بریدههایی از کتاب عرفان خورشید
۵٫۰
(۲)
اصل معاد نیز چیزی نیست، مگر بروز و ظهور جلوههای توحید الهی در عالَم باقی. پرتو اَتَم و جلوۀ اَکمل صفات الهی همچون عدل، قدرت، رحمت و حاکمیت ذات سبحان در قیامت دیده میشود؛ ازاینرو معاد جلوۀ توحید خداوند است.
سیّد جواد
امامجواد (ع)، میفرماید:
«ضَمِنْتُ لِمَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی بِطُوسَ عَارِفاً بِحَقِّهِ الْجَنَّۀَ عَلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
هرکس قبر پدرم را با شناختِ به حقّ او زیارت کند، ازسوی خداوند عزوجل بهشت را برای او ضمانت میکنم.
سیّد جواد
در بین کتب گرانسنگ رواییِ شیعه، هفت کتاب را میتوان یافت که عمدۀ روایات شیعه در آنها گردآوری شده است: کافی اثر محمد بن یعقوب کلینی؛ کتابُ من لا یحضره الفقیه اثر محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)؛ تهذیب و استبصار اثر محمد بن حسن طوسی (شیخ طوسی)؛ وسایل الشیعه اثر محمد بن حسن حرّ عاملی؛ وافی اثر ملامحسن فیض کاشانی و بحارالأنوار اثر علامه محمدباقر مجلسی.
چهار کتاب اول به کتب اربعه مشهورند که مؤلفان آنها در زمانهای کهنتری نسبت به مؤلفان کتابهای بعدی میزیستهاند؛ اما نکتۀ زیبا دربارۀ نویسندگان این کتابها آن است که همۀ ایشان به نام نورانی «محمد» مزیّن هستند و بههمیندلیل، از آنان با عنوان «محمدون ثلاث متقدم» و «محمدون ثلاث متأخر» نام برده میشود.
سیّد جواد
ائمۀ اطهار (ع) جملگی حاملان علم الهی و عترت طاهرۀ پیامبرند؛ اما هرکدام از این ستارگان، در فضای متفاوتی درخشیدند و اوضاع سیاسی و شرایط اجتماعیشان با دیگر ائمه متفاوت بود. هدف همۀ آنان دفاع از دین و قرآن و پاسداشت مرزهای حقایق الهی بود؛ اما براساس موقعیت خاص اجتماعیسیاسیِ روزگار، هریک از ایشان عهدهدار مسئولیتی متناسب با زمان خود بوده است.
سیّد جواد
امام مانند خورشیدِ فروزان است که نورش عالم را فرا میگیرد و خودش در افق [اعلا] قرار دارد؛ بهگونهای که دستها و دیدگان به آن نرسد. امام ماه تابان، چراغ روشن، نور درخشان و ستارۀ راهنما در تاریکیها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاهاست. امام آب گوارای زمان تشنگی و راهنمای هدایت و نجاتبخش از هلاکت است. امام آتش روشن بر بلندیها [برای هدایت گمگشتگان] و وسیلۀ گرمی برای هرکس که از آن گرما خواهد و نشاندهندۀ هلاکتگاهها است. هر که از او جدا شود هلاک شود... .
سیّد جواد
بزرگترین عنایت خداوند سبحان بر خلیل الرحمن، حضرت ابراهیم (ع) و برترین مرحله از مراحل کمالی که ابراهیم (ع) آنها را پشت سر گذاشته مرحلۀ امامت است:
(وَ إِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَاماً).
(به خاطر آورید) هنگامیکه خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او بهخوبی از عهدۀ این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم».
سیّد جواد
موضوع امامت از کمال دین است و تا پیغمبر (ص) جانشین خود را معرفی نکند، تبلیغش را کامل نساخته است. پیغمبر (ص) نشانههای دین را برای امتش بیان کرد و راه ایشان را روشن ساخت و آنها را بر شاهراه حق واداشت و علی (ع) را به امامت منصوب کرد و همۀ احتیاجات امت را بیان کرد. پس هرکس گمان کند خداوند دینش را کامل نکرده، قرآن را رد کرده و هرکه قرآن را رد کند به آن کافر شده است. مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت میدانند تا روا باشد باختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟ امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلش عالیتر و مکانش منیعتر و ژرفای آن عمیقتر از آن است که مردم با عقل خود به آن رسند یا به آرائشان آن را دریابند یا به انتخاب خود امامی منصوب کنند.
سیّد جواد
در میان انسانها نیز نام موجودی که بیشترین توان جذب فیض از صفات الهی را دارد، «امام» است. امام مخلوقی است که وجود خویش را برای دریافت تمام صفات الهی در قالب مخلوق آماده کرده است و ازاینرو جلوۀ اَتمّ صفات خداوند را در وجود او میتوان دید. رسیدن امام به مقامی که بیشترین بهره از فیوضات الهی را دارد، به سبب درک مفهوم عبودیت اوست. امام «منِ» خویش را از میان برداشته و وجودش از خدا پر شده است
سیّد جواد
آن موجودی که بیشترین نیروی دریافت فیض الهی را دارد و مستعد بهرهبردن از صفات خداوند است، انسان است. البته نوع بشر در جذب این صفات در یکرتبه نیستند و نسبت به استعداد وجودی و توانایی رفعِ حجابها در کسب فیوضات و صفات الهی متفاوتاند.
سیّد جواد
معرفت ادراک شیء با تدبر و تفکر بر آثار آن است. بههمین دلیل است که در صحبت از شناخت خداوند سبحان میگوییم: «عَرَفْتُ اللهَ»؛ یعنی خدا را شناختم و نمیگوییم: «عَلِمْتُ اللهَ»: (خدا را دانستم.)؛ چراکه علم، ادراک حقیقت شیء است و علم به ذات منزّه پروردگار برای انسان حاصل نمیشود.
سیّد جواد
دربارۀ اثبات علم غیب برای غیرخدا حتی پژوهشگر دیرباور و متعصبی همانند ابنخلدون که او را در غرب پدر جامعهشناسی میدانند، در مقدمۀ کتاب خویش پس از چانهزنیهای فراوان سرانجام به علم غیب امامان اقرار میکند و به اثبات غیب میپردازد
سیّد جواد
وجود نازنین حضرت ثامنالحجج (ع) در روایتی میفرماید: «مَنْ زَعَمَ أَنَ اللهَ یفْعَلُ أَفْعَالَنَا ثُمَّ یعَذِّبُنَا عَلَیهَا فَقَدْ قَالَ بِالْجَبْرِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ أَمْرَ الْخَلْقِ وَ الرِّزْقِ إِلَی حُجَجِهِ (ع) فَقَدْ قَالَ بِالتَّفْوِیضِ وَ الْقَائِلُ بِالْجَبْرِ کافِرٌ وَ الْقَائِلُ بِالتَّفْوِیضِ مُشْرِک».
هرکس گمان کند که خدا کارهای ما را انجام میدهد، آنگاه ما را بر آنها عذاب میکند، معتقد به جبر گردیده است و هرکس پندارد که خدا کار خلق و روزی را به حجّتهای خود واگذار نموده، معتقد به تفویض شده است. معتقد به جبر کافر و معتقد به تفویض مشرک است.
سیّد جواد
(یا أَهْلَ الْکتَْابِ لا تَغْلُوا فی دینِکمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَی اللهِ إِلاَّ الْحَقَّ).
ای اهل کتاب، در دین خود، غلوّ [و زیادهروی] نکنید و دربارۀ خدا غیر از حق نگویید.
سیّد جواد
در روایتی از امامعلی (ع) چنین آمده است:
«بُنِی الْکفْرُ عَلَی أَرْبَعِ دَعَائِمَ: الْفِسْقِ وَ الْغُلُوِّ وَ الشَّک وَ الشُّبْهَۀ».
کفر بر چهار پایه قرار دارد: فسق و غلو و شک و شبهه.
سیّد جواد
(إِنَّ اللهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَک بِهِ وَ یغْفِرُ مَْا دُونَ ذَْلِک لِمَنْ یشاءُ) (خداوند [هرگز] شرک را نمیبخشد و پایینتر از آن را برای هرکس بخواهد [و شایسته بداند] میبخشد).
سیّد جواد
همۀ تلاش انبیا تحقق توحید در جامعۀ بشری بود. پیامبران آمدند تا منادیان توحید باشند و بگویند: (اُعْبُدُوا اللهَ ما لَکمْ مِنْ إِلهٍ غَیرُهُ)؛ یعنی خداوند را معبود خود قرار دهید که هیچ معبود دیگری ندارید.
سیّد جواد
رسول خدا (ص) در مواضع گوناگون با تعابیر متفاوت از قرآن و اهل بیتش در کنار یکدیگر یاد میکند؛ ازجمله در حدیث گرانقدر غدیر فرمود:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیاً وَ الطَّیبِینَ مِنْ وُلْدِی هُمُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَکبَرُ فَکلُّ وَاحِدٍ مُنْبِئٌ عَنْ صَاحِبِهِ وَ مُوَافِقٌ لَهُ لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ».
ای مردم، [بدانید که] همانا علی و پاکان از فرزندان او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر. پس هریک از این دو از دیگری خبر میدهد و هریک موافق با دیگری است. این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا آنگاه که [در قیامت] در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
سیّد جواد
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب «تجرید الاعتقاد» ثابت میکند که انبیا شأنی فراتر و نفوسی کاملتر از فرشتگان دارند و در اینباره چنین تعبیر میکند که: «و هو أفضل من الملائکۀ و کذا غیره من الأنبیاء لوجود المضاد للقوّۀ العقلیۀ و قهره علی الانقیاد لها».
پیامبر اسلام (ص) از فرشتگان، برتر است و همچنین دیگرِ پیامبران [از فرشتگان برترند]؛ به جهت وجود امری که ضد قوّۀ عقلیه است و ایشان آن را مطیع قوّۀ عقلیه نمودند.
سیّد جواد
در کلام نورانی امام (ع)، غلو مظهر بارز شرک مطرح شده است. میتوان برای غلو پنج فرض را تصور کرد که شامل مصادیق زیر است:
اول آنکه انسان معتقد باشد که پیامبر (ص) یا ائمه (ع) معبودند و آنها را عبادت کند و آنچه از عبادت که شایستۀ خداوند است به پای این بندگان خدا بریزد. دوم آنکه اولیای خدا را در الوهیت یا ربوبیت یا در امر رزق، شریک خداوند بداند. سوم آنکه کسی اولیای خدا را با ذات الهی یکی بداند و معتقد به حلول و اتحاد باشد. چهارم آنکه معتقد باشد اولیای الهی بدون تعلیم خداوند و بدون افاضۀ علم ازسوی حضرت حق، خرق عادت میکنند و غیب میدانند. پنجم آنکه معتقد باشد که با محبت و ولایت اولیای خداوند و بدون اطاعت و عبادت و بندگی خدا میتوان ره به سعادت برد.
همۀ این مصادیق باطل و در تقابل با توحید و وحدانیت ذات الهی است؛
سیّد جواد
مصداق اَتَم و مظهر بارزِ شرکی که آفت و آتش خرمنِ ایمان است، این است که کسی معتقد باشد در این هستی موجوداتی وجود دارند که مستقل از اذن و ارادۀ خداوند در کارگاه خلقت اموری را اداره میکنند. چنین اعتقادی مصداق بارز شرک است و بنا بر ادلۀ عقلی و نقلی محال است.
سیّد جواد
حجم
۱۳۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۳۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۱۱,۰۰۰
تومان