بریدههایی از کتاب جستارهایی در باب عشق
۳٫۵
(۱۶۲)
شاید این مطلب حقیقت داشته باشد که تاکسی ما را ندیده باشد ما واقعآ وجود نداریم، و نمیتوانیم به خوبی صحبت کنیم مگر آنکه کسی باشد که به حرفمان گوش بدهد. جان کلام اینکه ما کاملا زنده نیستیم، مگر اینکه کسی ما را دوست داشته باشد.
Sajede Aghababaei
احساسِ دلتنگی کردم. آیا واقعآ این همان شور عشق بود؟ اگر آدم بعد از گذراندن فقط یک صبح با کسی، از عشق صحبت کند با اتهاماتی مانند توهم عشق و حماقت یا جنون به معنای واقعی کلمه روبهرو میشود. با این حال، همیشه امکانش هست که ـ بدون آنکه کسی را کاملا بشناسیم ـ گرفتار عشقاش بشویم. شور و بیقراری اولیه الزامآ بر مبنای ناآگاهی رخ میدهد. عشق یا صرفآ شیدایی؟ چه کسی جز زمان (که راه خود را میرود) میتواند صحبت از آن را آغاز کند؟
Sajede Aghababaei
فرد برگزیده را در دایرهای از عشق قرار میدهیم و تصمیم میگیریم هر چه درون آن جای دارد عاری از عیب و خطاست. کمالی را در معشوق جستجو میکنیم که در درون خودمان نمییابیم، و امید داریم از طریق یگانگی و وحدت با معشوق (برخلاف شواهد برآمده از خودشناسیمان) باوری متزلزل را در نوع خودمان حفظ کنیم.
مرجان
شاید این مطلب حقیقت داشته باشد که تاکسی ما را ندیده باشد ما واقعآ وجود نداریم، و نمیتوانیم به خوبی صحبت کنیم مگر آنکه کسی باشد که به حرفمان گوش بدهد. جان کلام اینکه ما کاملا زنده نیستیم، مگر اینکه کسی ما را دوست داشته باشد.
کاربر ۶۴۱۸۲۴۶
آریستوفانس در کتاب ضیافت افلاطون با طرح این ادعا که معشوق نیمهٔ گمشدهٔ خود ماست که جسم ما در اصل به آن متصل بوده، جریان این آشناییت را شرح میدهد.
«همهٔ انسانها در ابتدا موجودات یا هرمافرودیت (نرـ مادههایی) بودهاند، با دو پشت و دو تهیگاه، چهار دست و چهار پا، و دو صورت در جهت عکس یکدیگر. این موجودات نر ـ ماده چنان قدرتمند و از خودراضی بودند که زئوس مجبور شد آنها را از وسط دو نیم کند، یک نیمه مذکر و نیمهٔ دیگر مؤنث ـ از آن روز به بعد هر مرد و زنی سردرگم در حسرت وصل دوباره به نیمهٔ جدا شده خود است.»
کاربر ۶۴۱۸۲۴۶
از نظر آلبر کامو، وقتی به لحاظ روحی افسرده و آشفته هستیم ـ به این دلیل است که ما عاشق افراد میشویم، زیرا در ظاهر کامل به نظر میرسند، و به لحاظ جسمی هم کاملند و از نظر روحی و عاطفی هم منسجم و باثبات. در حالی که ما ذاتآ آشفته و نابسامانیم. اگر باطنآ در ما نقصی نباشد عاشق نمیشویم، اما با کشف نقصی مشابه در دیگری آزرده و ناراحت میشویم و متوجه میشویم که مشکلمان دو برابر شده است، حال آنکه ما در جستجوی پاسخ مشکل خودمان بودیم.
کاربر ۶۴۱۸۲۴۶
در اصل برای آنکه خودمان را از اضطراب تصدیق اینکه هر اتفاقی در زندگیمان، هر چند اندک، حاصل اعمال خود ماست، رها کنیم، دست به ابداع مفهوم «سرنوشت» میزنیم، هیچ طوماری (و از این رو هیچ سرنوشت از پیش تعیین شدهای) وجود ندارد، در یک کلام، هیچکس داستان زندگی ما را ننوشته یا عشق زندگی ما را تضمین نکرده است.
کاربر ۶۴۱۸۲۴۶
۱۰ ـ برطبق گفتهٔ امانوئل کانت، اختلاف میانِ یک عمل اخلاقی و یک عمل ضد اخلاقی را این گونه میتوان تشخیص داد که عمل اخلاقی فارغ از رنج و لذتی که با خود دارد، از سر وظیفه صورت میگیرد. من فقط زمانی اخلاقی رفتار میکنم که یک کار را بدون در نظر داشتن آنچه که در قبالش به دست میآورم انجام دهم. فقط زمانی که با انگیزه و از سر وظیفهشناسی آن کار را انجام بدهم (برای آنکه هر عملی از نظر اخلاقی نیک شناخته شود، مطابقتش با قانون اخلاق کافی نیست، بلکه باید برای قانون اخلاق انجام گرفته شود.) اعمالی که برحسب خلق و خوی فرد انجام بگیرد، نمیتوان آن را جزء مقولهٔ اخلاقی به حساب آورد
امیر
آریستوفانس در کتاب ضیافت افلاطون با طرح این ادعا که معشوق نیمهٔ گمشدهٔ خود ماست که جسم ما در اصل به آن متصل بوده، جریان این آشناییت را شرح میدهد.
«همهٔ انسانها در ابتدا موجودات یا هرمافرودیت (نرـ مادههایی) بودهاند، با دو پشت و دو تهیگاه، چهار دست و چهار پا، و دو صورت در جهت عکس یکدیگر. این موجودات نر ـ ماده چنان قدرتمند و از خودراضی بودند که زئوس مجبور شد آنها را از وسط دو نیم کند، یک نیمه مذکر و نیمهٔ دیگر مؤنث ـ از آن روز به بعد هر مرد و زنی سردرگم در حسرت وصل دوباره به نیمهٔ جدا شده خود است.»
سوده:)
آدم باید وارد رابطهای مناسب با توقعات خودش بشود، یعنی، همانقدر پیش بره که طرف مقابلش پیش میره. در واقع یک رابطه متعادل ـ یعنی اینطور نباشه که یه طرف، دیگری رو فقط برای این بخواد که با او سرگرم بشه، اما دیگری به عنوان یک عشق واقعی به طرف مقابلش نگاه کنه. به نظر من هر چه زجر و ناراحتی است از همین جا سرچشمه میگیره.
سوده:)
اگر از بیشتر آدمها بپرسی که آیا به عشق باور دارن یا نه، احتمالا میگن نه. اما واقعآ این طور فکر نمیکنن. این فقط روشی هست که از خودشون در برابر خواستهشون دفاع میکنن. اونها به عشق باور دارن، اما تا زمانی که زمانش برسه، تظاهر میکنن که بهش اعتقاد ندارن. بیشتر مردم اگر میتونستن بدگمانی و تردیدشون رو دور میانداختن. اکثرآ هرگز این شانس رو پیدا نمیکنن.
سوده:)
تلفن در دستان معشوقی ستمگر که زنگ نمیزند به ابزار شکنجه تبدیل میشود.
سوده:)
هر نوع عشقی پیروزی امید بر شناخت از خویشتن است. ما با این امید عاشق میشویم که چیزهایی که در خود سراغ داریم را در فرد دیگر نبینیم، یعنی بزدلیها، ضعف اراده، تنبلی، نابکاریها، سازشکاری و بلاهتها.
سوده:)
ناتوانی شناخته شده و انگشتنمایی در بیان حالات و عواطف ما، انسان را به تنها جانوری بدل ساخته که میتواند خودکشی کند. یک سگ خشمگین مرتکب خودکشی نمیشود، سگ هر کس یا هر چیزی که او را خشمگین و عصبانی کرده گاز میگیرد، اما یک انسان خشمگین، در خانه خودش را منزوی میکند و با نوشتن یک یادداشت، گلولهای به مغز خودش شلیک میکند و فقط یادداشت کوتاهی از خود به یادگار میگذارد.
shima mousavi
قتی آدم عاشق باشد، طول زمان مهم نیست و اهمیت چندانی ندارد. مهم احساسی است که آدم دارد و کارهایی که انجام میدهد و به چشم میآید.
shima mousavi
اگر از بیشتر آدمها بپرسی که آیا به عشق باور دارن یا نه، احتمالا میگن نه. اما واقعآ این طور فکر نمیکنن. این فقط روشی هست که از خودشون در برابر خواستهشون دفاع میکنن. اونها به عشق باور دارن، اما تا زمانی که زمانش برسه، تظاهر میکنن که بهش اعتقاد ندارن. بیشتر مردم اگر میتونستن بدگمانی و تردیدشون رو دور میانداختن. اکثرآ هرگز این شانس رو پیدا نمیکنن.»
رومینا مشیری
قضیه این طور نیست که من صرفآ عاشق کلوئه شده بودم و او مرا ترک کرد. من کلوئه را برای آن دوست میداشتم که مرا ترک میکرد.
zahra
عاشق شدن یک نفر فقط زمانی یک عمل اخلاقی است که بدون هیچ چشم داشت و انتظار متقابلی عرضه شود، یعنی در قبالش چیزی خواسته نشود. به عبارت دیگر: یعنی عشق فقط و فقط عشق باشد.
zahra
شاید کسانی که از همه آسانتر عاشقشان میشویم افرادی هستند که چیزی دربارهشان نمیدانیم.
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
«همهٔ انسانها در ابتدا موجودات یا هرمافرودیت (نرـ مادههایی) بودهاند، با دو پشت و دو تهیگاه، چهار دست و چهار پا، و دو صورت در جهت عکس یکدیگر. این موجودات نر ـ ماده چنان قدرتمند و از خودراضی بودند که زئوس مجبور شد آنها را از وسط دو نیم کند، یک نیمه مذکر و نیمهٔ دیگر مؤنث ـ از آن روز به بعد هر مرد و زنی سردرگم در حسرت وصل دوباره به نیمهٔ جدا شده خود است.»
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰۳۰%
تومان