بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خودت را جمع‌وجور کن (راهنمایی برای بی‌خیالی) | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب خودت را جمع‌وجور کن (راهنمایی برای بی‌خیالی) اثر سارا نایت

بریده‌هایی از کتاب خودت را جمع‌وجور کن (راهنمایی برای بی‌خیالی)

۲٫۶
(۲۰)
اگر حواس‌پرتی در لباس‌ها و با قیافه‌های مختلفی باشد، پس کنترل تحریک‌ها بیشتر شبیه جادوگر شهر اوز است. البته این‌طور هم نیست که مجبور باشید با یک تبهکار و جانی ابله کلنجار بروید. نه، شما فقط با مردی با یک جلیقه احمقانه طرف هستید که پشت پرده مغزتان، اهرم‌های ذهنی‌تان را ناخواسته می‌کشد و باعث دردسر می‌شود. وقتی از نگاه کردن به پشت آن پرده و بازخواست او سرباز می‌زنید، او به کارش ادامه می‌دهد. اما به محض اینکه او را زیر نظر بگیرید، هیچ چاره‌ای ندارد به جز اینکه از دستورات‌تان تبعیت کند
کتاب_باز
کنترل تحریک‌ها. کنترل تحریک‌ها را نباید با حواس‌پرتی اشتباه بگیرید که از همه جهت و در اشکال مختلف به شما هجوم می‌آورد و حداقل انتظارش را دارید. مبارزه با حواس‌پرتی خیلی سخت است، چون نمی‌توانید تمام سناریوهایی را کنترل کنید که رخ می‌دهند. این کار خیلی فوت‌وفن دارد. اما تحریک‌ها - دزدکی بیرون رفتن، صبحانه بستنی خوردن، دراز کشیدن در رختخواب به جای عرق ریختن روی تردمیل- این‌ها همه اقداماتی هستند که فقط و فقط یک نفر مدیریت و اجرایشان را بر عهده دارد و آن خود شما هستید. یک تکه کیک باعث «حواس‌پرتی» شما نشده است. شما خودتان باعث شده‌اید تا اشتیاق برای خوردن آن خامه‌های وسوسه‌انگیز در همان لحظه از تمایل‌تان به کاهش وزن یا تناسب اندام قوی‌تر شود. و البته هیچ چیزِ این موضوع اساسا اشتباه نیست. اما اگر تبعیت از این تحریک باعث خشم، ناراحتی یا ناتوانی‌تان -از رسیدن به هدف‌هایتان- شود، پس باید اعتراف کنید که در ایستگاه کنترل تحریک‌ها دچار مشکل شده‌اید و نمی‌توانید خودتان را جمع‌وجور کنید و از پس این مشکل بربیایید.
کتاب_باز
با اینکه من نه متخصص رژیم‌های غذایی هستم و نه مربی ورزش، می‌توانم بگویم که یک رژیم غذایی یا تمرینی فقط یک استراتژی (هدف کاهش وزن/تناسب اندام + برنامه‌ای برای دست‌یابی به آن) است و پایبندی به استراتژی‌تان مستلزم تمرکز (بر وعده‌های غذایی و تمرین) و تعهد (غذای مناسب خوردن، حرکت دادن بخش‌های صحیح بدن) است. بهترین کتاب رژیمی که در بازار هم موجود نیست، فقط دو جمله دارد: «کمتر بخورید. بیشتر ورزش کنید.» ساده است، مگر نه؟ شما می‌توانید توقف‌ناپذیر باشد! فقط یک مشکل کوچک وجود دارد: کنترل تحریک‌ها. کنترل تحریک‌ها را نباید با حواس‌پرتی اشتباه بگیرید که از همه جهت و در اشکال مختلف به شما هجوم می‌آورد و حداقل انتظارش را دارید. مبارزه با حواس‌پرتی خیلی سخت است، چون
کتاب_باز
«دوستانت را نزدیک نگه دار، اما دشمنانت را نزدیک‌تر از آن». بسیار خوب، این دقیقا همان روش مدیریت تعلل است. اگر می‌خواهید بر تعلل غلبه کنید، باید آن را وادار کنید که برای شما کار کند، نه علیه شما. شما می‌تواند از تعلل برای به تعویق انداختن کارهای کم اولویت استفاده کنید تا لیست کارهای انجام دادنی و طولانی‌تان را به یک فهرست کارهای ضروری و قابل مدیریت تبدیل کنید. البته، تعلل مسئولانه. به جان هم انداختن مهمان‌های ناخوانده ذهن‌تان به شما کمک می‌کند وظایف غیر فوری را شناسایی کنید (اولویت‌بندی)، آنها را کنار بگذارید (تعلل) و بر کارهایی تمرکز کنید که واقعا باید انجام دهید (پیروزی در زندگی
کتاب_باز
روش «کارهای ضروری» ۱. فهرستی از کارهای انجام دادنی تهیه کنید ۲. کارها را بر مبنای فوریت اولویت‌بندی کنید ۳. کارهایی را که باید امروز انجام شود، به لیست کارهای ضروری منتقل کنید ۴. آن کارها را انجام دهید و بقیه را به فردا موکول کنید ۵. گام‌های ۴-۱ را تکرار کنید. مراوده با دشمن حالا بحث کمی مرموز می‌شود، زیرا مهمان ناخوانده دیگری هم در ذهنتان وجود دارد -به نام تعلل- که یک مصیبت هوس‌بازانه است. تعلل می‌تواند هم در تعویق کارها و هم انجام دادن کارهای کم‌اهمیت‌تر یا لذت‌بخش‌تر به جای انجام کارهای واقعا ضروری و/یا ناخوشایند مفید باشد.
کتاب_باز
سپس، هر روز صبح بعد از افسوس خوردن برای آن گیلاس‌های از دست رفته، مقدار زمان واقعی مورد نیاز برای انجام هر وظیفه را محاسبه می‌کنم (فردا موعد پرداخت کارت اعتباری است، تا مهمانی مجردی بعدی سه هفته دیگر مانده است). این محاسبات به من می‌گویند که کدام کار در اولویت است، پس می‌توانم فهرستم را از مهم‌ترین تا کم‌اهمیت‌ترین کارها مرتب کنم. بالاخره، به کارهای اولویت‌دارم نگاهی می‌اندازم و کارهایی را انتخاب می‌کنم که واقعا، عمیقا و جدا باید همین امروز انجام دهم و آن کارها را به تکه کاغذ جدیدی انتقال می‌دهم. این فرآیندی است که به واسطه آن فهرست کارهای انجام دادنی‌تان را به یک فهرست کارهای ضروری تبدیل می‌کنید
کتاب_باز
من از یک فهرست وظایف جاری به‌عنوان یک ابزار چندمنظوره برای هر کاری که می‌دانم در آینده نزدیک باید انجام بدهم استفاده می‌کنم - اساسا هر موقع می‌فهمم باید کاری انجام بدهم، آن را می‌نویسم. من همیشه چیزی به لیستم اضافه می‌کنم (مثلا: به‌روزرسانی پرداخت خودکار کارت اعتباری» یا «سفارش گیلاس‌های نوشیدنی بسیار بلند برای مهمانی مجردی بعدی»). وقتی وظیفه‌ای را روی کاغذ می‌آورم، حس می‌کنم برای لذت بردن از سه ساعت مهمانی سرمستانه شبانه مهیاترم، بی‌آنکه نگران این نباشم که کارهای ضروری این هفته‌ام را فراموش خواهم کرد.
کتاب_باز
اگر کارهای زیادی روی سر خودتان بریزید -بی‌آنکه زمان، انرژی یا پول کافی برای انجام آنها داشته باشید- باعث خستگی و گرفتاری و بی‌انگیزگی خودتان خواهید شد
کتاب_باز
زمان، مادری است که دو نیروی رقیب -اولویت‌بندی و تعلل- را به دنیا می‌آورد که برای ایجاد نظم و ترتیب یا آشفتگی در زندگی‌تان ایجاد شده‌اند. این مهمان‌های ناخوانده روانی، در هر جایی دخالت می‌کنند، به‌ویژه در سه منطقه مشکل‌آفرین که نظرسنجی من افشا کرد: کار (یعنی ایمیل‌ها/ مکاتبات/ مدیریت پروژه)، امور مالی (یعنی زمان مرتبط با پس‌انداز فلان مقدار پول) و سلامتی (یعنی برنامه‌ریزی برای تناسب اندام و یا استراحت تا بتوانید بدون از دست رفتن توان ذهنی‌تان در زندگی برنده شوید). هر یک از این عوامل نقشی حیاتی در مدیریت فهرست کارهای انجام دادنی شما دارند - چیزی که افراد زیادی واقعا برای انجامش به کمک نیاز دارند
کتاب_باز
برای انجام وظایف روزمره‌تان زمان‌بندی کنید. برای مثال، قبل از اینکه زیر دوش بروید، برنامه زمان‌سنج را روی گوشی‌تان (یا یکی از آن زمان‌سنج‌های پلاستیکی و قابل حمل آشپزخانه که به‌راحتی می‌توانید به حمام ببرید) فعال کنید و تا وقتی واقعا حاضر شدن‌تان تمام نشده، آن را فعال نگه دارید. این کار را یک هفته تمام هر روز انجام دهید و بعد اعداد را تحلیل کنید. آیا مجبورم سه‌شنبه ریشم را بتراشم؟ ده دقیقه اضافه. جمعه باید یک حمام همراه با مناسک مذهبی بگیرم، منهای پنج دقیقه. وقتی به زمان‌هایتان نگاه می‌کنید و مجبورید با واقعیت روبرو شوید، دیگر بهانه‌ای برای دست کم گرفتن زمان لازم برای کارهای عادی صبحگاهی‌تان ندارید
کتاب_باز

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۹ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۹ صفحه