بریدههایی از کتاب درس هایی درباره داستان نویسی
۴٫۵
(۳۰)
نویسندهٔ مبتدی باید گروهی از نوقلمانی را که میخواهند نویسندهای حرفهای شوند بیابد و با آنها کار کند. چون این گونه نویسندگان باید حتماً نوشتههایشان را بخوانند و بشنوند. همیشه میتوان در بین نویسندگان مبتدی افرادی با قابلیتها، زمینهها، علایق و مشاغل مختلف یافت. همیشه کسی هست که به نوشتهٔ شما کمک کند. انتقادهایی را که به نوشتههای دیگران میکنید در حقیقت درونبینی نقادانهای است که به کار شما نیز میآید.
نویسندگان مبتدی نباید مثل نویسندگان حرفهای حساس باشند. غرور، خودخواهی و خودپسندی مانع پیشرفت آنهاست. این گونه حساسیتها هیچ سودی ندارد. اگر آنها در برابر شلاق انتقاد تاب نیاورند، هیچگاه صادقانه با نوشتههایشان روبهرو نخواهند شد. و هیچ گاه با بیرحمی نقایص آنها را رفع نخواهند کرد. چرا که همیشه اوج نوشتههایشان را میبینند، نه حضیض آنها را.
:)
(مارک تواین نیز میگوید: فرق بین کلمهٔ درست و کلمهٔ تقریباً درست مثل فرق بین آذرخش و کرم شبتاب است.)
:)
شخصیت پس از غیبت طولانی تغییر میکند
هر گاه شخصیتی در بیش از ده صفحه از رمان غایب باشد، حتی اگر این غیبت فقط به مدت دو ساعت یا دو روز باشد، باید دوباره از جنبهای دیگر او را توصیف کرد.
علیرضا
نیکی و بدی نوعی قضاوت اخلاقی است و بر اساس علائق ادارهکنندگان جامعه تبیین میشود.
Gisoo
اگر مطالب مربوط به گذشته را در گفتوگوی حال، بیش از حد برجسته کنیم، گفتوگوی حال بیاعتبار میشود. و اگر گفتوگوی شخصیتها بیاعتبار شود، دیگر خود شخصیتها باورکردنی نیستند.
فاطمه ناظریان
محتوای گفتوگوها باید مستقیماً مربوط به موضوع بحث باشد. البته میشود در آن به گذشته هم اشاره کرد؛ اما به طور مختصر.
فاطمه ناظریان
داستانهای پیچیده همواره باید دو خط طرح داشته باشد: خط طرح اصلی، که ضمن آن شخصیتهای اصلی به ایفای نقش خود در حوادث داستان میپردازند و خط طرح فرعی یا کمکی که در داستان موانع، حواسپرتیها، درگیریهای فرعی و وضعیتهای انتظارآلود ایجاد میکند.
داستان تکخطی همواره بدیهی و ملالآور است، و چون قابل پیشبینی است؛ فاقد احساس قوی و شک و انتظار است.
فاطمه ناظریان
اگر نویسندهای بخواهد از تصادف (چرخش ناگهانی وقایع داستان، بیآنکه قهرمان داستان در این تغییر دخیل باشد) قابل قبول در داستان خود استفاده کند، باید حادثهٔ تصادفی را علیه قهرمان داستان به کار گیرد.
استفاده از واقعهٔ تصادفی علیه قهرمان داستان اگرچه بدشانسی غافلگیرکنندهای است، ولی همه آن را باور میکنند. اما برعکس، هنگامی که نویسنده حادثهٔ تصادفی را به نفع قهرمان داستان به کار گیرد، پیداست که تصادف فقط تمهید گولزنندهٔ نویسنده که خلاقیتش
سياه مشق
نویسندهٔ مبتدی باید گروهی از نوقلمانی را که میخواهند نویسندهای حرفهای شوند بیابد و با آنها کار کند. چون این گونه نویسندگان باید حتماً نوشتههایشان را بخوانند و بشنوند. همیشه میتوان در بین نویسندگان مبتدی افرادی با قابلیتها، زمینهها، علایق و مشاغل مختلف یافت. همیشه کسی هست که به نوشتهٔ شما کمک کند. انتقادهایی را که به نوشتههای دیگران میکنید در حقیقت درونبینی نقادانهای است که به کار شما نیز میآید.
safaeinejad
(مارک تواین نیز میگوید: فرق بین کلمهٔ درست و کلمهٔ تقریباً درست مثل فرق بین آذرخش و کرم شبتاب است.
رئوف
وضعیت بحرانی فضایی نمایشی است و رمان یعنی همین.
رئوف
۸. از دروننگری به امساک استفاده کنید
بید مجنون
نویسندهها آدمهایی بزرگ، استثنایی و اَبَر انسان نیستند. آنها آدمهای معمولیاند که آثاری بزرگ خلق کردهاند.
نویسنده هرگز نباید از افسانههایی عامیانه که دربارهٔ زندگی نویسندگان بزرگ و پرهیبت که به دستاوردهای شگفتانگیزی رسیدهاند شایع کردهاند، بیمی به دل راه دهد. آنها هم فقط نویسنده بودند. و رمز موفقیتشان در تصمیمشان بوده است: حرفهای که پیوسته بدان مشغول بودند.
پس رمانتان را از همین امروز شروع کنید و هر بار، کمی بنویسید.
Aryen
این تصور که داستان یا رمان را شخصیتها مینویسند، مناقصهای است برای تبلیغ اسرارآمیز بودن نویسندگی. نوشتن کاری است که هر روز و دائم فردی خاص انجام میدهد. نویسنده چون مهارت لازم را دارد و با چگونگی شخصیتپردازی آشناست، به عمق شخصیتها دست مییابد و لاغیر.
بید مجنون
نویسنده در اغلب موارد برای رسیدن به وسط صحنه مقدمهچینی میکند تا بتواند صحنه را خوب احساس کند. اما خواننده نمیخواهد مقدمات را بخواند، بلکه میخواهد مستقیم سر اصل مطلب برود و به خواندن ادامه دهد.
اختصار در رمان همیشه به معنای حذف جملات اضافی نیست، بلکه به معنای تحمیل نکردن نوشتههای زائد (استفاده بیش از حد از جزئیات، دروننگریهای بیربط و ...) به خواننده نیز هست.
فاطمه ناظریان
فکر میکنید میشود امروزه درست مثل تبیین علمی الکتریسیته، توضیحی علمی دربارهٔ این موجودات داد؟
به نظر من تصور ما از علم ـ یعنی اینکه چه چیزی علمی است و چه چیزی علمی نیست ـ بالاخره تغییر خواهد کرد. بسیاری از حقایق را نمیشود در آزمایشگاه تجربه کرد، مثلاً نمیتوانید در آزمایشگاه نشان دهید که ناپلئون وجود داشته است؛ ولی میتوانید در همین آزمایشگاه ثابت کنید که جریان الکتریسته وجود دارد. اما میدانیم که ناپلئون وجود داشته. روح و غیببینی نیز از جمله حقایقی هستند که نمیتوان در آزمایشگاه آزمایششان و اما معنیاش این نیست که این حقایق وجود ندارند.
Ya Hasan
فقط در کار نویسندگی است که معجزهای رخ نمیدهد. به تجربه دریافتهام که در کار نویسندگی معجزه وجود ندارد. نویسنده فقط با سختکوشی میتواند اثری خوب خلق کند. مثلاً غیر ممکن است که بتوان با گذاشتن پای خرگوشی در جیب، داستانی خوب نوشت.
رئوف
خستگی نهتنها بازده کار نویسنده را کاهش میدهد؛ بلکه حساسیتها، کشف و شهودها، و دقتی را که نویسنده برای دستیابی به منابع پنهانیاش نیاز دارد کم میکند. از طرف دیگر نویسنده برای شخصیت و صحنهپردازی دقیق نیاز به تمرکز ذهنی و آرامش دارد. اما کجخلقی همواره این آرامش را به هم میزند. تشویش نیز روند ذهنی شکلگیری منظم محتوا و تبدیل آن به اثری نمایشی و والا را به هم میزند.
به علاوه نویسندهها باید بدون در نظر گرفتن خوشمزگی غذاها, از خوردن غذاهایی که حال آدم را منقلب میکند مثل غذاهای نفاخ و اسهالآور، و یا غذاهایی که با خوردنش دچار ترشی معده، سردرد، بواسیر، عوارض پرخوری و ورم لثه میشوند یا چُرتشان میگیرد، و نیز از زندگی در آب و هوا، خوردن سوپها و پوشیدن لباسهایی که حساسیتشان را تشدید میکنند بپرهیزند. و باز نباید هشت ساعت خواب ضروری خود را به پنج یا شش ساعت، تقلیل دهند.
رئوف
داستایوفسکی با آن حال وخیمی که داشت، سردستی و تندتند برای روزنامهها داستان مینوشت تا قرضهای قماربازیاش را بپردازد، اما بعدها آثار بازاریاش تبدیل به آثار هنری شد.
پس نویسنده نباید به اثرش به دلیل اینکه بابت آن پول میگیرد یا برای شهرت مینویسد، برچسب بازاری بزند.
رئوف
داستان یعنی بزرگتر کردن چیزهای مهیج و کوچکتر کردن چیزهای عادی
رئوف
حجم
۶۴۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۶۴۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
قیمت:
۱۴۴,۰۰۰
۷۲,۰۰۰۵۰%
تومان