بریدههایی از کتاب لذتی که حرفش بود
۳٫۴
(۴۷)
آن آقا که نویسنده باشد، توی آن حالت، خیلی که هنر کند نقش یک نویسنده را بازی میکند. آن هم نقش کلیشهای یک نویسنده، نقشی که از رسانهها یاد گرفته. به افقهای دور نگاه میکند و دستش را جوری به پیشانی میزند که انگار در حال حل کردن کل معمای هستیست. و این غیرطبیعیترین حالتِ ممکن است.
آلوین (هاجیك) ツ
ما با خیال زندهایم. به همین دلخوشکُنکهای ساده، به همین گریزهای کوچک خوشبختی. واقعیت همان خط صاف تکراری همیشگیست که فقط راه برگشت ندارد و با همین برگ برنده یک عمر مشغولمان میکند. اما خیال، پرواز است. ما با خیال جهان را وسیع میکنیم. جهان را قابل تحمل میکنیم
salwa
جنس لحظه در فیلم و عکس متفاوت است. لحظه در فیلم گذراست و نزدیک به زندگی و در عکس ایستا و نزدیک به مرگ
kian
یکی از نکاتی که همیشه در عکسهای یادگاری و خانوادگی دیده میشود مستقیم بودن عکس است. در واقع هیچ واسطهای بین دوربین و موضوع وجود ندارد. دوربین دقیقن روبهروی ما قرار میگیرد و ما هم مستقیم به دوربین نگاه میکنیم. و حاصلش عکسی میشود که همه مستقیم به بینندهٔ آیندهٔ عکس نگاه میکنند.
مینا
جنس لحظه در فیلم و عکس متفاوت است. لحظه در فیلم گذراست و نزدیک به زندگی و در عکس ایستا و نزدیک به مرگ.
farnaz Pursmaily
عکسها برای ما قصه میگویند، فقط قصه. سروته واقعیت را میزنند تا باورشان کنیم. و ما باور میکنیم. اما درست بعد از آنکه خود را به ما اثبات کردند، ما را رها میکنند و فقط باور ماست که همهچیز را میسازد. ولی رازی بین همهٔ عکسهای خوب هست که عکسهای دیگر از آن بیخبرند. جملهٔ اول همهٔ آنها یکیست: مرا ببین.
Mary
«افغانی میمیره، عکاس برنده میشه.»
kian
ای شیخ، تکلیف چیست؟
شیخ: تکلیف، همان است که بود.
خوشی
معنیِ داستانیِ اینکه عکاس نباید در عکس دیده شود یعنی عکاس باید برود در نقش دانای کل. که بهنظرم امکان چنین چیزی در عکاسی نیست.
کرم کتاب
باید کر باشیم تا بتوانیم آوای اجسام، آوای خطوط و آوای نور را بشنویم. باید کر باشیم تا موسیقی عکس را بشنویم. تا سکوت عکس را بشناسیم.
Fatma
حجم
۱۰۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۱۰۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان