بریدههایی از کتاب ناگفتههای جنگ
۴٫۳
(۱۵)
واقعاً پایههای وحدت در قلوب است و نه در ظواهر.
alireza atighehchi
وقتی انسان گزارش مثبت ندارد، یعنی گزارش او منفی است.
چڪاوڪ
انسان باید تسلیم خدا شود و بر مبنای تسلیم، عمل صالح انجام دهد و اجرش را از خدا بخواهد. خداوند هم اجری که به این مومن میدهد، نقدِ نقد، خوف را از او میگیرد و نمیگذارد که اندوه او را از پای دربیاورد. این برای یک مومن بزرگترین نعمت است که خداوند سکینهٔ قلبی به او بدهد.
چڪاوڪ
خداوند متعال در بندههایش روحیهٔ اعتماد به نفس قرار داده. از همان اوایل متوجه آن روحیه شدم و بعدها جنبهٔ عملیاش را فهمیدم. اعتماد به نفس در روحیه انسان خیلی مهم است؛ برای اینکه خودش را نبازد و تا آنجا که میتواند، از قدرت و توان و فکر واندیشه خود، برای مقابله با هر معضل و مشکل و خطر استفاده کند. الحمدلله این روحیه در من بود. البته آن موقع عمق این روحیه خیلی کم بود. تا اندازهای وُسع داشتم، به لطف خدا. و به مرور میدیدم، که با داشتن چنین روحیهای، عمق آن بیشتر میشود. خداوند هم به انسانهایی که در مقابل حوادث و خطرات ایستادگی میکنند، مخصوصاً اگر برای خدا باشد، این توفیق را میدهد. اگر عمل برای خدا باشد، این موهبت بیشتر نصیب انسان میشود.
چڪاوڪ
برخورد با شخصی به نام شهید والا مقام چمران باعث شد که برگ جدیدی در زندگی من، برای تحول و انقلاب درونی، به وجود آید.
چڪاوڪ
قه یک هماهنگی ضمنی با آیتالله خامنهای داشتم. ایشان واقعاً پشتیبان من بود و راهنماییهایشان خیلی اثر داشت. تماس گرفتم و گفتم که وضعیت به اینجا رسیده و نامه را همه جا پخش کردهاند که هیچ کارهام. باز هم بمانم یا نه؟ ایشان فرمود: "دیگر درنگ نکن و آنجا نمان. سریع منطقه را ترک کن.» فهمیدم خدمت حضرت امام هم رفتهاند و حضرت امام فرمودهاند که با او طبق قانون برخورد کنید.
درجه اصلیام سرگرد بود. دو درجه گرفته بودم و سرهنگ تمام شده بودم. ابلاغ شد. درجهٔ مرا پس گرفتند و از فرماندهی هم سلب شدم. چون مصدوم بودم، باید خودم را به ستاد مشترک معرفی میکردم. یعنی مرا از نیروی زمینی هم بیرون کردند.
همه چیز قابل تحمل بود؛ ولی از نیروی زمینی رفتن خیلی مشکل بود. هم علاقه داشتم در نیروی زمینی بمانم و هم اینکه این مطلب را گران میدانستم. کاری نکرده بودم که مرا از نیروی زمینی بیرون
کاربر ۱۳۸۲۹۵۳
خداوند نصرت را به آنهایی نمیدهد که فکر میکنند فقط خودشان هستند و از خدا غافل میشوند. غرور، بزرگترین آفتی بود که به سراغ ما آمد.
alireza atighehchi
ظرفیت ما انسانها برای پذیرش نعمتهای عظیم خدا، خیلی پایین است. بنابراین، وقتی که غرق در نعمت میشویم، اولین سستی و سهلانگاری ما فراموشی خداست؛ غفلت از یاد خدا.
alireza atighehchi
این احساس شخصی من است که بین صحنهٔ خطرناک و استقامت، یک رابطه متناسب وجود دارد. وقتی استقامت بر آن چربید، یاری خدا را بلافاصله میبینیم.
alireza atighehchi
برای من یک تجربه شد که اگر وضع و حال و اخلاص ما روبهراه باشد و به ائمهٔ اطهار متوسل بشویم و از آنها کمک و شفاعت بگیریم، جواب داده میشود. منتها شرایطی میخواهد.
mh.ranjbari
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
قیمت:
۹۷,۰۰۰
تومان