بریدههایی از کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم)
۴٫۷
(۱۴۱)
اساس پیشرفت کار در جهان سرمایه داری پنج تا «پ» (پول و پارتی، پشت کار و پررویی و پری رویی) است.
parniyan
مفت خورها، همانها هستند که خون مردم را میخورند. ما کار میکنیم و نان زحمتکشی خودمان را میخوریم. ما حق کسی را نمیخوریم. خونخوارها حق ما را میخورند.
mh.mirvakili
هیچکس باور نمیکند که وسط کویر سوزان یزد، در کوههای طزرجان یخچال طبیعی دائمی باشد. کارهای خدا اصلاً به کار آدمها شباهت ندارد. توی این کویرهای سوزان در گرمای ۴۵ درجه تابستان، خدا چطوری یخچال دائمیدرست میکند؟
mh.mirvakili
آدمهای سربهزیر گوش بهحرفکن موجب عقب ماندگی اجتماع هستند.
mh.mirvakili
آنها فقیر بودند ولی عزمی راسخ در زندگی کردن آبرومندانه داشتند. آنها فقیر بودند ولی با صفا، صادق و بزرگوار بودند. این که میگویند یزدیها قانع هستند یکی از معانیاش همین است. البته قناعت و آبروداری یکی از عمده ویژگیهای اکثریت مردم ایران است.
mh.mirvakili
مسکن در پرستیژ اجتماعی و در کمال روح و روان انسان تأثیر دارد. مسکن نقش مهمیدر شخصیت آدمها دارد. (میتوانید به تفسیر آیات ۱۵ تا ۲۰ سوره مبارکه سبا مراجعه کنید). نوع مسکن مردم، نقش مهمیدر تعادل فکری، موفقیت در تحصیل، پیشرفت اجتماعی آنها دارد.
mh.mirvakili
این عاشق مدینه هم چه فامیل قشنگی است!
mh.mirvakili
راستش مردم فقیر بودند، آنقدر فقیر که بسیاری نمیتوانستند حتی درعمرشان یک بار هم به مشهد یا به حج فقرا بروند. مشهد رفتن خیلی مهم بود. کسانی که مشهد رفته بودند جلوی اسمشان پیشوند مشهدی میآمد، مثل مشهدی حسن.
mh.mirvakili
صدای زنگ شترها در آن نسیم سحرگاهی یزد عالیترین ترنم شاعرانه لذتبخشی است که از کودکی در ذهنم باقی است.
mh.mirvakili
من معتقدم یکی از دلایل عقب ماندگی جهان سوم این است که ما عشق را فراموش کردهایم و هیچ کارمان بر مبنای عشق و علاقه نیست.
mh.mirvakili
ن زمانها حقوق معلمها کفاف زندگیشان را میداد. همۀ معلمها تروتمیز بودند. کفشهای واکسزده، کت و شلوار مرتب و همه کراوات داشتند. بیشتر آنها سه ماه تابستان را در ییلاقهای یزد به سر میبردند. معلمی شغل پردرآمدی محسوب میشد. در آن سالها حقوق یک آموزگار معادل ۲۵۰ کیلو گوشت گوسفند بود.
mh.mirvakili
بالاخره گفتم کشور شما برای تنبلها خوبست کشور ما برای مبارزان. ما با چنگ و دندان زندگی میکنیم و معنای زندگی همین تلاشها، عصبانیتها، دوندگیها و صبرها و ظفرها است. زندگی یعنی همین یعنی مبارزه، جوشش و کوشش، صبر و قناعت و تحمل کردن.
mh.mirvakili
دولت اگر مردمی باشد و سیاست اجتماعی داشته باشد بخشی از حق مردم فقیر را با مالیاتی که از اغنیا میگیرد به آنها برمیگرداند.
mh.mirvakili
ما در سراسر کشور و در طول قرنها اجازه ندادهایم که جوانها از خودشان ایده و ابتکار داشته باشند. این روحیه تقریباً عمومی است که بچه باید مطیع باشد و همان کاری را بکند که بزرگترها میگویند. بچه که هیچ حتی آدم بزرگها هم نباید فکر نویی داشته باشند. اصلاً فکر کردن، فکر نو کردن، ایده نو داشتن خودش جرم و خطاست. اگر این جوانها تشویق شوند دنیا را متحول میکنند. درس دیکته که اساسش دیکتاتوری است و باید دانشآموز همان را که معلم میگوید بنویسد خیلی جدی میگیریم و درس انشاء که دانش آموز هر چه خودش میخواهد مینویسد و اساس و پایهاش آزادی است را دست کم میگیریم.
farnia
از این حرفها هیچ نمیفهمیدم. فقط مسئلۀ کبوترها را میفهمیدم. میدانستم که فاطمه میخواست کبوتر را بخورد، آن را کشت ولی نمیفهمیدم که نفت را چه کسی میخواست بخورد. اصلاً مادرم صدبار گفته بود نفت چیز بدی است، نباید آن را بخوری. مواظب باش دبه نفت را سرنکشی و نخوری. تازه خودم دیده بودم که اکبر پسر همسایه که نفت خورده بود استفراغ میکرد و او را به بیمارستان بردند و میگفتند که اگر دیر به بیمارستان برده بودندش، میمرد. حالا پس این انگلیسیها و آمریکاییها و شاهیها که میتوانند بشکه بشکه نفت را بخورند و استفراغ نکنند و به بیمارستان نروند باید با ما خیلی فرق داشته باشند.
mohammad
بین مردهای محله همان دودستگی روز کبوتر دزدی بود. چند تا از مردها میگفتند رفیق کریم مرد شجاعی بود، بهخاطر آرمان فدا شد. من نفهمیدم رفیق کریم کی بوده است و آرمان یعنی چه؟ این حرفها را نمیفهمیدم. اما وقتی میگفتند کریم ریسمان دزدیده، او را زندان کردهاند و در زندان هم با یک زندانی دیگر دعوا کرده و کتک خورده و کشته شده است، همۀ این حرفها را میفهمیدم. فهم این حرفها خیلی برای من سادهتر بود تا این که رفیق کریم به خاطر آرمان فدا شد.
mohammad
پیدایش هر کار نویی در جامعه با مقاومت قشری از مردم روبرو میشد. دولت وقت که دستور داده بود، قبل از ازدواج جوانها خونشان را به آزمایشگاه بدهند و بعد دکتر برای ازدواج آنها نظر بدهد، دولت خائن انگلیسی بود. آن دولت میخواست که مانع ازدواج دخترعموها و پسرعموها که عقدشان در آسمانها بسته شده است بشود. آن دولت میخواست بیگانهها با هم ازدواج کنند. آن دولت دستور انگلیسها را اجرا میکرد. میخواست بین مردم اختلاف بیندازد. برادرها با هم بیگانه شوند. غریبهها را وارد فامیلهای هزارساله کند. آن دولت خائن که در مدرسه شیرخشک به بچهها میداد تا بچهها را عقیم کند و از جمعیت ایرانی و مسلمان بکاهد، حالا هم میخواست که فامیلهای نزدیک که همه پشت هم و هوادار هم هستند با هم ازدواج نکنند. در مجالس گفته میشد دیوانگی و خلی چه ارتباطی به خون دارد، جنها همهجا هستند. اینها جنزده هستند، پدر و مادرهایشان گناهکارند، خداوند به آنها فرزند جنزده داده است.
farnia
ظلمی از این بالاتر نیست که بخواهند با کتابهای درسی شستشوی مغزی بدهند. ظلمی از این بدتر نیست که بخواهند حقایق تاریخی را دگرگون کنند، چهرههای خدمتگزار به ملت را خائن و چهرههای خائن را خدمتگزار جلوه دهند. بچهها را به سوی افکار جزمی و بدبینانه سوق دهند. خود را مرکز عالم و آدم بنمایانند و افکار فاشیستی و نئوفاشیستی را در مغز میلیونها بچه فرو کنند. این ظلم از کتک زدن، بیگاری بردن و بیگاری کشیدن از بچهها بدتر است.
farnia
همان شب در حسینیه کوچه خطیب روضه بود و به روضه رفتم و آشیخ علی که در پله اول منبر نشسته بود و طبق معمول مسئله شرعی میگفت، داشت بابت حرام و حلال و این که باید کارگر درست کار کند و مزدی را که میگیرد حلال کند و یک لقمه نان حلال که از کد یمین و عرق جبین تهیه شود از صدها من روغن زرد حیوانی که از راه حرام تهیه شده باشد بهتر است صحبت میکرد. اکثریت کارگران شعربافیها و حلاجیها و ریسندگیها و نساجیها که حق نداشتند در حسینیه به دیوارها تکیه بدهند یا روی سکو بنشینند و باید وسط حسینیه مینشستند تا خستگی روزانه کار از پشتشان به در نرود با چشمهای گشاد و گوشهای باز حرفهای آشیخ علی را گوش میدادند و با آن لقمه حلالی که با پنبه پاککنی به دست میآوردند و شکم بچههایشان را نمیتوانستند با آن سیر کنند در کیف و لذت بودند و لقمه نان خالی خود را به روغن زرد آقایان رؤسای کارخانهها یزد ترجیح میدادند.
farnia
امثال من توی این عمر کوتاه چیزهایی دیدهایم که سه هزار سال قبل از ما و هزار سال بعد از ما نخواهند دید. گذر از سنت به مدرنیته، یعنی همین. گذر از قضا و قدر و تعصب جاهلانه به عقل و منطق یعنی همین.
n re
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان