بریدههایی از کتاب بازمانده
۳٫۶
(۱۴۸)
یه پسری بود که گفت امتحان جبر رو میافته.
طبق دستورالعمل بهش گفتم: «خودتو بکش.»
یه زن تماس گرفت و گفت بچههاش مؤدب نیستن و رفتار خوبی ندارن.
بدون هیچ تعللی گفتم: «خودتو بکش.»
یه مرد زنگ زد و گفت ماشینش استارت نمیخوره.
«خودتو بکش.»
یه زن دیگه تماس گرفت و گفت سریال آخر شب کی پخش میشه.
«خودتو بکش.»
pouria
حداقل میدونم مرگ پایان قطعی همهچیز نیست. یهجور آرامش توی خودش داره.
mina3062
. مردم مدام میپرسن که موقع رفتنم، مادرم گریه میکرد؟ یا پدرم بغلم کرد؟ و هر بار هم که جواب میدم نه، تعجب میکنن. هیچکی برام گریه نکرد و هیچکی بغلم نکرد.
هیچکی موقع فروختن مرغ و خوک گریه نمیکنه و بغلش نمیگیره.
هیچکی قبل از سر بریدن مرغ یا چیدن سیب گریه نمیکنه و بغلش نمیگیره.
هیچکی شب بیدار نمونده و به این فکر نکرده از اینکه گندمی که کاشته و حالا به نون تبدیل شده خوشحاله یا نه.
کاربر ۲۹۶۸۷۷۹
این آدما اعتقاد داشتن که باید تا موقع مرگ کار کنن و بهجز جایی برای خوابیدن و چیزی برای خوردن، توقع دیگهای نداشته باشن.
اقیانوس آرام
مردمی که اون بیرونن دنبال یه رهبرن. اونا سرزندگی میخوان. اونا یهچیز بزرگ میخوان. اونا پویایی میخوان.
دو روح در یک بدن (شیلا)
هر چیزی که دوست داشته باشی، یه روزی میمیره. اولینبار که عشقِ زندگی خودتون رو میبینید باید روی این موضوع حساب کنید که اون یه روز میمیره.
__mohadeseh.b__
خودِ واقعیم همینه، یا قبول کن یا برو. مثلاً برام مهم نیست که اون درمورد من چه فکری میکنه. داشتن ظاهری خوب جزء نقشهٔ من نیست. میخوام خیلی طبیعی و واقعی بهنظر برسم.
دنبال یه تیپ بکر و دست نخورده و درعینحال بالغ هستم. نمیخوام تشنه به نظر برسم. میخوام بهش نشون بدم ارزش امتحان کردن رو دارم. شسته شده ولی اتو نکشیده. تمیز اما جلا داده نشده. با اعتماد به نفس اما فروتن.
میخوام صادق بهنظر برسم. حقیقت درخشان و براق نیست.
میخوام یهکار نهچندان خوب رو برای نفع و خیر خودم انجام بدم. یه حداقلی رو براش درست کنم که بعدها بتونه اونو با منه واقعیم مقایسه کنه. قبل و بعد. قورباغه و شاهزاده.
مری و راه های نرفته اش
هیچ ارادهٔ آزادی وجود نداره.
هیچ متغیری وجود نداره.
فرتیلیتی میگه: «همهچیز بدیهی و مشخصه. فقط یه آینده وجود داره. تو انتخاب دیگهای نداری.»
خبر بد اینه که ما هیچ کنترلی روی اوضاع نداریم.
خبر خوب اینه که تو نمیتونی اشتباه کنی.
yazdaan
فقط الگوهان، الگو پشت الگو، الگوهایی روی الگوهای دیگه تأثیر میذارن. الگوهایی که الگوهای دیگه رو پنهان میکنن. الگوهایی که توشون الگوی دیگهای نهفته ست.
اگه خوب نگاه کنی، تاریخ هیچچیزی به جز تکرار نیست.
چیزی که ما بهش میگیم آشفتگی در واقع الگوهاییان که ما از درک و تشخیص اونا عاجزیم. چیزی که بهش میگیم تصادفی، در واقع الگوهاییان که کشفشون نکردیم. چیزی که نمیفهمیم رو میگیم مزخرف. چیزی که نمیتونیم بخونیم رو میگیم قلمبه و سلمبه.
هیچ ارادهٔ آزادی وجود نداره.
هیچ متغیری وجود نداره.
valencia
چیزی که توی منطقهٔ کلیسا به شما یاد میدن اینه که آرزوی چیزی رو نکنی.
اقیانوس آرام
حجم
۲۱۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
حجم
۲۱۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان