بریده‌هایی از کتاب رهایی از غم جدایی

مکان عظیم‌ترین زخم، مکان عظیم‌ترین التیام است. آکِرو

مکان عظیم‌ترین زخم، مکان عظیم‌ترین التیام است. آکِرو

مکان عظیم‌ترین زخم، مکان عظیم‌ترین التیام است.

مستقل بودن از لحاظ عاطفی به این معنی نیست که بپذیرید محکوم هستید تا آخر عمر تنها زندگی کنید، بلکه بدین معنی است که شما قادرید با اتکا به خویشتن و بینش عاطفی به عشق برسید و بخواهید با کسی رابطه برقرار کنید.

۱. روبه‌رو شدن و در نهایت پذیرفتن جدا بودن‌تان به عنوان یک فرد. هر یک از ما یک انسان کاملاً مجزا هستیم، چه در یک رابطه باشیم و چه به تازگی به رابطه‌ای پایان داده باشیم. ما تنها وارد این جهان می‌شویم و تنها هم از آن کوچ می‌کنیم.

باید بپذیرید که طرد‌شدگی یک تجربه تلخ و ناگوار و شدیداً تأثیرگذار است که می‌تواند سیستم دفاعی بدن‌تان را تحریک، خاطرات عاطفی قدیمی را دوباره فعال، و شرایطی موقتی ایجاد کند که در چنین شرایطی نیاز شما به وصال، به طرزی ناراحت‌‌کننده شدید است. کنار آمدن با این واقعیت که از دست دادن عشق واقعاً یک بحران عاطفی شدید است، راهی برای پرهیز از تله شرمندگی است. این پذیرش، یک گام رو به جلوی مهم ،در جهت تبدیل شدن به فردی است که از لحاظ عاطفی خود را پرورش داده است.

در‌هم‌شکستن در واقع شما را به وضعیت جدایی محض فرستاده است.اما این ‌بار چه کسی قرار است شما را تحویل بگیرد؟ چه کسی باقی‌مانده است تا به نیازهای مبرم شما که فعال شده‌اند پاسخ دهد و آن‌ها را برآورده کند؟ فقط خودتان.

طرد‌شدگی، همانند تولد جدایی را تحمیل می‌کند؛ شما ناگهان بسیار تنهاتر از قبل می‌شوید.

در‌هم‌شکستن، دوره‌ی جدا بودن محض است، و اگرچه تجربه‌ای دردناک است، فرصتی عالی برای آگاهی یافتن نسبت به خویشتن فراهم می‌کند. هرگز در هیچ زمان دیگری در چنین موقعیت خوبی قرار نخواهید گرفت که بتوانید با این واقعیت کنار بیایید که شما یک انسان جدای از دیگران هستید. به همین علت است که در‌هم‌شکستن برای بسیاری به یک دوره روشنگری تبدیل می‌شود، دروازه‌ای به یک سطح کاملاً جدید از آگاهی.

«فقط افراد قوی می‌توانند مرحله‌ی در‌هم‌شکستن را تحمل کنند؛ ضعیف‌ها نیاز به سازوکارهای دفاعی‌شان دارند.» در ابتدا، افراد اغلب به یک‌باره تمام مراحل را پشت سر می‌گذارند. شما ممکن است شوک عاطفی و احساس ویرانی مرحله‌ی در‌هم‌شکستن، احساسات مربوط به مرحله‌ی ترک و نیاز شدید به یک نوبت نشئگی عشق و نرسیدن به آن، شرمساری و محکوم کردن خود در مرحله‌ی درونی کردن، و سپس عصبانیت سوزان مرحله‌ی خشم، و در نهایت لحظه‌های امید و روشنی مرحله‌ی بلند شدن یا برخاستن را تجربه کنید، و سپس دوباره و دوباره هر یک از این مراحل را یکی پس از دیگری به سرعت تجربه کنید.

در‌هم‌شکستن بخشی ضروری در فرآیند التیام است چراکه شما را با این واقعیت روبه‌رو می‌کند که رابطه شما تمام شده است. اصلاح جمله که معرف یک شکاف یا پارگی در بافت‌های ضخیم یک رابطه عاطفی عمیق است. مانند این است که قبل از این‌که بتوانید خود جدیدتان را دوباره بسازید، مجبورید تکه‌تکه شوید.

روابط گسسته هرگز این نیاز شما به داشتن ارتباط عاطفی را مرتفع نمی‌کنند.

وقتی کسی که دوستش داریم ما را پس می‌زند، اغلب خشمی که نسبت به آن فرد احساس می‌کنیم را به سمت خودمان هدایت می‌کنیم و خودمان را به خاطر ازدست دادن او سرزنش می‌کنیم. بدین‌ترتیب، احساس طرد‌شدگی، شبیه یک باتلاق عمل کرده و ما را در عواطفی منفی، همچون حس بی‌ارزش بودن و یأس و ناامیدی فرومی‌برد. بی‌توجه به این‌که شرایط چه‌قدر دردناک بوده و این‌که درحال حاضر روحیه شما چقدر ممکن است خراب شده باشد، نباید خودتان را به چشم یک«قربانی» بنگرید و نباید فکر کنید که شایسته عشق نیستید. این واقعیت که کسی انتخاب کرده تا با شما نباشد، چیزهای زیادی هم درباره شما و هم درباره طرف مقابل‌تان و نحوه عملکردتان درآن رابطه می‌گوید.

در‌هم‌شکستن، یک تجربه تلخ و ناگوار است، اما اگر انتخاب کنید از این تجربه ارزشمند درس بگیرید، این تجربه می‌تواند به سطح جدیدی از پذیرش خویشتن و درک زندگی منتهی شود.

برای افرادی که در موقعیتی شبیه موقعیت پاتریشیا قرار دارند، هر بار که فرد یک گسستگی در یک رابطه قلبی عمیق را تجربه می‌کند، دوباره و دوباره احساسات همزیستی فعال می‌شود، حتی اگر این پاره شدن رابطه قلبی دوباره و دوباره با فرد یکسانی باشد. آن دسته از احساسات شما که برآمده از عمیق‌ترین نیازهای شماست (آن‌هایی که از لحاظ عاطفی شما را عاجز و ناتوان می‌کند) دائماً ضمیر خود‌آگاه شما را با نیازهای اولیه و ضروری غوطه‌ور می‌کنند. احساس می‌کنید که به تنهایی نمی‌توانید دوام بیاورید، هرچند چنین احساسی موقتی و گذراست. هر شکافی در رابطه‌تان، باعث دور جدیدی از عدم اعتماد به نفس شدید می‌شود. نوزاد درون‌تان جیغ و داد راه می‌اندازد و می‌خواهد در آغوش کشیده شده و دوست داشته شود. تناقض موجود این است که شما این چیزها را از همان کسی می‌خواهید که به شما خیانت کرده و شما را تنها گذاشته و برای همیشه شما را ترک کرده است.

وارد شدن به لحظه اکنون، به صورت موقتی ،مجال و فرصتی از دیدگاه «همیشه‌ـ یا‌ـ هرگز» برای شما فراهم می‌آورد. وقتی در لحظه اکنون به سر می‌برید، این‌ طرز فکر فاجعه‌‌آمیز دیگر هیچ جایگاهی ندارد. فقط لحظه «اکنون» وجود دارد، مکانی مقدس که می‌توانید از میان غنای حیاتی که پیرامون شما در جریان است خلق کنید.

وارد شدن به لحظه اکنون شامل باز کردن حواس و متمرکز کردن توجه‌تان به دیدنی‌ها، صداها، بوها و سایر حواسی است که در محیط حتی بدون واسطه شما موجود هستند. این کار به معنی استفاده از چشم‌ها و پوست و گوش‌ها برای تجربه کردن لحظه اکنون به طرزی بسیار خود‌آگاه است. برخی این حالت را «متوجه بودن» نامیده‌اند. برخی دیگر آن را «ذن» نامیده‌اند. از لحاظ فرآیند التیام طرد‌شدگی، لحظه اکنون یک پناهگاه طبیعی جهت رهایی از درد عاطفی است.

گوش دادن به صدا‌های پس‌زمینه ضعیف یکی از موثر‌ترین راه‌ها برای وارد شدن به لحظه‌ی اکنون است.

گوش دادن به صدا‌های پس‌زمینه ضعیف یکی از موثر‌ترین راه‌ها برای وارد شدن به لحظه‌ی اکنون است.

وقتی که به تفکراتتان اجازه می‌دهید کنترل اوضاع را به دست بگیرد، مستعد این هستید که افکار مربوط به آینده (آینده‌ای که در آن با نا‌شناخته‌ها سر و کار خواهید داشت) سراغ شما بیایند، یا به گذشته کشیده شوید (که در آن با غم و اندوه از دست دادن مواجه می‌شوید).