بریدههایی از کتاب دیوان غربی - شرقی
نویسنده:یوهان ولفگانگ فون گوته
مترجم:محمود حدادی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۴ رأی
۴٫۴
(۱۴)
تخلص
شاعر: ای محمد شمسالدین
از چه رو ملتِ والای تو،
تو را حافظ میخواند؟
حافظ: پرسش تو را ارج مینهم
و پاسخاش میدهم:
از آن که با حافظهیی سعادتمند،
میراثِ مقدسِ قرآن را،
بیکم و کاستی از بر کردم.
و در پناهِ آن پرهیزگاری در پیش گرفتم.
چندان که زشتی زندگی روزانه،
نه دامنِ مرا آلود،
و نه دامنِ آنانی را که به شایستگی،
کلامِ پیامبر، و بذرِ این کلام را گرامی داشتند.
از این روست که مردمم مرا حافظ میخوانند.
niknam
خطا در کمین است که گُمراهم کند.
ای تو که در هدایتم دانایی،
در کارهایم و در قلمم،
طریقتبخشِ راهم باش.
niknam
یوهان ولفگانگ گوته با الهام از حافظ، دیوان غربی ـ شرقی را آفرید و به این وسیله میان شرق و غرب پلی بنا نهاد و پایهگذار ارتباطی به دور از تعصب فرهنگی و مذهبی شد. از همین روست که حافظ و گوته سرچشمههای همیشه جوشانِ رابطهٔ فکری و فرهنگی میان ملتهای ایران و آلماناند؛ سرچشمههایی که هرگز خشک نمیشوند.
FerFerism
شگفتانگیزترین کتابِ کتابهاست،
کتابِ عشق.
من با همهٔ احساس آن را خواندهام.
قصهٔ شادیش چند برگِ اندک است،
و شرحِ رنجش دفترها.
حکایتِ هجرانش فصلی دراز،
و قصهٔ وصلش بس مختصر.
هر جلدِ رنجش بیپایان،
با شرح و حاشیهیی بسیار.
آه، ای نظامی!
با این همه تو در فرجام،
آن راهِ نیک را یافتهای.
FerFerism
بنای یادمان گوته و حافظ نمادی گویای همین نکته است. این بنا که ده سال پیش بهدست رؤسای جمهور وقت آلمان و ایران پردهبرداری شد، در شهر وایمار واقع است و از دو کرسی بزرگ سنگی تشکیل شده که روبهروی هم، در دو قبلهٔ شرق و غرب قرار گرفتهاند، تا نشان گفتوگوی میان گوته و حافظ، و همزمان آلمان و ایران باشند، در چهارچوبی جهانی.
FerFerism
در سال ۱۸۱۴ متن کامل دیوان حافظ به ترجمهٔ ژزف هامر فون پورگشتال، دیپلمات اتریشی و سفیر این کشور در استامبول به دستش رسید، و این ترجمهای بود بسا شتابزده و پر ایراد. با این حال گوته از ورای آن به گوهر شعر حافظ پی بُرد، و از فراسوی مکان و قرن مهری برادرانه به او احساس کرد و از آشوب دنیای پیرامون خود به تسلی غزلهای او پناه برد
FerFerism
آشنایی گوته با حافظ نمونهٔ درخشانی از گفتوگوی میان فرهنگهای ماست. این گفتوگو بر وجوه اشتراک ما پایه دارد. اما باید اختلافات خود رانیز به فال نیک بگیریم، زیرا که به واسطهٔ تفاوتها میتوان یکدیگر را کامل کرد. به گفتهٔ حافظ:
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد
شب صحبت غنیمتدان که بعدازروزگارما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
FerFerism
جانمایهٔ زندگی عشق است،
و جانمایهٔ عشق، خِرَد.
behruzpcr5
تو بزرگی، از آن که پایانی نمیگیری.
و سرنوشتت آن که هرگز نیز آغازی نیابی.
غزلِ تو، چرخان چون گنبدِ پُرستاره،
سروپایانی پیوسته یکسان دارد.
و آن چه از میانهٔ آن برمیجوشد،
آشکارا همانی است که در پایان بهجا میماند، و هم از آغاز بود.
تو، نوشین چشمهٔ شعرِ همهٔ شادیها هستی.
و ترانههایت، بیرون از شمار، موج از پی موج از دلت برمیجوشد.
لبانت همیشه بوسهخواه،
غزلهای از دل برخاستهات دلنشین،
دهانت جویای نوش،
و دلِ نیکخواهت پُرفیض.
خود اگر تمامی جهان غرقه شود، حافظا!
با تو، با توام سرِ هماوردی است.
FerFerism
اگر که سخن را عروس بدانیم،
و اندیشه را داماد،
این زفاف را اویی شناسد،
که حافظ را بستاید.
FerFerism
حجم
۳۸۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۳۸۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
قیمت:
۱۷۸,۰۰۰
۸۹,۰۰۰۵۰%
تومان