بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سفر به مسکو | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب سفر به مسکو اثر محمدصادق کریمی

بریده‌هایی از کتاب سفر به مسکو

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۱۴۳ رأی
۳٫۴
(۱۴۳)
این خانه‌ها زمان شوروی سابق ساخته شده و به صورت رایگان در اختیار هر خانواده قرار داده می‌شد.
آسمان
در آسمان به این فکر می‌کنم که ما الآن به چه چیزی وصل هستیم و دقیقاً به چه دل خوش کرده‌ایم که از این جا نیفتیم؟! فکر می‌کنم و به این نتیجه می‌رسم که هواپیما را، تنها خدا روی آسمان نگه داشته است...
_SOMEONE_
می‌رسیم به پلی که با گذر از آن، به کلیسا می‌رسیم؛ پل عُشّاق! پلی که عروس و دامادها بعد از عقد به همراه مهمان‌هایشان به این‌جا می‌آیند و قفلی به نرده‌های پل یا درخت‌های فلزی اطراف آن می‌بندند و بعد از آن از روی پل، کلید آن را با دست راست از شانهٔ چپ داخل آب می‌اندازند و می‌گویند: می‌رود به جهنم! تا پیوندشان ابدی باشد. با این نیت که دیگر هیچ‌گاه آن قفل باز نشود. کار قشنگی است.
سیّد جواد
آدم وقتی در کشوری غیر مسلمان نماز می‌خواند، بیش‌تر خاصیت نماز را می‌فهمد؛ همچنان که وقتی یک روز خسته کننده را گذرانده باشد، بیش‌تر خاصیت خواب را.
Z.SH
چه‌قدر دلم برای آب خوردن از آب سرد کنی که به نیت أباعبدالله به پاشده، تنگ شده. دلم برای نان سنگگ، آبگوشت، قورمه سبزی تنگ شده. از این‌که هر جا دلم خواست می‌توانم به راحتی غذای گوشتی حلال سفارش دهم خوشحالم! از این‌که همه جا دستشویی اسلامی پیدا می‌شود! این‌که همه جا مسجد و نمازخانه دارد و راحت می‌شود در آن‌ها با مُهر نماز خواند. این‌که هر وقت دلم گرفت و گرهی به کارم افتاد، می‌روم حرمی، امام‌زاده‌ای. دلم برای همهٔ این‌ها تنگ شده بود...
فطرس
خوش به حال شما ترک‌ها. تا حالا فکر می‌کردم نیمی از ایران ترک زبان‌اند. الآن می‌بینم که نیمی از مردم جهان ترک زبان‌اند و به مدد این رگ ترکی، همه جا هوای هم را دارند.
melina
خوش به حال شما ترک‌ها. تا حالا فکر می‌کردم نیمی از ایران ترک زبان‌اند. الآن می‌بینم که نیمی از مردم جهان ترک زبان‌اند و به مدد این رگ ترکی، همه جا هوای هم را دارند.
سیّد جواد
بعد از نماز با نا امیدی سری به دستشویی می‌زنم و می‌بینم که بله، فرنگی هست، ولی بومی سازی شده و یک عدد شیلنگ آب در آن حوالی نصب فرموده‌اند. جای شکرش باقی است که اگر کلیه درد می‌گیریم، حداقل مطمئن هستیم که پاکیم!
سیّد جواد
می‌رویم سمت مقبرهٔ لنین؛ اولین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی. جسدش را پس از مرگ مومیایی کردند، یعنی از سال ۱۹۲۴ تا حالا سالم نگهش داشته‌اند و آن را درون بقعه‌ای موسوم به قبر سرخ گذاشته‌اند برای بازدید، که البته ساعت بازدیدش تمام شده. فقط توصیفش را می‌شنوم که فضای مقبره تقریباً تاریک است و تنها جنازه، توسط نوری روشن شده. تا قبل از سال ۱۹۹۱ جنازه لنین در فضای بازی قابل مشاهده بوده، ولی در آن سال فردی بر روی جنازه اسید پاشیده و بعد از آن، دو سال برای مرمت جنازه وقت می‌گذارند و بعد، آن را درون حفاظی شیشه‌ای قرار می‌دهند. معمولاً هر ۱۸ ماه یک بار برای جلوگیری از تجزیهٔ جسد، جنازه را به منظور انجام عملیات بیوشیمیایی لازم، از آرامگاه خارج می‌کنند. برای این‌که این جسد را سالم نگه دارند، سالیانه دویست هزار دلار خرجش می‌کنند!
سیّد جواد
کلیسای سنت باسیل، بسیار زیباست. با هفت گنبد به رنگ‌های مختلف و با ابعاد متفاوت. گنبدهایی شبیه بستنی قیفی. این کلیسا به دستور «ایوان مخوف» ساخته شد؛ یکی از تزارهای امپراتوری روس، که به خاطر جنایات بی‌بدیلش در کشور روسیه به او لقب «ایوان مخوف» داده‌اند. گفته‌اند که ایوان مخوف، چنان تحت تأثیر معماری کلیسای جامع سنت باسیل قرار گرفته بود که دستور داد تا چشم‌های معمار آن؛ «پوستنیک یاکلووف» را کور کنند تا دیگر نتواند بنایی به آن زیبایی طراحی کند، که مبادا روزی رقیب این سازه گردد!
سیّد جواد

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۴ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۴ صفحه