بتوانیم کج‌خلقی‌های معشوق دلخورِ خود را همچون یک نوزاد در نظر بگیریم، بهترین لطف را در حق وی کرده‌ایم. ما بسیار به این اندیشه واقفیم که وقتی کم‌سن‌وسال‌تر در نظر گرفته می‌شویم در واقع مورد حمایت قرار می‌گیریم، اما فراموش می‌کنیم که این گاهی بهترین موهبت برای فردی است که می‌تواند از ورای بزرگسالی ما سرک بکشد تا با کودک درونمان که ناامید، خشمگین و بی‌زبان است، رابطه برقرار کند و او را ببخشد.
حسین میری
در روابط، حتی سخنورترین افراد وقتی شریک زندگی‌شان نتواند به درستی منظورشان را درک کند، از روی غریزه ترجیح می‌دهند همه‌چیز را توضیح ندهند. تنها ذهن‌خوانی صحیح و بی‌کلام نشانهٔ درستی است از اینکه می‌توانیم به شریک زندگی‌مان اطمینان کنیم؛ تنها وقتی که مجبور نیستیم توضیح بدهیم، می‌توانیم مطمئن باشیم که حقیقتاً درک شده‌ایم.
حسین میری
قهر کردن ادای احترامی است به انگاره‌ای زیبا و خطرناک که می‌توان ریشه‌اش را در بدو خردسالی جست‌وجو کرد: وعدهٔ درک شدن بی هیچ کلامی. در رحم مادر، هرگز نیازی به توضیح دادن نداشتیم. همهٔ نیازهایمان برآورده می‌شد. اسباب راحتی‌مان به درستی فراهم می‌شد. قسمتی از این رخداد دلچسب در سال‌های نخستین هم ادامه داشت.
حسین میری
در لحظاتی که متوجه می‌شویم معشوق درکمان می‌کند، خیلی بیشتر از حدی که دیگران تا کنون درک کرده‌اند و شاید حتی بهتر از وقتی که خودمان ابعاد آشفته، خجالت‌آور و ننگین خود را درک می‌کنیم، عشق به اوج خود می‌رسد.
حسین میری
به جای اندیشهٔ موهوم مکمل تام یکدیگر بودن، این توانایی تحمل تفاوت‌هاست که نشانهٔ حقیقی شخص «درست و مناسب» است.
Minerva
وقتی با محدودیت‌های منطقیِ ظرفیت معشوقمان برای درک ما دچار مشکل می‌شویم، نباید او را به خاطر کوتاهی سرزنش کنیم. او به‌دردنخور نیست. او نمی‌توانسته کاملاً به ماهیت ما پی ببرد و ما نیز در این باره بهتر از او نبوده‌ایم. که البته طبیعی است. هیچ‌کس نمی‌تواند کاملاً با کسی همدردی کند یا او را درک کند.
Minerva

حجم

۲۲۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

حجم

۲۲۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۷۰%
تومان