بریدههایی از کتاب رهایی از تکبر پنهان
۴٫۷
(۲۴۷)
متکبّر عین چوب دو سر طلاست، هم ابتدا تکبّرش به خاطر حقارتی است که در وجود خود احساس میکند و هم در انتها در میان مردم تحقیر خواهد شد.
It's Marziyah ^^
اثر تکبّر در عقل و فهم انسان
تکبّر مثل بیماری سرطان ممکن است به هرجایی از وجود انسان سرایت کند و خطرناکترین جایی که ممکن است سرایت کند در قدرت فهم و عقل انسان است. اگر تکبّر به عقل و فهم انسان بزند، دیگر راه نجاتی برای انسان نیست یا لااقل خیلی بعید است که امیدی به نجات او باشد.
It's Marziyah ^^
خوشا به سعادت کسانی که میتوانند بوی تعفن جهنم را در همین دنیا از تکبّر استشمام کنند و با تلاش پیگیر و استعانت از درگاه خدای متعال، خود را از این رذیله مبرّا سازند.
It's Marziyah ^^
معلوم نیست ما چقدر از این بیرحمی را در قلبمان نابود کرده یا چقدر از آن را در خودمان از بین بردهایم؟ اگر کسی به ما ضربهای بزند، میتوانیم نابودیاش را نخواهیم؟ اگر یکی از رفقای ما به ما ضربه بزند، میتوانیم تحمّل کنیم؟
کاربر ۸۹۳۶۹۸۲
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «ابلیس عصیان کرد و هلاک شد چون معصیتش با تکبّر همراه بود، ولی آدم (ع) معصیت کرد ولی هلاک نشد چون گناهش با تکبّر همراه نبود.» این حدیث نورانی، به روشنی بدتر بودن تکبّر را نسبت به سایر بدیها نشان میدهد.
It's Marziyah ^^
زیرا علی (ع) میفرمایند: «إِذَا تَفَقَّهَ الرَّفِیعُ تَوَاضَعَ؛ هرگاه یک صاحبمنصب و انسان بزرگ، برای دانستن چیزی تلاش کند، تواضع کرده است»
کاربر ۸۵۶۹۷۰۸
رسول خدا (ص) در وصیتش به ابوذر میفرمایند: «گاهی انسان به واسطهٔ گناهی به بهشت داخل میشود.» ابوذر از رسول خدا (ص) میپرسد: «چطور چنین چیزی ممکن است؟» حضرت میفرمایند: «وقتی گناه موجب شود که انسان بفهمد در اعماق وجودش چه خبر است و عیوب خود را شناخته و درمان کند، این مایهٔ بهشت رفتنش خواهد شد.»
فرسا
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «کفَی بِالْمَرْءِ کیساً أَنْ یعْرِفَ مَعَایبَهُ و کفَی بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَنْ یجْهَلَ عَیبَهُ؛ از زیرکی برای یک انسان همین بس است که معایب خود را بشناسد و از جهالت و نادانی فرد هم همین بس است که عیبهای خود را نشناسد.»
فرسا
امام صادق (ع) تیر آخر را به بیخبری از عیوب خود زدهاند، آنجا که فرمودند: «إذا رَأیتُمُ العَبْدَ مُتَفَقِّدا لِذُنوبِ النّاسِ، ناسِیاً لِذُنوبِهِ، فَاعْلَمُوا أنَّهُ قَد مُکرَ بِهِ؛ وقتی دیدید کسی به عیوب دیگران مشغول است و عیوب خود را فراموش کرده است، بدانید که گرفتار مکر خداوند شده است.» یعنی شاید دیگر خدا نمیخواهد او آدم شود. شنیدهاید کسی را سراغ نخود سیاه بفرستند؟ ممکن است ندیده باشید؛ حالا ببینید. خدا او را سرگرم عیوب دیگران کرده تا عیوب خود را نبیند که آدم نشود. ببینید خدا چقدر از او بیزار است! هر کس میخواهد خدا او را بخواهد، نباید نسبت به عیوب خود بیتفاوت باشد.
fateme.mahmoudi
یکی از محاسن باخبر بودنِ انسان از بدیهای خود، این است که بهخاطر آن بدی در او تواضع ایجاد میشود. بهخاطر آن بدی در او حیا و شرمندگی ایجاد میشود. این تواضع و حیا جدا از اینکه جلوی خطر مهلک عُجب را میگیرد، خودش فضیلتی است که گاهی باید از این طریق آن را تجربه کنیم.
fateme.mahmoudi
درست است که رسیدن به درجات عالی بهشت دشوار است، ولی جهنّم نرفتن نیز کارِ آسانی است. کافی است از بدیهای خود خبر داشته باشیم. این آگاهی از بدیها برکات متعدد و مهمی در پی دارد و به سهولت میتواند موجب نجات انسان بشود.
fateme.mahmoudi
امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: «لَیسَ کلُّ عَوْرَةٍ تُظْهَر؛ اینگونه نیست که هر عیبی در وجود انسان ظاهر باشد.» واقعیت این است که همهٔ عیبهای وجود انسان ظاهر نیستند، بلکه بعضی از عیوب، پنهان هستند و به این سادگیها ظاهر نمیشوند؛ یا زمان بروز آنها نرسیده، یا موقعیت آن پیش نیامده و یا جرأت بروز آنها را نداشتهایم. به هر حال ممکن است عیوبی در ما پنهان بمانند.
کاربر ۳۴۱۱۸۲۵
خداوند متعال صریحاً میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کبَدٍ؛ به تحقیق ما انسان را در رنج آفریدیم.» همچنین در جای دیگری میفرماید: «یا أَیهَا الْإِنْسانُ إِنَّک کادِحٌ إِلی رَبِّک کدْحاً فَمُلاقیهِ؛ ای انسان! تو در حرکت به سوی خدا زجر میکشی، چه زجر کشیدنی! آن گاه خدا را ملاقات خواهی کرد.» چرا ما باید در دنیا زجر بکشیم؟ سختیهای زندگی برای چیست؟ چرا راحتطلبی ما در این دنیا پاسخ مناسب نمیگیرد؟ بیشک مهمترین حکمت رنجهای دنیا کنترل تکبّر ماست، همانگونه که خداوند متعال فرمود: «کلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیطْغی*أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی؛ چنین نیست (که شما میپندارید) به یقین انسان طغیان میکند، از اینکه خود را بینیاز ببیند.» آسودگی ما موجب طغیان ما میشود؛ و طغیان با تکبّر همخانواده است.
نور
در موردِ شهید بابایی نقل شده است که ایشان در زمانِ دفاع مقدس نزد امام (ره) آمد تا برای انجامِ کاری از امام مرخصی بگیرد. امام (ره) دلیلِ درخواست مرخصی در آن بحبوحهٔ جنگ را میپرسد. ایشان عرضه میدارد: «من در دههٔ اول محرم برای شُستن استکانهای چای عزاداران به هیأتهای جنوب شهر که من را نمیشناسند، میروم. مرخصی را برای آن میخواهم.» حضرت امام به ایشان میفرمایند: به یک شرط اجازهٔ مرخصی میدهم؛ «اینکه هر موقع رفتی، چند استکان هم به نیتِ من بشویی!» تواضع نسبت به محبین اهل بیت (ع) را از او باید آموخت
نور
شاید هم باید تلاش کنیم تا به داشتن خداوند عزیز عزتمند شویم و با کمک دارایی «عظمت روحی» از تعظیم دیگران مستغنی گردیم و الا همیشه گدای احترام دیگران باقی میمانیم.
کاربر ۱۹۷۱۳۵۸
هیچگاه نباید انتظار داشته باشیم که تکبّر به نایب امام زمان (عج) در جامعه به وجود نیاید. هیچ دلیل منطقی برای عدم وجود چنین تکبّری در بعضیها که استعداد تکبّر را دارند وجود ندارد.
amirmohammad
وقتی دیدید تا خوبی کسی را میشنوید، به دنبال خوبیهای خودتان میگردید که کم نیاورید و یا به دنبال بدیهای او میگردید که او از شما برتری پیدا نکند، بدانید غیر از مقداری حسادت، از تکبّر هم بینصیب نیستید.
فاطمه
ابوذر از رسول خدا (ص) میپرسد: «چطور چنین چیزی ممکن است؟» حضرت میفرمایند: «وقتی گناه موجب شود که انسان بفهمد در اعماق وجودش چه خبر است و عیوب خود را شناخته و درمان کند، این مایهٔ بهشت رفتنش خواهد شد.»
amirmohammad
خداوند متعال میفرماید ما آخرت را برای کسانی قرار دادیم که تکبّر ندارند و نمیخواهند در زمین برتریطلبی کنند:
amirmohammad
ابوذر از رسول خدا (ص) میپرسد: «چطور چنین چیزی ممکن است؟» حضرت میفرمایند: «وقتی گناه موجب شود که انسان بفهمد در اعماق وجودش چه خبر است و عیوب خود را شناخته و درمان کند، این مایهٔ بهشت رفتنش خواهد شد.»
amirmohammad
حجم
۱۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰۵۰%
تومان