بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرخ سفید | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سرخ سفید

بریده‌هایی از کتاب سرخ سفید

۴٫۱
(۶۸)
تردید خورهٔ بی‌پدرومادری است که وقتی به جان آدمی می‌افتد تا منتهاالیهِ امیدش را می‌خورد و جلو می‌رود...
Mohadese
در تاریخِ هر انقلاب بیمارستان‌ها، سردخانه‌ها و گورستان‌ها بسیار پُرکارند...
Nazanin
علی کمونیست بود... هلن به خاطرِ او مسلمان شد... علی لامذهب بود...
bagha
کارِ بزرگِ ذهن فراموش کردن است نه به یاد آوردن...
کتابخوار
اصلاً مهم نیست که لک‌لکِ روی دودکش هیچ‌وقت توجه نمی‌کند به سنگ‌هایی که دیگران به طرفش پرت می‌کنند...
Arman ekhlaspour
بازنده‌ها انتخابِ بهتری‌اند. احساسِ بهتری به آدم می‌بخشند و باعث می‌شوند نفسِ راحت‌تری بکشی.
گلابتون بانو
انقلاب آدم‌ها را جوری عوض می‌کند که گاهی حیرت‌انگیز به‌نظر می‌آیند.
گلابتون بانو
سامورایی خیلی عصبانی است و عارف هم مُدام می‌گوید همین بود ایدهٔ رمان‌هات دربارهٔ ایستادگی در وضعِ موجود؟... هایی؟... ریدی که...
k1
اما فقر یک تکرارِ همیشگی تاریخ است... فقر علیهِ جوانی... علیهِ خوشی، رؤیا و حتا مُردن... پدرش همیشه می‌گفت آدم فقیر مُردنشم با جون کندنه...
محسن سفیدگر
عینِ سگ کار کرده است از اولِ زندگی‌اش و حالا در آستانهٔ سی‌سالگی سهمش یک اتاقکِ سه‌متری سرد است و چند پتوی کهنهٔ سربازی و چندتایی شمع و بادکنک... نه زنی... نه خانه‌ای... نه کاری در یک اداره... نه زمینی در روستا دارد که آن‌جا سرش را زمین بگذارد، نه توی این شهر کسی بازی‌اش می‌دهد...
محسن سفیدگر
ضیافت‌های باشکوهِ سفارت را به یاد می‌آورد و شوخیِ شخصِ اشرف پهلوی را با خودش، که وقتی فهمید این جوانِ قدکوتاه با موهای سیاهِ کم‌پشت کجا خدمت می‌کند، گفته بود ما تو دوبلین چی‌کار داریم اصلاً؟... وزارت امورخارجه پولش زیادی کرده یا عقلش کم شده؟...
سمانه
یک تکرارِ همیشگی تاریخ است... فقر علیهِ جوانی... علیهِ خوشی، رؤیا و حتا مُردن... پدرش همیشه می‌گفت آدم فقیر مُردنشم با جون کندنه...
Mohadese
هر رؤیایی از یک حسِ برتری‌طلبی ساخته شده، از یک تنهایی بزرگ‌منشانه در تقابل با جهانِ پیرامون... و برای صمد هم این رؤیا چیزی بیشتر از این نیست...
Mohadese
در تاریخِ هر انقلاب بیمارستان‌ها، سردخانه‌ها و گورستان‌ها بسیار پُرکارند...
Mohadese
هر کس یک ژاپنِ شخصی دارد که درش تنها می‌نشیند و به خلسه می‌رود... عالم را به فلانش می‌گیرد و آن‌قدر در مرزهای خود غرق می‌شود که انگار تهِ استخری چهارمتری است حوالیِ اتوبانِ افسریه... استخری شلوغ، پُر از پاهایی که بالای سرِ آدم پادوچرخه می‌زنند که فرو نروند... تهِ استخر امن‌ترین جای جهان است...
کتابخوار
به یک سالِ گذشته فکر می‌کند... به روزهای شلوغی که تجربه کرده است... به تمامِ زنده‌بادها و مُرده‌بادهایی که شنیده... یک نویسنده چه‌طور می‌تواند بی‌تفاوت باشد وقتی این حجم از تاریخ در حالِ رقم خوردن است... اگر برود چه می‌شود؟...
pegahl
اوج کارِ او را باید در سومین رمانش، شب (۱۳۵۶، نیل)، دید. رمانی که در آن نمازی با استفاده از جریان سیال ذهن به زندگی کارمندی می‌پردازد که در شبی بارانی همسرش را از دست می‌دهد و با مرگ او نوزاد هشت‌ماههٔ درون شکمش نیز در معرض مرگ قرار می‌گیرد و این کارمند تلاش می‌کند با رساندن همسر مُرده‌اش به بیمارستان کودک را نجات دهد. استعارهٔ پُررنگِ کودکِ زاده‌نشده در این رمان به وجهی رئالیستی پرداخت شده و ریتم فوق‌العادهٔ رمان در روایتِ ماجراها و خُرده‌روایت‌ها رمان را از یک اثر سمبولیک دور می‌کند.
avajahangiri
مبارزه برای بُردن نیست، برای نباختن است
Arman ekhlaspour
مبارزه برای بُردن نیست، برای نباختن است و این دقیقاً چیزی است که یک مبارز را می‌ترساند...
سید حمزه موسوی
کارِ بزرگِ ذهن فراموش کردن است نه به یاد آوردن..
سید حمزه موسوی

حجم

۳۵۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۶ صفحه

حجم

۳۵۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان