بریدههایی از کتاب سیر عشق
۴٫۱
(۲۵۳)
عشق یعنی ستایش ویژگیهایی از معشوق که نوید جبران ضعفها و کمبودهای ما را میدهد؛ عشق کاوشی است برای کامل شدن.
osve
برای رمانتیکها از نخستین نگاه تا شکلگیری برداشتی شکوهمند و سرنوشتساز تنها چند قدم کوتاه فاصله است: اینکه آن شخص، پاسخی جامع برای پرسشهای برزباننیامده دربارهٔ زندگی است.
osve
ازدواج با خواستگاری یا حتی دیدار اولیه شروع نمیشود. آغاز آن برمیگردد به خیلی قبلتر، یعنی زمان رویش اندیشهٔ عشق در ذهن و اگر دقیقتر بخواهیم بگوییم، زمان شکلگیری رؤیای داشتن معشوق.
osve
یونانیان باستان در فلسفهٔ خود دیدگاهی مفید ولی غیرمتداول راجع به رابطهٔ بین عشق و آموزش ارائه کردند. از دید آنان، عشق در ابتدا و قبل از هرچیز حس ستایش ابعاد برتر انسانی دیگر بود. عشق هیجان مواجه شدن با خصلتهای پرهیزکارانه بود.
طبق نظریات این فلسفه، عمیق شدن عشق همیشه دربردارندهٔ تمایل به یاد دادن و در مقابل، یاد گرفتن راههایی است برای پرهیزکارتر شدن: چگونه کمتر عصبانی شویم یا کمتر کینهجو باشیم و بیشتر موشکاف و شجاع. عشاق راستین هیچگاه نمیتوانند به این قناعت کنند که یکدیگر را همانطور که هستند بپذیرند؛ چنین چیزی شکلدهندهٔ خیانتی بزدلانه و تنپرورانه به کل هدف این روابط است. همیشه چیزی در ما برای بهبود یافتن و آموزش به دیگران وجود دارد.
لوتوس
چقدر مهربان بودیم اگر میتوانستیم لااقل اندکی از این غریزه را به روابط بزرگسالی منتقل کنیم و اینجا نیز میتوانستیم چشممان را به روی بدخلقی و تندی ببندیم و ترس و آشفتگی و خستگیای را که اغلب به یقین در آنها نهفته است، تشخیص دهیم. این یعنی همان با عشق نگریستن به نژاد بشر.
میم حا یا الف
خواب طولانیِ دوران آغازین کودکی
میم حا یا الف
ربیع و کرستن هیچکدام هرگز چنین ترکیبی از عشق و ملال را نمیشناختهاند. آنان عادت کردهاند دوستیهایشان را بر پایهٔ خلقوخو و علایق مشترک بنا کنند. اما به طرز گیجکنندهای استر همزمان هم ملالآورترین انسانی است که تا کنون دیدهاند و هم انسانی است که بیش از هرکسی دوستش دارند. عشق و سازگاری روانی به ندرت در گذشته اینچنین از هم فاصله گرفتهاند و با این حال این موضوع اصلاً اهمیت ندارد. شاید بیش از حد لازم بر «داشتن نقاط مشترک» با دیگران تأکید شده است: ربیع و کرستن جدیداً حس میکنند در حقیقت برای پیوند خوردن با انسانی دیگر چقدر نقاط مشترک کمی لازم است. هرکسی که نیاز مبرم به کمک ما داشته باشد، در مکتب حقیقی عشق، لایق دوستی با ماست.
میم حا یا الف
زمانی همهچیز شگفتانگیز است.
میم حا یا الف
اینکه معشوق را «تماموکمال» بدانیم، تنها نشان میدهد که نتوانستهایم او را بشناسیم. تنها زمانی میتوانیم ادعا کنیم به تدریج در حال شناخت یک نفر هستیم که آن شخص سخت ما را مأیوس کرده باشد.
با این حال، مشکل فقط از سوی معشوق نیست. هرکسی را که میبینیم اصولاً عیبوایراد دارد
pinkviolet
چون نمیتوانیم بر سر نیروهایی داد بزنیم که حقیقتاً مسبب مشکلات هستند، از دست آنهایی عصبانی میشویم که خوب میدانیم سرزنشهایمان را به بهترین شکل تحمل خواهند کرد. ما این رفتار را با بهترین، مهربانترین و وفادارترین افرادی که نزدیکمان باشند میکنیم، افرادی که کمترین آسیب ممکن را به ما رساندهاند، اما بیشتر از بقیه احتمال دارد که پرخاشها و سرزنشهای بیرحمانهمان را تاب بیاورند
pinkviolet
قهر کردن ادای احترامی است به انگارهای زیبا و خطرناک که میتوان ریشهاش را در بدو خردسالی جستوجو کرد: وعدهٔ درک شدن بی هیچ کلامی.
میم حا یا الف
راه چارهٔ دوم انتزاعیتر است: اگر واقعاً عظمت جهان در نظر گرفته شود، به سختی میتوان مدتی طولانی عصبانی ماند.
میم حا یا الف
کرستن، بر خلاف او، معتقد است اگر داستان را از وسط شروع کنی و بعد به اول آن برسی جذابتر است. از نظر او اینطور به مخاطب حس نابتری از اینکه چه خطرهایی پیش روی شخصیتهاست، دست میدهد.
کاربر ۳۹۲۰۱۰۴
گذاشتن نام «عشقبازی» بر عمل آنها دلیلی فراتر از حجبوحیای صرف دارد. آنها فقط رابطهٔ جنسی برقرار نکردند، بلکه احساساتشان را به عمل جسمانی ترجمه کردهاند: قدردانی، محبت، رضایت خاطر و تسلیم.
اسمش را هرچیزی که بگذاریم، در واقع منظورمان شادکامی از این است که بالاخره اجازه پیدا کردهایم خود نهانیمان را برملا کنیم و از اینکه دریافتهایم نهتنها معشوقمان به هیچ وجه از خود واقعیمان وحشت نمیکند، بلکه تصمیم گرفته در جواب، ما را تأیید و تشویق کند.
حَـدیـثـهــ
در اوایل دوران عاشقی، شخص تا حدی به آسایش خاطر محض میرسد، چراکه بالاخره توانسته بسیاری از چیزهایی را که قبلاً به حکم عرف لازم بوده نزد خود پنهان نگه دارد، برملا کند. میتوان معترف بود ما آنقدری که جامعه گمان میکند محترم و موقر و متعادل و متعارف نیستیم. ممکن است بچگانه رفتار کنیم یا خیالباف، تخس، آرزومند، منفیباف، آسیبپذیر و چندبعدی باشیم، اما همهٔ اینها را معشوقمان از ما میپذیرد و
درک میکند.
حَـدیـثـهــ
در لحظاتی که متوجه میشویم معشوق درکمان میکند، خیلی بیشتر از حدی که دیگران تا کنون درک کردهاند و شاید حتی بهتر از وقتی که خودمان ابعاد آشفته، خجالتآور و ننگین خود را درک میکنیم، عشق به اوج خود میرسد. همان زمانی که شخص دیگری میفهمد ما کیستیم و هم با ما همدردی میکند و هم ما را میبخشد؛ چراکه آنچه دیگران درک میکنند، پایهگذار توانایی ما برای اطمینان کردن و بخشش است. عشق پاداش قدردانی از شمّ درونی معشوق نسبت به روان مغشوش و متلاطم ماست.
حَـدیـثـهــ
نقطهٔ آغاز داستانهای عاشقانه زمانی نیست که میترسیم مبادا طرفمان نخواهد دوباره ما را ببیند، بلکه وقتی است که او تصمیم میگیرد مدام با ملاقات با ما مخالفت نکند؛ وقتی نیست که از هر فرصتی برای فرار از دست ما استفاده کند، بلکه وقتی است که قولوقرارهایی ردوبدل شود که او با ما بماند و ما نیز با او بمانیم، تا ابد.
نخستین دقایق تکاندهنده و گمراهکنندهٔ عشق، درک ما را از اصل عشق منحرف کرده است. اجازه دادهایم داستانهای عاشقانهمان خیلی زودتر از آنچه باید، تمام شود. ظاهراً دربارهٔ چگونگی آغاز عشق چیزهای زیادی میدانیم، اما دربارهٔ چگونگی ادامهٔ آن
بسیار اندک.
حَـدیـثـهــ
عشق زمانی دوام میآورد که شخص به جاهطلبیهای افسونکنندهٔ اولیهٔ آن توجه نکند؛ و به این نتیجه میرسد که برای بهبود روابطش باید بر احساساتی که در وهلهٔ اول او را به سمت آن روابط سوق داده، غلبه کند. باید بیاموزد که عشق تنها شوروشوق نیست، بلکه مهارت است.
حَـدیـثـهــ
«میدانم گاهی این بحث مطرح میشود که تجزیهوتحلیل احساسات در آنها خلل ایجاد میکند؛ اما معتقدم احساسات اگر واکاوی نشوند، از بین میروند. اگر حسی را بررسی کنید، آن حس عمیقتر از آنِ شما خواهد بود...
RadyeH
عشق زمانی دوام میآورد که شخص به جاهطلبیهای افسونکنندهٔ اولیهٔ آن توجه نکند؛ و به این نتیجه میرسد که برای بهبود روابطش باید بر احساساتی که در وهلهٔ اول او را به سمت آن روابط سوق داده، غلبه کند. باید بیاموزد که عشق تنها شوروشوق نیست، بلکه مهارت است
امین
حجم
۲۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
حجم
۲۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۳۶,۰۰۰۷۰%
تومان