آن وقت بود که پی برد آدم زمانی میفهمد دارد پیر میشود که شروع کند شبیه پدرش بشود.
کاربر بی نام
گفت: "جنگ توی کوههاست. از وقتی خودم را میشناسم، توی شهرها کسی ما را با گلوله نمیکشد بلکه با بخشنامهها دخلمان را میآورند."
نَعیمک
کنجکاوی یکی از نقابهای بیشمار عشق است.
kordelia
حافظهِ دل خاطرههای ناخوشایند را حذف میکند و خاطرههای خوش را میآراید، و به برکت این ترفند موفق میشویم بارِ گران گذشته را تاب بیاوریم.
kordelia
احساس کرد پیر است و غمگین و بیفایده، و نیاز عاجل به گریستن جوری به جانش افتاد که نتوانست دیگر لب از لب باز کند. دومین فنجان را در سکوتی انباشته از تشویش به پایان رساندند
sabaya
آدم زمانی میفهمد دارد پیر میشود که شروع کند شبیه پدرش بشود.
علی 12677
درد دیگران را آسانتر تحمل میکرد تا مال خودش را
haniyeh14
"کسانی که دوستشان داریم باید تمام چیزهایشان را همراهشان به آن دنیا ببرند."
maryam
اشتیاقِ حریصانه اشیاء برای تصرف قلمرو زندگانی انسانها مایه هراسش میشد، زیرا میدید چطور فضای قابل زیستن را تسخیر میکنند، آدمها را به عقبنشینی وامیدارند، به کنج میرانند
کاربر بی نام
کشف کرد آدم بچهاش را دوست ندارد چون بچهاش است بلکه علتش دوستیِ ناشی از پرورش اوست
کاربر بی نام