بریدههایی از کتاب سفر به مسکو
۳٫۴
(۱۴۳)
پوشکین کسی بود که برای حفظ غرورش، معشوق احتمالی همسرش را به یک دوئل فراخواند، و در این دوئل از ناحیه شکم آسیب دید و دو روز پس از آن درگذشت؛ تنها برای عشق.
مروارید ابراهیمیان
میرسیم به پلی که با گذر از آن، به کلیسا میرسیم؛ پل عُشّاق! پلی که عروس و دامادها بعد از عقد به همراه مهمانهایشان به اینجا میآیند و قفلی به نردههای پل یا درختهای فلزی اطراف آن میبندند و بعد از آن از روی پل، کلید آن را با دست راست از شانهٔ چپ داخل آب میاندازند و میگویند: میرود به جهنم! تا پیوندشان ابدی باشد. با این نیت که دیگر هیچگاه آن قفل باز نشود. کار قشنگی است.
هی من میگویم مردم اینجا رمانتیک هستند، هی شما باور نکنید.
مروارید ابراهیمیان
کلاً در مسکو مجسمه زیاد میبینم. البته مجسمههایشان واقعاً زیبا هستند.
به راهمان ادامه میدهیم و کم کم میرسیم به مجسمهٔ کشتی غول پیکری که یک نفر بر آن سوار است؛ معروف به «مجسمهٔ پیتر». مجسمهای در وسط رودخانهٔ مسکو. ارتفاع این مجسمه حدود ۹۸ متر است و یکی از بزرگترین مجسمههای جهان. یک کشتی بزرگ که پیتر بر روی آن سوار است و رویش به سمت جلوی کشتی است و لباس نظامی دارد و دست راستش را بالا برده و نامهای هم در دست دارد که از جنس طلاست.
پیتر کبیر یکی از رهبران روسیه بود که این کشور را به غرب و اروپا نزدیکتر کرد و تبدیلش کرد به یک ابرقدرت سیاسی و اقتصادی. گفتهاند پیتر بیرحم بود و به هر قیمتی باید تمدن غرب را رواج میداد. گویا این مجسمهٔ باشکوه نزد مردم روسیه منفور است.
مروارید ابراهیمیان
میرویم سمت مقبرهٔ لنین؛ اولین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی. جسدش را پس از مرگ مومیایی کردند، یعنی از سال ۱۹۲۴ تا حالا سالم نگهش داشتهاند و آن را درون بقعهای موسوم به قبر سرخ گذاشتهاند برای بازدید، که البته ساعت بازدیدش تمام شده. فقط توصیفش را میشنوم که فضای مقبره تقریباً تاریک است و تنها جنازه، توسط نوری روشن شده. تا قبل از سال ۱۹۹۱ جنازه لنین در فضای بازی قابل مشاهده بوده، ولی در آن سال فردی بر روی جنازه اسید پاشیده و بعد از آن، دو سال برای مرمت جنازه وقت میگذارند و بعد، آن را درون حفاظی شیشهای قرار میدهند.
مروارید ابراهیمیان
کلیسای سنت باسیل، بسیار زیباست. با هفت گنبد به رنگهای مختلف و با ابعاد متفاوت. گنبدهایی شبیه بستنی قیفی. این کلیسا به دستور «ایوان مخوف» ساخته شد؛ یکی از تزارهای امپراتوری روس، که به خاطر جنایات بیبدیلش در کشور روسیه به او لقب «ایوان مخوف» دادهاند.
گفتهاند که ایوان مخوف، چنان تحت تأثیر معماری کلیسای جامع سنت باسیل قرار گرفته بود که دستور داد تا چشمهای معمار آن؛ «پوستنیک یاکلووف» را کور کنند تا دیگر نتواند بنایی به آن زیبایی طراحی کند، که مبادا روزی رقیب این سازه گردد!
مروارید ابراهیمیان
من اما دلیلش را میدانم که چرا آنها اینقدر به قوانین پایبندند و ما، نه. این را زمانی که پای درس پرفسور «خیراندیش» نشستم فهمیدم؛ که میگفت: ایرانیها مزاجشان گرم است و به همین دلیل قانون گریزند، اما مزاج، هر چه سردتر، پیروی از قوانین، بیشتر. به همین خاطر روسها قوانین را دقیق رعایت میکنند، چون مزاجشان بسیار سرد است.
مروارید ابراهیمیان
در روسیه، امروز، روز آخر ماه رمضان است. هوا هنوز روشن است، اما ابری. باران نرمی میبارد. هوای مطبوعی است. وقت اذان مغرب ساعت۹:۴۰دقیقه است، و اذان صبح، یکِ بامداد. یعنی که اینجا حدود ۴ ساعت بین مغرب و صبح فاصله است. یعنی اگر کسی بخواهد اینجا روزه بگیرد، باید ۲۰ ساعت گرسنه باشد. سعید هم مشکل کلیه دارد و نمیتواند روزه بگیرد، و نمیدانم باید از این قضیه خوشحال باشد یا ناراحت. خودش که خوشحال است!
مروارید ابراهیمیان
من اینجا هنوز روی صورت زنها آرایش ندیدهام. طبیعی هم هست. زن از روی غریزه میخواهد خودنمایی کند. در این جا زنها آزادند، بی حجاباند، پس محدودیت ندارند. با همین بی حجابی، خودنمایی میکنند و نیازی به آرایش کردن نمیبینند. آرایش را میگذارند برای مجالس مخصوص. اما در کشورهای اسلامی که محدودیت دارند، این زیبایی از طریق آرایش صورت جلوه میکند و نوع لباس.
Z.SH
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۴ صفحه