بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عرفان خورشید | طاقچه
تصویر جلد کتاب عرفان خورشید

بریده‌هایی از کتاب عرفان خورشید

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأی
۵٫۰
(۲)
امام‌علی (ع) نیز می‌فرماید: «مَا لِلهِ نَبَأٌ أَعْظَمُ مِنِّی وَ لَا لِلهِ آیۀٌ أَعْظَمُ مِنِّی». برای خدا و از جانب خدا خبری مهم‌تر و آیه‌ای عظیم‌تر از من نیست.
سیّد جواد
تمام مخلوقات الهی فقیرند و نیازمند ذات او هستند.
سیّد جواد
ابوسفیان به نزد عثمان آمد؛ به اطراف نگاهی انداخت و پرسید: آیا در این جمع نامَحرمی هست؟ پاسخ دادند: خیر. گفت: فرزندان بنی‌امیه، اینک که امر خلافت در نزد شماست، آن را میان خود موروثی کرده و همچون توپی بین یکدیگر بگردانید. سوگند به لات و منات و عزّی که نه بهشتی وجود دارد و نه دوزخی انتظار شما را خواهد کشید.
سیّد جواد
ای مردم، [بدانید که] همانا علی و پاکان از فرزندان او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر. پس هریک از این دو از دیگری خبر می‌دهد و هریک موافق با دیگری است. این دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا آنگاه که [در قیامت] در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
سیّد جواد
مأمون به قصد تخریب امام، نامه‌ای به امام نوشت و در آن از ایشان خواست تا مطالبی درخصوص طب بنویسد. امام (ع) در پاسخ، مطالبی دقیق دربارۀ برخی بیماری‌ها و بدن انسان بیان فرمود. در بخشی از آن، امام (ع) بدن انسان را به کشوری با بخش‌ها و مسئولیت‌های متفاوت تشبیه کرد و در جایی دیگر، به مزرعه‌یی مانند کرد و باید و نبایدهای نگهداری درست از این مزرعه را نوشت و به‌تعبیری فیزیولوژی و آناتومی کاملی از بدن را ارائه فرمود. در بخشی دیگر، دستوری جامع در بهداشت تغذیه یا به تعبیر امروزی‌ها علم تغذیه، متناسب با دوازده ماه شمسی و وضع آب و هوایی هر ماه تعلیم داد. در بخش آخر، حضرت، اطلاعات گسترده‌ای دربارۀ میکروب‌شناسی نوشته و توضیح داد در چه شرایطی فعالیت میکروب‌ها بیشتر و در چه شرایطی کمتر می‌شود و چطور باید با آنان مقابله کرد. وقتی این رساله به دست مأمون رسید، دستور داد، تمامش را با آب طلا بنویسند؛ چراکه نمی‌توانست بی‌توجه از آن بگذرد. ازهمین‌رو این رساله، به «الرسالۀ الذهبیۀ» مشهور شده است.
سیّد جواد
تمام مسائلی که از زبان مبارک امام‌رضا (ع) در مناظرات مطرح شده است، به‌نوعی نیاز امروز جامعۀ مسلمانان و شیعیان نیز هست. اگر عقول تابناک و قلم‌های توانمندی باشد تا کلمه‌به‌کلمۀ سخنان امام‌رضا (ع) را شرح دهند، برخی از گره‌های بشر در فهم و دریافت حقایق گشوده خواهد شد.
سیّد جواد
نبی مکرم اسلام (ص) در حدیثی، نورانیت را نتیجۀ عمل صالح بیان فرموده است: «اَلْمُؤْمِنُونَ فَغُرٌّ مُحَجَّلُونَ مِنْ أَثَرِ الْوُضُو». [در روز قیامت] از اثر وضو سراسر وجود مؤمنان نورانی است.
سیّد جواد
پس از شهادت مظلومانۀ امام‌رضا (ع) که خود حضرت نیز از آن خبر داده بود، عفریت زمان، مأمون عباسی در صف اول تشییع جنازه ایستاد، پیراهن خود را درید و فریاد زد: یا ابا الحسن، بعد از تو من به چه‌کسی دلخوش کنم؟ سپس سه روز به قصر نرفت و بدون نان و غذا بر سر قبر امام (ع) عزاداری کرد.
سیّد جواد
از ابوسفیان نقل می‌کنند که بر فراز مزار شهید بزرگوار اسلام، حمزه، ایستاد و لگدی بر قبر او زد و گفت: برخیز و ببین که فرزندان امیه حکومتی را که تو با آنان بر سرش نزاع داشتی در دست گرفته‌اند. اینک قدرت و حکومت در دستان ماست و هرگونه که بخواهیم آن را پیش می‌رانیم.
سیّد جواد
شاید بتوان گفت در میان حضرات ائمه (ع)، دشوارترین موقعیت زمانی در نقش امامت، از آنِ حضرت ثامن‌الحجج (ع) بوده است.
سیّد جواد
در میان حضرات ائمه (ع) هشتمین امام شیعیان، حضرت علی بن موسی الرضا (ع)، ملقب به عالم آل‌محمد (ع) و اقیانوس علمِ خاندان مطهّر رسول الله (ص) است.
سیّد جواد
دوران معاویه، زمان شیعه‌ستیزی بنی‌امیه بود. به دستور او شیعیانِ علی بن ابی‌طالب را می‌کشتند و هر نوزادی را که نام علی بر او بود، به قتل می‌رساندند.
سیّد جواد
امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «اَللَّهُمَّ إِنَّک لَا تُخْلِی أَرْضَک مِنْ حُجَّةٍ لَک عَلَی خَلْقِک». بارخدایا، تو هرگز زمین را خالی از حجّت بر خلقت قرار نمی‌دهی. مقصود از حجّت در کلام علی بن ابی‌طالب (ع)، امام معصوم است. در متون روایی بارها کلمۀ حجّت به‌معنای «امام» به‌کار رفته است. امام‌هادی (ع) فرمود: «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ وَ أَنَا وَ اللهِ ذَلِک الْحُجَّةُ». زمین هیچ‌گاه از حجّت خالی نمی‌ماند و به خدا قسم من آن حجّت هستم.
سیّد جواد
حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در مواجهه با رأس الجالوت و دیگرِ عالمان یهود، سِفر سوم تورات را چنان فصیح از حفظ خواند که قدرت تکلم را از آنان ستاند. در برابر عالمان زرتشتی و مجوسیان نیز کتب مقدّسشان را از حفظ می‌خواند. شیوۀ ایشان در احتجاج به‌گونه‌ای بود که مدّعای خصم را از خود او بهتر می‌دانست
سیّد جواد
واقفیه کسانی بودند که بر امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) توقف کردند. آنان اعتقادی به امامت امام‌رضا (ع) نداشتند و معتقد بودند، امامت به امام‌موسی کاظم (ع) ختم شده است.
سیّد جواد
در هنگام طرح پیشنهاد اجباری ولایت‌عهدی، بعد از آنکه مأمون به ایشان گفت: «یا ابالحسن، اگر قبول ولایت‌عهدی مرا نکنید، وضعیت شما همانی خواهد بود که وضعیت جدّتان، علی، در شورای شش نفره بود»، امام (ع) ولایت‌عهدی را به ناچار اما با شرط پذیرفت. شرایط امام (ع) این بود که: «من نه در این حکومت عزلی می‌کنم نه نصبی، نه امری می‌دهم و نه در امور حکومت مداخله‌ای می‌کنم.» با این شرایط امام (ع) نشان داد که حکومت مأمون ذره‌ای مشروعیت ندارد و ایشان پشیزی برای حکومت او ارزش و اعتبار قائل نیست.
سیّد جواد
پس از معاویه حکومت به دست فاسدترینِ این خاندان یعنی یزید رسید. در مقابل ظلم او فردی ایستادگی کرد که رسول خدا (ص) در وصف عظمت او فرمود: «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ». حسین از من و من از حسین هستم. رسول خدا (ص) با این انتساب، به جهانیان فهماند که تا لحظۀ نفخ صور و برپایی قیامت، اگر در هر کوی و برزنی ندای آسمانی «اَشهَدُ اَن لا اله اِلَّا اللهُ وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» شنیده می‌شود، از برکت خون امام‌حسین (ع) است.
سیّد جواد
«حِصن» یعنی دژ امن؛ آن دژی که محل حفاظت کامل ساکنان درون آن است. در معنای پارسی به آن دژهایی که گاه شاهان در آن مستقر می‌شدند، دژ شاهی یا شاهین‌دژ می‌گفتند. امام (ع) فرمود: حضرت حق می‌فرماید، کلمۀ «لَا إِلَهَ إِلَّا الله» دژ مستحکم من است؛ یعنی اگر کسی اندرون «لا اله الا الله» درآید، در امان خواهد بود. حال، از چه چیزی در امان است؟ بزرگ‌ترین عاملی که انسان‌ها را به ذلت می‌کشاند، شیطان است. هنگامی‌که شیطان پا به وجود انسان می‌گذارد و در دل و جان آن‌ها می‌تازد، انسان ذلیل می‌شود و دراین‌صورت، همه‌گونه ذلت و خفت را تحمل می‌کند. در این حدیث شریف، وجود مبارک حضرت ثامن‌الحجج (ع) از زبان حضرت حق این جمله را بازگو می‌کند که اگر کسی وارد «لَا إِلَهَ إِلَّا الله» شد، از وسوسه‌های شیطانی مصون می‌شود.
سیّد جواد
(إِنَّ اللهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمینَ). خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد.
سیّد جواد
در میان انسان‌ها نیز نام موجودی که بیشترین توان جذب فیض از صفات الهی را دارد، «امام» است. امام مخلوقی است که وجود خویش را برای دریافت تمام صفات الهی در قالب مخلوق آماده کرده است و ازاین‌رو جلوۀ اَتمّ صفات خداوند را در وجود او می‌توان دید. رسیدن امام به مقامی که بیشترین بهره از فیوضات الهی را دارد، به سبب درک مفهوم عبودیت اوست. امام «منِ» خویش را از میان برداشته و وجودش از خدا پر شده است
سیّد جواد

حجم

۱۳۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۱۳۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۱۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد