بریدههایی از کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم)
۴٫۷
(۱۴۱)
بیابانهای خشک اطراف کویر که جای تربیت اسب نبود. وقتی هم که اسب نبود جنگی هم نبود. کمبود علف باعث شد که مردم شهرهایی مثل یزد صلحطلب باشند نه جنگجو.
zahra.n
ارزش آدمها به انسانیت و معرفت آنهاست.
n re
این اسم فراشاه و خراشاه هم از اسمهای خیلی قدیمی است. آبادی بالاتر از تفت و سر راه شیراز است. بعد از انقلاب به خاطر آن که کلمه شاه در آن بود اسم چند هزار سالۀ این آبادی را عوض کردند. به نظر من این کارها جز هدر دادن وقت و نیرو و بیهویتی فرهنگی نتیجه دیگری ندارد. آخر هر شاهی که منظور پادشاه نیست! اگر اینطور است اسم شاهرگ، شاهتوت، شاهراه را هم عوض کنند.
n re
دوست و هم خانهای عزیزم آقای حسین شمعریزی در مشهد سرباز بود. از دوچرخه من برای رفت و آمد به پادگان استفاده میکرد. روزی دوچرخه را در پادگان ارتش از او دزدیدند. در خیابانها و کوچههای یزد دوچرخه را ندزدیدند، در پادگان ارتش شاهنشاهی یعنی جایی که باید امنترین جای کشور باشد دوچرخه نازنین را دزدیدند.
ziba
در جوامعی که هرگونه نواندیشی، ابتکار عمل و نوآوری بهخصوص در زمینههای اجتماعی و هنری با عکسالعمل عدهای قشری موردِ احترامِ مردم مواجه میشود، شاید سکوت عین عقل است. جوامع سنتی برای خود پاسدارانی دارند، که قرنها مانع تحول در فکر و اندیشه شدهاند.
omid
وقتی نگاه بچه پولدار محله به دختر فقیر همسایه میافتاد یا برعکس و برادرهای دختر میدانستند که این نگاه منجر به ازدواج نمیشود یا اگر بشود وصلت، وصلۀ ناجور است و فقیری میآید میخواهد از مال بابای آنها ارث ببرد، غیرتشان خیلی گل میکرد و آتشی میشدند و چاقو میکشیدند. درحقیقت ریشه و بخش مهمی از تعصب و غیرت ناموس عصر جاهلیت، زمینۀ اقتصادی و اجتماعی داشت تا دفاع از خواهر و فک و فامیل. بخش مهمی از دفاع از ناموس، دفاع از ثروت و پول و ارث پدر بود تا دفاع از دخترعمو، دختردایی که با ازدواج با او ثروت خانوادگی در خانواده محفوظ میشد.
omid
وسایل و تکنولوژی مدرن میشد ولی شیوه مدیریت حتی از شیوههای سنتی آن عقبتر میرفت.
این سئوال اساسی مطرح است، ما که در کسب تکنولوژی اینقدر سریع عمل میکنیم چرا در مدیریت اینقدر عقبگرد میکنیم؟ یعنی نه تنها مدیریت جدید را نمیپذیریم بلکه همان اخلاق حسنه مدیریت قدیم و سنتی را نیز فراموش میکنیم.
n re
دنیا متحول شده حتی مردمان دورترین چشمهها و رباطهای خشکترین کویرهای دنیا هم متحول شدهاند.
n re
بچهها میگویند یکی از معلمهایشان گفته است شماها که پول ندارید شماها که کس و کار ندارید، شماها که گوسفند و بز ندارید شماها که زمین و آب ندارید، فقط راه نجاتتان درس خواندن است. این معلمها فکر این بچهها را عوض کردهاند. اَبا رضا میگوید من این آدمهای ۳۰-۲۰ ساله را کتک میزنم، دم نمیزنند. این بچه فسقلیهای مدرسهرفته تا کتک میخورند، میگویند
حمید ثروت(تلگرام :hamid1408)
باز هم هیچ حرفی و هیچ اعتراضی از هیچکس نبود. همه تسلیم محض بودیم. بیجهت نیست که عاقلی در زمان فتحعلیشاه گفته است باید در این مملکت مکتب اعتراض ایجاد کرد. عدهای به آن مرد عصر قاجاری تاختهاند و هنوز هم میتازند. چون اگر مکتب یا مذهب اعتراض پایش باز شود اوضاع آرام به هم میخورد. جامعه دچار تحول و دگرگونی میشود. معلوم است آنها که بر خر مراد سوارند دوست ندارند کسی اعتراض کند. ما بچههای سالهای ۵۰-۱۳۴۰ اعتراضهایمان را گذاشته بودیم تا یکجا منفجر شویم. در ممالکی که فرهنگ اعتراض نیست، اعتراضها فشرده میشود و مثل دیگ بخار بدون منفذ تحت فشار قرار میگیرند. بعد این دیگ بخار میترکد. این ترکیدن اسمش انقلاب است. آنها که فکر میکنند اگر جلوی اعتراضهای مردم را بگیرند برخر مراد سوار خواهند بود، باید بدانند که هر ۲۵ تا ۴۰ سال اعتراضهای مردم منفجر میشود. آن وقت هیچکس جلودار آنها نیست.
حمید ثروت(تلگرام :hamid1408)
در سوار کردن مسافر اتفاقهای خندهداری هم میافتاد. گاه مردمی میخواستند با اتوبوس مسافرت کنند، ولی تا آن زمان هرگز سوار اتوبوس یا وسیله نقلیهای که صندلی داشته باشد نشده بودند. آنها اصلاً هرگز روی صندلی ننشسته بودند. بارها میشد یکی دو نفر که اول سوار اتوبوس میشدند برعکس روی صندلی اتوبوس مینشستند. یعنی چهارزانو میزدند و صورت خود را به طرف پشتی صندلی میکردند و آرام مینشستند. باید به آنها یاد میدادند که برگردند و پاهای خود را آویزان کنند و به پشتی صندلی تکیه دهند. مردمیکه پادشاهانشان (کوروش و داریوش) ۲۵۰۰ سال قبل روی صندلی مینشستند، بعد از قرنها روی صندلی نشستن را بلد نبودند.
حمید ثروت(تلگرام :hamid1408)
شد. ما همیشه وقتی تکنولوژی وارد میکنیم دهها سال طول میکشد تا قوانین اجتماعی و اقتصادی آن را بپذیریم.
n re
مردم بیچاره برای هیچوپوچ به طرفداری از این حزب و آن حزب به جان هم میافتادند.
n re
گذر از سنت به مدرنیته کار سادهای نبود. متاسفأنه در بسیاری از موارد در مملکت ما به سادگی نمیتوان ارزشها و باورهای اشتباه مورد قبول مردم را دگرگون کرد. برای عبور از این دالانِ تحولِ تاریخی ارزشها، مردم متوسل به تقلب، زورگویی، پول و پارتی میشدند، میشوند و خواهند شد.
n re
چه تدبیرای مسلمانان که من خود را نمیدانم
نشانم بینشان باشد، مکانم لامکان باشد
نه ترسا نه یهودم من نه گبرم نه مسلمانم
نه تن باشد نه جان باشد، که من از جان جانم
n re
گذر از سنت به مدرنیته کار سادهای نبود. متاسفأنه در بسیاری از موارد در مملکت ما به سادگی نمیتوان ارزشها و باورهای اشتباه مورد قبول مردم را دگرگون کرد. برای عبور از این دالانِ تحولِ تاریخی ارزشها، مردم متوسل به تقلب، زورگویی، پول و پارتی میشدند، میشوند و خواهند شد.
معصوم زاده
حمامهای عمومی با آن خزینههای روباز، خودشان محل کثافت بودند. بچهها شپشو میشدند. البته بچههایی که وضع مالیشان بهتر بود، لباسشان تمیزتر بود و هفتهای یکبار به حمام میرفتند شپشو نبودند. در هر صورت عدهای شپشوی ثابت در یک طرف تالار ملا مینشستند و عدهای غیرشپشوی ثابت در طرف دیگر تالار، عدهای هم برخی روزها، به زعم ملا، شپشو میشدند. اگر بچهای بدون نان میآمد یا عوض یک نان درسته نصف نان داشت یا پنیر همراهش نبود یا موقع نُقل کردن کله قند نمیآورد یا مزد ماهیانۀ ملا را کمتر از یک تومان میداد بایست برود کنار شپشوها بنشیند. درحقیقت شپش معیار طبقۀ اجتماعی بود و در عین حال شپش بهانهای بود که ملا هر کس را در جایگاه اجتماعی خود بنشاند و کسانی که جایگاه اجتماعیشان متزلزل بود، ملا با ملاک شپش آنها را جابجا میکرد.
من در پنج سالگی طبقاتی شدن جامعه را تجربه میکردم.
مجید مالکی
شخم تمام زمینهای کشاورزی دهات اطراف یزد با بیل انجام میشد و گاو کار بسیار کم بود و اگر هم بود گاو ماده بود که هم شیرش را بخورند و هم بچهدار شود و هم از آن گاو کار بکشند. آدمها خودشان کار گاو را میکردند. خدا بیامرزد آن که تراکتور را اختراع کرد و آن که آن را آورد و بعد از ۴۰۰۰ سال به این مردم یک استراحتی داد. این بیابانهای خشک اطراف کویر که جای تربیت اسب نبود. وقتی هم که اسب نبود جنگی هم نبود. کمبود علف باعث شد که مردم شهرهایی مثل یزد صلحطلب باشند نه جنگجو.
مجید مالکی
ظلمی از این بالاتر نیست که بخواهند با کتابهای درسی شستشوی مغزی بدهند. ظلمی از این بدتر نیست که بخواهند حقایق تاریخی را دگرگون کنند، چهرههای خدمتگزار به ملت را خائن و چهرههای خائن را خدمتگزار جلوه دهند. بچهها را به سوی افکار جزمی و بدبینانه سوق دهند. خود را مرکز عالم و آدم بنمایانند و افکار فاشیستی و نئوفاشیستی را در مغز میلیونها بچه فرو کنند. این ظلم از کتک زدن، بیگاری بردن و بیگاری کشیدن از بچهها بدتر است.
n re
هر کس را زر در ترازوست زور در بازوست.
هرکس به دینار دسترس ندارد در همه عالم کس ندارد.
mahi
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان