بریدههایی از کتاب خودت را جمعوجور کن (راهنمایی برای بیخیالی)
۲٫۶
(۲۰)
استادان زیادی هستند که کلمه «بلندپروازانه» تکیه کلامشان است. آنها میخواهند که شما بهترین نوع خودتان باشید، بیشترین تلاش را بکنید و بیشترین پاداشها را درو کنید. کارهایی که همه خوب و جذاب بهنظر میرسند (روی صحبتم شمایی هستید که به رژیمی طاقتفرسا پایبندی دارید)، اما همانطور که وقتی نامههایی از طرفدارانم را میخواندم کشف کردم، دغدغه افراد زیادی این است که کمتر داشته باشند و کمتر انجام بدهند، نه بیشتر.
به همین دلیل است که این ضد-استاد به قدرت تفکر منفی باور دارد.
این حالت وقتی اتفاق میافتد که به جای خیالبافی درباره یک آینده تخیلی پر از ثروت، تناسب اندام یا نظم، بر مفلس نبودن، چاق نبودن و شلخته نبودن در مکان و زمان فعلیتان تمرکز کنید. ما کشف میکنیم که هدفگذاری نباید به بلندپروازی درباره چیزی که میخواهید باشید محدود شود، تا آنجا که مهر پایانی بزنید بر چیزی که نمیخواهید باشید!
کتاب_باز
تا آنجا که من میدانم، فقط درجاتی از سختی در زنجیرهای از اهدافِ قابل دستیابی وجود دارد. اگر یک هدف واقعبینانه برای خودتان تعیین کردهاید که اختیار عواملش را در دست دارید، آن هدف قابل دستیابی است. نمیخواهم اینقدر وارد جزئیات شوم که مثلا به این سؤالتان جواب دهم که «اما اگر هدفم این باشد که رئیس جمهور باشم، حتی اگر هیچ کدام از شرایطش را نداشته باشم، چه؟» لطفا اینقدر خردهگیر نباش!
مثلا من فکر میکنم که دویدن در یک مسابقه ماراتن «سخت باشد»، در حالی که چندین نفر از دوستانم هستند که انگار دویدن در یک مسابقه دوی ۴۲ کیلومتری برایشان آسانتر از این است که برای شام بهموقع برسند. با این حال مردم در سرتاسر دنیا هر روز این وظایف را مدیریت میکنند، پس هیچکدام «خیلی سخت» نیستند، در حالی که فقط یک نفر هر چهار سال یک بار رئیس جمهور میشود. پس، من هدف دوی ماراتن را برای خودم تعیین نمیکنم، اما اگر این کار را کردم، روی کاغذ دستیافتنی خواهد بود.
کتاب_باز
باید در تمام طول مسیر تعهدتان را حفظ کنید. به قول معروف: یا رومی روم یا زنگی زنگ!
البته، بعضی افراد فقط بهانه میآورند و هیچ کار مثبتی نمیکنند. آنها خسته یا پرمشغله نیستند: فقط تنبلاند و کاری -در واقع هیچ کاری- را بارها و بارها انجام میدهند و انتظار نتایج متفاوتی را هم دارند. بعضی از آنها برایم در توییتر پیام میگذارند که «اصلا نمیتوانم خودم را جمعوجور کنم!» هاها، بچههای بد! خوب میدانم که چه دسته گلی به آب دادهاید. نکند کتاب اولم را خواندهاید؟
بله، میدانم. نکند بیخیالی پیشه کردهاید؟ خیلی عالی است! خودتان را جمعوجور کردهاید؟ مرحبا، انگار خیلی تلاش کردهاید.
بسیار خوب، شرلوک هلمزهای عزیزم، ما درباره پالایش روانی حرف میزنیم، نه چرت زدن روانی.
کتاب_باز
رسیدن به این هدف در مجموع مستلزم سه گام است.
۱. تدوین استراتژی: هدفی تعیین کنید و برنامهای برای دستیابی به آن هدف در قالب دنبالهای از قطعات کوچک و قابل مدیریت تهیه کنید.
۲. تمرکز: زمانی را برای تکمیل هر قطعه کنار بگذارید.
۳. تعهد: کارهایی را انجام دهید که باید برای تکمیل هر قطعه انجام شوند.
کتاب_باز
پالایش روانی ۱۰۱
مانند پالایش فضای فیزیکی، پالایش روانی هم دو شکل دارد: دور ریختن و سازماندهی. برای اینکه کارهای کمتر و بهتری انجام دهید -تا بیشترین بهرهبرداری را از زمان، انرژی و پول محدودتان داشته باشید- باید وظایف (یا کارها، رویدادها، افراد و سایر چیزهایی) را دور بیندازید که آزارتان میدهند و در نتیجه، فضایی برای انجام کارهایی ایجاد کنید که از صرف تمام زمان، انرژی و پولتان روی آنها خوشحال میشوید. این کار «ایجاد یک بودجه معرکه» نامیده میشود و آن را بهشدت توصیه میکنم.
جمعوجور کردن خودتان یعنی اینکه چیزهایی که باقی مانده (از نظر زمان، انرژی و پول) را سامان بدهید و از آن منابع عاقلانه استفاده کنید - و آنها را نه تنها صرف کارهایی کنید که باید انجام بدهید، بلکه کمی از آن منابع را برای آن کارهای سطح بالاتری کنار بگذارید که میخواهید انجام بدهید و گویا فقط وقت یا توانایی مالی انجامشان را ندارید. یک تغییر بزرگ، یک تغییر کوچک یا هر چیز دیگری. این کار با تمیز کردن گاراژ خانهتان شروع نمیشود. تغییر با نظافت ذهنتان شروع میشود.
کتاب_باز
زیرا به محض اینکه با واقعیت روبهرو شوید، میتوانید تغییر آن را مطابق با ارادهتان شروع کنید.
Golam
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۹ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۹ صفحه