بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دوازدهم | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دوازدهم

بریده‌هایی از کتاب دوازدهم

نویسنده:علی موذنی
انتشارات:نشر اسم
امتیاز:
۴.۰از ۱۳۹ رأی
۴٫۰
(۱۳۹)
اینکه با توجه به شرایطی که معصومین در حکومت عباسیان داشته‌اند و هرکدام به شکلی شهید شده‌اند، بهترین و عاقلانه‌ترین کار همین غیبت بوده. چون هر خلیفه‌ای خواه‌ناخواه از ترس سرنگونی به دست امام دوازدهم، در فکر کشتن او بوده و موجب آزار و اذیت امام و خانواده‌اش می‌شده. اما تدبیر غیبت خیلی عالی است. خیلی عالمانه است. غیبت باعث شده که مسئلهٔ عدل و داد از انحصار حکومت عباسی دربیاید و همه‌زمانی و جهانی بشود! و اگر تا حالا ادامه پیدا کرده، معلوم است که ابعادش خیلی بزرگ‌تر و وسیع‌تر از حکومتی مثل حکومت عباسیان است که در آن اواخر بازیچهٔ امیال ترک‌های سلجوقی بوده‌اند و بعد هم که به دست آل‌بویه منقرض می‌شوند!
کاربر
لازم دانست بگوید: «هر آنچه می‌رود، از من نیست، از خداوند تبارک است. پس آنچه را می‌بینید، از من ندانید، از اذن او بدانید. نگویید محمد زخم را درمان کرد، بگویید خداوند اذن داد و زخم حدیثه درمان شد!» و کف دستش را بر زخم حدیثه کشید. زخم سریع خود را جمع‌وجور کرد تا پوست دوباره به هم بچسبد و محو شود. فاطمه از آنچه دید، لب گزید و به گریه افتاد، نه به‌خاطر معجزه‌ای که اتفاق افتاد که از این‌گونه کرامات از پدر و از برادرش کم ندیده بود. گریه کرد از اینکه سایهٔ امام روی سرشان است و این امام هرچند کودک است، از هر مردی مردتر است و از هرچه جوانمرد، جوانمردتر. هرچه از او می‌رود، بزرگ است.
آبیِ آسمونی
گفتم: «برای اینکه جایگاه امام جایگاه تفکر است. جایگاه هدایت است. پس اگر چنین شخصیتی را که بیش از هزار سال است دارد زندگی می‌کند، با این‌همه قدرت و هیبت ازش استفاده‌ای در حد آنچه کریمی کرده... استغفرالله. اتفاقاً فکر می‌کنم باید نسبت به کسان و چیزهایی که دوستشان داریم، تعصب بورزیم، وگرنه...»
آبیِ آسمونی
حاجی افتاد روی زمین و محکم کوبید به رانش و فریاد زد: «یا اباصالح آمدی و من ندیدمت...» کریمی دیگر نخواند. می‌لرزید. و او... استاد... و من... من که منم... دلم می‌خواهد کریمی را بغل کنم و بگویم درود بر تو که اگر دیده‌ایش، خوش باش و اگر ندیده‌ایش، کاری کردی با این متن که ما هم ندیدهٔ تو را ببینیم...
آبیِ آسمونی
دنبال عطر او رفتم. بس‌که خوش‌بو بود. دلم می‌خواست تو مجلس بنشینم کنارش و در این فکر بودم ازش بپرسم پیرهن و شلوارش را داده برایش دوخته‌اند یا آماده خریده؟ وارد مجلس شدیم. همه داشتند هم‌صدا با فریدون این بیت را تکرار می‌کردند: با کس نتوانم گفت من راز درون خویش کز درد غم هجرش دل را چه به سر آید
آبیِ آسمونی
محمد گفت: «کودکی بود! البته در ظاهر، وگرنه در رفتار و گفتار سالخورده‌ترین پیری بود که به عمرم دیده‌ام.» قاسم سر تکان داد که همین‌طور است که می‌گویی. گفت: «گونهٔ مرا هم بوسید!» محمد جا خورد. قاسم چه می‌گوید؟ شوخی‌اش گرفته! من دارم دربارهٔ امام حرف می‌زنم! قاسم گفت: «درست گفتی! سالخورده‌ترین پیر اما در هیئت یک کودک!»
آبیِ آسمونی
- مستند از نظر من یعنی تخیلِ به‌واقعیت‌درآمده. یعنی آن‌قدر امکان به‌وجودآمدنش محتمل است که حتی اگر جایی ننوشته باشند یا نوشته باشند و تو نخوانده باشی، بتوانی آن واقعیت را با تخیل بازسازی کنی، چنان‌که من در این صحنه انجام داده‌ام. یا به قدرت‌های امام زمان ایمان داریم یا نداریم. اگر داریم، با توجه به امام‌بودنش، با توجه به قدرتش در طی‌الارض‌کردن که می‌تواند هم‌زمان همه‌جا باشد، می‌توانیم ایشان را در موقعیت‌هایی چنین به‌راحتی تصور کنیم.
آبیِ آسمونی
- خیالتان را راحت کنم. هیچ هنری نیست که عیناً از واقعیت گرفته شده باشد. حتماً در آن دخل و تصرف شده و حذف و اضافه دارد. البته در این‌جور موارد باید طوری عمل کنیم که تخیل مثل نوری بر واقعیت بتابد و آن را روشن‌تر کند.
آبیِ آسمونی
گفتم: «سریع نروید سراغ تاریخ. معاصر بمانید. فراموش نکنید که با انسانی طرفید که زمان از کنار او عبور می‌کند. این را در پاسخ به شما می‌گویم خانم. اسمتان؟»
آبیِ آسمونی
گفت: «دو سه شب پیش خواب دیدم چند تا رشتهٔ نور، مثل سیم برق، البته کلفت‌تر، از آسمان کشیده شده به پنجرهٔ واحد شما. پنجرهٔ واحدهای دیگر خاموش بودند. حتی پنجرهٔ خودِ ما. من آمدم سرک بکشم ببینم چه خبر است، اما چون نزدیک بود پرت شوم پایین، از خواب پریدم. چشم که باز کردم، صدای الله‌اکبر بلند شد. برای همین فکر کردم تابلوی امام که از همهٔ تابلوهایم برای من عزیزتر است، باید برود به خانه‌ای که توی خواب صادقهٔ من پر از نور بود.»
آبیِ آسمونی
آدمی مثل من چه لیاقت دارد دربارهٔ کسی بنویسد که حجت خدا بر زمین است و سوار زمان و زمین است و با داشتن اسم اعظم خداوند هر محالی برایش ممکن است...
آبیِ آسمونی
ملیکا به آسمان نگاه کرد. صدای امام در گوشش پیچید: «جدم، موسی ابن‌جعفر که سلام بر او باد، فرموده است هرگاه از زمین و زمینیان دل‌تنگ شدی، به آسمان نگاه کن و سه بار بگو: بسم الله الرحمان الرحیم!»
رضوانم
از دیده نهان اما اندر دل من جایش او را طلبم هر شب شاید که ز در آید
رضوانم
در این مدت هیچ شده که به کلمهٔ امام زمان فکر کنی؟
یا زهرا
ای امام زمان، چه صبری داری از تحمل دردهای این دنیا که مکرر در مکرر است!
یا زهرا
زیارت وجود مقدس آقا می‌تواند نصیب هرکسی بشود و فقط عرفا یا خواص نیستند که می‌توانند ایشان را ملاقات کنند. دوم اینکه برای دیدار ایشان لازم نیست حتماً درخواست عارفانه داشته باشیم. من از ماجرای شیخ محمدحسن متوجه شده‌ام که کیفیت درخواست مهم است نه نوع درخواست. اینکه هر چیزی را از امام می‌خواهیم، خالصانه بخواهیم.
مریم طباطبایی
صبور باش و شیعیان را نیز به صبر فرابخوان. زمین از آن خداست و هر یک از بندگانش را که بخواهد، وارث آن قرار می‌دهد. فرجام نیکو تنها از آن پرهیزکاران است.
zsmirghasmy
سربندش را که سر می‌کرد، اشواق فکر کرد در وجود ملیکا چه رازی است که با وجود حجاب از همهٔ زن‌هایی که می‌شناسد جذاب‌ترش می‌کند؟ درست مثل همین فکر در سر مشاور هم افتاد، وقتی ناخواسته جلوی پای ملیکا ایستاد و زود هم متوجه شد که باید بنشیند.
معصومه
باید تجربهٔ شیرینی باشد که یادداشت‌هایت را برای کسی بخوانی بلند که دوستش داری. چه وسوسهٔ شیرینی است که سر کلاس شیرینی بدهیم و در جوابشان که می‌پرسند به چه مناسبت؟ بایستیم کنار هم، من و پریوش، و یکدیگر را نشان بدهیم و بگوییم به این دلیل! و من برایشان سخنرانی کنم که پیداکردن جفت مهم است، این‌قدر مهم که امام حسن از سامرا نظر انداخت بر روم شرقی و ملیکا از روم شرقی خود را به آب و آتش زد تا به جفتش در سامرا برسد.
معصومه
فقط جعفر نیست که پر از تضاد است. من خودم هم همین‌طورم. این تضاد به‌وضوح خودش را در رفتار با خانم حقیقی نشان می‌دهد. دوست داشتم ازش دعوت کنم قدمی با هم بزنیم و در یک کافی‌شاپ قهوه‌ای بخوریم و او از زندگی‌اش بیشتر بگوید. اما رفتار مردی را در پیش گرفتم که به او به چشم یک دختر دانش‌آموز نگاه می‌کند و اصلاً اهل هیچ گونه مراوده‌ای با امثال او نیست که می‌خواهند درس و عشق را با هم قاطی کنند!
معصومه

حجم

۲۴۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۲۴۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان