بریدههایی از کتاب جستارهایی در باب عشق
۳٫۵
(۱۶۲)
پیوسته میتوانیم با پیشنهاد دادن راهحلهایی که یک مسأله را به پایینترین سطح طبقهبندی تقلیل میدهد، چشمان خود را بر پیچیدگیهای یک مشکل ببندیم
پروا
من یک فرد اخلاقگرای خودمحور بودم و در مورد جهان و وظایف موجود در آن براساس علائق شخصیام قضاوت میکردم. قواعد اخلاقی من ارتقای سادهٔ امیالم بودند.
پروا
شاید این مطلب حقیقت داشته باشد که تاکسی ما را ندیده باشد ما واقعآ وجود نداریم
پروا
از نظر آلبر کامو، وقتی به لحاظ روحی افسرده و آشفته هستیم ـ به این دلیل است که ما عاشق افراد میشویم، زیرا در ظاهر کامل به نظر میرسند، و به لحاظ جسمی هم کاملند و از نظر روحی و عاطفی هم منسجم و باثبات. در حالی که ما ذاتآ آشفته و نابسامانیم. اگر باطنآ در ما نقصی نباشد عاشق نمیشویم، اما با کشف نقصی مشابه در دیگری آزرده و ناراحت میشویم و متوجه میشویم که مشکلمان دو برابر شده است، حال آنکه ما در جستجوی پاسخ مشکل خودمان بودیم.
پروا
فرهنگ اصطلاحات روانکاوی، ذیل مدخل واژهٔ «وسواس مکرر» آن را یافتم:
... یک فرآیندِ غیرقابل کنترل که از ناخودآگاه نشأت میگیرد و در اثر کنشهای آن، فرد، عمدآ خود را در موقعیتهای دردسرساز و پریشانکننده قرار میدهد، و بدین طریق یک تجربهٔ قدیمی را تکرار میکند، اما تجربه و الگوی اولیهاش را به یاد نمیآورد؛ برعکس، قویآ معتقد است که این موقعیت در نتیجهٔ شرایط لحظهای پیش آمده است.»
الی
اگر کسی نسبت به قابلیت دوست داشته شدن خودش کاملا قانع نشده باشد، مواجه شدن با ابراز احساسات طرف مقابل میتواند برای او چون دریافت جایزهٔ افتخار برای کاری بزرگ باشد که هیچ ارتباطی با وی ندارد.
الی
همیشه امکانش هست که ـ بدون آنکه کسی را کاملا بشناسیم ـ گرفتار عشقاش بشویم.
Saeid
شماره تلفنش از ذهنم پریده بود (حافظهام ترجیح داده بود بیشتر وقتش را صرف تماشای لب پایینی او کند)
Saeid
ذابترين افراد آنهايی نيستند كه اجازه میدهند فورآ با آنها صميمی شويم (خيلی زود نمكنشناس میشويم)، يا كسانی كه هرگز اجازه نمیدهند به آنها نزديك شويم (خيلی زود فراموششان كنيم)، بلكه كسانی هستند كه میدانند به چه نحو و دقيقآ به چه ميزانی ـ اميد و نوميدی را مديريت كنند.
شاپرک
آرزوی ما اين است كه معشوق ما را جدای از دارايیهای ظاهریمان، بدون هيچ كاميابی و فقط برای ذات هستیِ وجودمان تحسين كند و حاضر باشد همان عشق را عرضه نمايد كه گفته میشود بين والدين و فرزندان وجود دارد.
maryamn75
تجربه چيست؟ چيزی كه يك روال مبتنی بر آداب متعارف را برهم میزند و برای مدتی كوتاه به ما اجازه میدهد شاهد چيزهايی باشيم كه با قدرت و حساسيّت فراوان، تك بودن، خطر يا زيبايی را به ما عرضه كرده است ـ و براساس اين تجربهی مشترك از ماجراها و پيشامدها است كه صميميت، فرصت باليدن و رشد میيابد.
maryamn75
لذت كشف روابط عشقی دوطرفه هر چه كه باشد (در آن با هم بودن خصوصی) هيچ چيز جای نفرتهای مشترك را پُر نمیكند، گاهی اوقات به اين نتيجهگيری نزديك میشديم (هر چند شرم مانع ما میشد تا علنآ اين را اعتراف كنيم) كه همهی كسانی را كه با آنها آشنا شدهايم پر از ايراد هستند ـ و اينكه در حقيقت تنها ما آدمهای شايسته و محترم باقی مانده بر روی اين سيارهی خودمان هستيم.
maryamn75
حركات كلوئه مثل نوك كوه يخ بود، نشانهای دال بر آنچه كه در عمق آب پنهان بود. آيا به يك عاشق نياز نبود تا ارزش راستين اين حركات را دريابد. ارزشی كه در حالت طبيعی برای يك فرد با دقت و عشق كمتر، بیمعنا جلوه میكند؟
maryamn75
در زمينهی عشق خبره نيستم، اما بگذاريد چيزی به شما میگويم. در نهايت به اين نتيجه رسيدم كه مهم نيست با چه كسی ازدواج میكنيد. اگر از اول دوستشان داشتيد، احتمالا در آخر دوستشان نخواهيد داشت. و اگر كار را با تنفّر از آنها شروع كنيد، هميشه اين شانس هست كه فكر كنيد در نهايت شريك خوبی خواهند بود.
maryamn75
عشق يك طرفه و بدون پاسخ مثبت میتواند رنجآور باشد، اما رنجی بدون مخاطره، چون به كسی مگر خود شخص آسيب نمیرساند. درد و رنجی خصوصی، يك رنج تلخ و شيرين كه خود آدمی آن را برمیانگيزد. اما فرد به محض آنكه پاسخی مثبت برای عشق خود دريافت كرد، بايد آماده باشد تا حالت انفعالی و جريحهدار شدن را پشت سر بگذارد و خودش مسئوليت جريحهدار شدن را بپذيرد.
maryamn75
آیا زیبایی به عشق جان میبخشد یا عشق به زیبایی؟ آیا چون من عاشق کلوئه بودم او را زیبا میدیدم، یا چون او زیبا بود من عاشقش شده بودم؟
کاربر ۵۲۳۶۱۱۹
شوخی دیوارهای رنجش ناشی از اختلاف بین آرمانهای ما و واقعیت را با پوششی نرم میپوشاند
کاربر ۵۲۳۶۱۱۹
اینها بخشهایی از جهنمی بودند که ما در آن درگیریم بودیم: کوششهای روزانهمان برای نزدیکتر کردن هر چه بیشتر آرمانهایمان به همدیگر.
کاربر ۵۲۳۶۱۱۹
دولت باید حتی در صورت داشتن نیت خیر، شهروندان را به حالِ خود آزاد بگذارند، و نباید به آنها دیکته کنند که چگونه زندگی شخصی خود را اداره کنند، چه خدایی را بپرستند، و یا چه کتابهایی را بخوانند.
کاربر ۶۸۲۰۱۵۱
ممکن است بپرسیم که حکومتهایی که فاقد گفتمان اجتماعی و شهروندی هستند، معمولا چرا به مردمِ خود آزاری نمیرسانند و تنها محدودشان میکنند، در حالی که کشورهایی که بیشتر از عشق، مهربانی، و برادری دم میزنند در نهایت به قصابی و سلاخی بخش بزرگی از مردم خود دست میزنند.
Sajede Aghababaei
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰۳۰%
تومان