صبح از خواب بیدارشدن مساوی بود با روبهرو شدن با دیوارِ خالیِ کائنات.
shima mousavi
تلفن زنگ زد و من جوابش را ندادم. صبحها حوصلهی جواب دادن به تلفن را ندارم.
shima mousavi
میلیاردها زن روی این زمین زندگی میکنند. بعضیهایشان خوباند، بعضیهایشان بیش از حد خوباند، ولی گاهبهگاه طبیعت تمامِ مهارتِ خود را بهکار میبندد تا زنی خاص خلق کند، زنی باورنکردنی. از آن زنهایی که وقتی میبینی، دهنت باز میماند. همهی حرکاتش مثل یک موج زیباست. مچ پاهایش، بازوهایش و همه چیزش زیبا بود. بینقصِ بینقص بهنظر میرسید. انگار او را بدون هیچ نقصی آفریدهاند. چشمانش پر از جذابیت بود. دهنی خوشحالت. لبهایی که انگار منتظرند تا با خندهای زیبا تو را به وجد بیاورند. جالب اینکه این زنها حتی میدانند چطور باید لباس بپوشند. موهایشان هم که وقتی نگاه میکنی خیلی زیبا بهنظر میرسند.
shima mousavi
بیشتر اوقات، بهترین بخش زندگی وقتهایی هست که دست به سیاه و سفید نزدهای و نشستهای و دربارهی زندگی فکر کردهای.
منظورم این است که فکر میکنم همه چیز بیمعنی است.
پویا پانا
آدمهای خوب زیادی بودند که در خیابان میخوابیدند. آنها آدمهای احمقی نبودند، فقط مناسب نظامِ این دنیا نبودند. در این دنیا اگر میتوانستی در رختخواب خودت بخوابی، شاهکار کرده بودی. من خوش شانس بودم.
پویا پانا
چشمانِ من آبی است و هیچکس جز خودم مرا دوست ندارد حس عجیبی است.
پویا پانا
احساس میکردم زندگی نه تنها پوچ است، بلکه دورانی است که باید مثلِ خر بارکشی کنیم. حس میکردم یک حماقت محض است.
پویا پانا
«انسانها با توهماتشان زندگی میکنند.»
پویا پانا
تصمیم داشتم تا ظهر توی رختخواب بمانم. شاید نصفی از آدمها تا آن موقع مرده باشند و نصفِ دیگر را هم هر طور بود تحمل میکردم.
پویا پانا
عجب موجودات نفرتانگیزی هستیم. همهی ما کارهای کثیف و حقیر انجام میدهیم. میخوریم، میخوابیم و در تعطیلات مهمانی برگزار میکنیم.
پویا پانا