«تویی که نگاهت پرتوافکن بر من است
تویی که تصویر دلربایت به رویاهایم جان میبخشد
تویی که چون در تاریکی گام مینهم دستانم را میگیری
آتنا محمدی
در بارگاه الهی چهره خیس از اشک یک گناهکار نادم از سیمای نورانی فردی مومن محبوبتر وحصه شادیاش بیشتر است
امین
هشتاد و شش سال سن دارم
ــسیّدحجّتـــ
آدمی جسمی دارد که هم باری بر دوش او و هم وسوسهکننده اوست، به اجبار باید این بار را حمل کند و به دلخواه او رفتار نماید. باید از این جسم پرستاری کند و حفظش نماید و در عین حال او را مقهور خود کند، از او پیروی نکند؛
ــسیّدحجّتـــ
آدم از گرسنگی، سرما، آوارگی، بیکسی ودرماندگی، به بردگی سوق داده میشود، از او همچون بردهای کار میکشند، چه معامله درد آوری! زندگی برای لقمهای نان، انسان تهی دست هر آنچه در چنته دارد عرضه میکند واجتماع آن را میخرد.
Enigma
زیرا اگر کسی در راه حق گام نهد، بیتردید عدهای از میان مردم، هواخواه و پشتیبان او میشوند.
ILYA
آه از این کشیشان دورو!
ــسیّدحجّتـــ
رنج بشر از هر سن وسالی میتواند آغاز گردد.
Pooria Mardani
«به مرگ هوشیارانه بنگرید، براین گمان نباشید که مرگ از میان رفتن و پوسیدن است درست و با دقت بنگرید تا نور زنده و دوستداشتنی مرگ رادر دل آسمان نظاره کنید.»
ــسیّدحجّتـــ
اگر کسی دست به بدنش بزند، احساس سردی میکند، در رفت وآمد و تنفروشی است، ارتباطی با شما حس نمیکند. چهرهاش در هم و اثری از نجابت و شرافت در آن دیده نمیشود. زندگی ونظام اجتماعی حرف آخر را با او زدهاند وهر مصیبتی خواستهاند بر او روا داشتهاند. رنج برده و آسیب دیده است، همهچیز را از دست داده و بسیار گریسته است؛ تسلیم شده و تسلیمش نوعی بیقیدی و بیاعتنایی است.
امین