بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ‫پاییز فصل آخر سال است‬‌‫ | صفحه ۱۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ‫پاییز فصل آخر سال است‬‌‫

بریده‌هایی از کتاب ‫پاییز فصل آخر سال است‬‌‫

نویسنده:نسیم مرعشی
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۵از ۷۸۸ رأی
۳٫۵
(۷۸۸)
می‌مانم این‌جا و کاری را می‌کنم که دوست دارم.
Dear Moon
این‌جا منطقه‌ی امن من است. جای آرام دنیا. جایی که می‌توانم لابه‌لای آدم‌هایش قایم شوم و پناه بگیرم و هیچ‌کس نتواند آزارم دهد.
Dear Moon
می‌رود، اما نگرانی‌اش در فضا می‌ماند. نگرانی، مثل جادوی پیرزن جادوگر سیندرلا، دورم می‌پیچد و لباس دیگری به تن شادم می‌پوشاند. قلبم انگار در گلویم می‌زند و مزه‌ی دهانم را تلخ می‌کند. دلیلش افسردگی پاییزه است، می‌دانم. افسردگی بهاره می‌شود، پاییزه می‌شود، واکنشی می‌شود، تطابقی می‌شود و هر روز که دلش بخواهد با یک اسم تازه اجازه دارد بیاید و گلویم را تلخ کند.
Dear Moon
چهار ماه بود که فشار خانه‌ی خالی، تنم را خورده بود و چیزی از آن باقی نگذاشته بود و حالا، فشار تن خالی، از درون، ته‌مانده‌ی چیزی را که از من باقی مانده بود می‌خورد.
Dear Moon
اگر هیچ‌وقت هم برنمی‌گشتی، من دیگر تنها نبودم. او توی دلم آرام خوابیده بود و من باید مواظبش می‌بودم.
Dear Moon
چه‌قدر صفحه‌ام را دوست دارم. صفحه‌ای که بچه‌ی کوچک من است. بچه‌ای که هر روز نو می‌شود و باید لباس تازه‌ای برایش بدوزم. می‌توانم هر روز بنشانمش روی پایم و براندازش کنم. بعد دوباره با لذت آن را حامله‌ شوم و به دنیا بیاورمش و بهش نگاه کنم که چه‌طور یک‌روزه پا می‌گیرد و همراهِ بچه‌های دیگر می‌رود دنبال زندگی خودش.
Dear Moon
آن‌ها بدون من همین‌طور درباره‌ی من بحث می‌کنند تا موقع شام، بعد از شام نوبت کس دیگری است.
Dear Moon
تو دلت رفته بود، ماندن نداشتی دیگر. هیچ‌کس نمی‌توانست نگهت دارد، چه برسد به من، که دست‌هایم دور تن‌ات باز بود و خودم پَرَت دادم. مثل کبوتر در آسمان، جلوِ‌ چشمم بال زدی و دور شدی و دور شدی تا دیگر ندیدمت. حالا دیگر هر چه‌قدر هم‌ زل بزنم به آن تکه‌ی آبی‌‌یی که در آن محو شدی و فریاد بزنم من هنوز همه‌ی عاشقانه‌هایم را نخوانده‌ام، برنمی‌گردی. هیچ‌کدام را نمی‌گویم.
Dear Moon
بحث را آرام‌آرام می‌کشانند به من و سر‌آخر، با ترس و خجالت، با صدای آهسته سراغ تو را از من می‌گیرند. یکی‌یکی، مثل مورچه‌هایی که سوسک مُرده‌ای را می‌خورند، جمع می‌شوند دور لاشه‌ی خاطره‌های تو.
Dear Moon
«خیالم از تو راحت است.» کاش بودی و می‌دیدی در کاری که همیشه می‌گفتی برای من نیست، چه‌طور رویم حساب می‌کنند و خیال‌شان از من راحت است.
Dear Moon
آه واگیر دارد، مثل خمیازه. پخش می‌شود توی هوا و آوار می‌شود روی دل آدم‌هایی مثل من، که گیرنده‌ی غصه دارند.
Dear Moon
همان‌طور که همیشه می‌گوید دورش زره‌ی آهنی کشیده و هیچ‌کس را راه نمی‌دهد.
Dear Moon
کلمه‌ها، کلمه‌های خودش است. اما صدا، می‌دانم که مال خودش نیست. می‌دانم چیزی دارد با انگشت‌های زرد دراز، گلویش را فشار می‌دهد و راه صدایش را بسته.
Dear Moon
هنوز نصف چیزها جمع‌نشده مانده. جمع‌شان نمی‌کنم. می‌خواهم رد روشن و براق مهمانی دیشب در خانه بماند.
Dear Moon
کیسه‌به‌دست، د‌ر خانه راه می‌افتم و هر چه آشغال هست جمع می‌کنم. بطری‌های خالی، پوست‌های میوه، ته‌سیگار، دستمال‌کاغذی و هر نشانه‌ی روشن دیگری از دیشب را.
Dear Moon
قانع نباش، اما راضی باش
Dear Moon
مثل گِیم، هر مرحله‌ای که رد می‌کردم، مرحله‌ای جدید جلو‌م باز می‌شد. انگار سراب است آرزوهای من. هنوز به‌شان نرسیده، دلم یک چیز دیگر می‌خواهد.
Dear Moon
می‌گویند از آدمیزاد هر چیزی برمی‌آید. می‌تواند دریا را خشک کند، کوه را بردارد یا چه‌ می‌دانم، درخت‌های جنگل را گره بزند به‌هم.
Dear Moon
میثاق گفت رفتن هزینه دارد. می‌خواستم مدارکم را پست کنم. زنگ زده بودم به میثاق که تازه رفته بود کانادا. گفت: «اگر توانش را داری شروع کن. اگر هزینه‌اش را می‌دهی. من همه‌ی زندگی‌ام را دادم. لیلا را.» ــ می‌ارزید؟ مکث کرد. بعد گفت نمی‌داند.
Dear Moon
از پسر دست‌و‌پا‌چلفتی شماره‌ی بیست‌و‌هفت می‌پرسم: «چی خوانده‌اید؟» ــ کامپیوتر. اما برای عکاسی پذیرش گرفته‌ام. ــ چه جالب! من هم یک دوست دارم که مثل خودم مکانیک خوانده اما عاشق موسیقی است. هر کاری کردیم نیامد با ما شرکت سرِ کار.
Dear Moon

حجم

۱۶۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۹ صفحه

حجم

۱۶۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۹ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۵۰%
تومان