بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ۱۳ حکایت شیرین از طهران | صفحه ۶ | طاقچه
کتاب ۱۳ حکایت شیرین از طهران اثر فرزانه نیک‌روح متین

بریده‌هایی از کتاب ۱۳ حکایت شیرین از طهران

انتشارات:نشر سیزده
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۲۴ رأی
۴٫۶
(۲۴)
دل گوسفند سیاهی را در زیر منبر مسجد دفن می‌کردند، یا آن‌که دختران درِ خانه‌ای را قفل می‌کردند و به اولین مرد جوانی که از مسجد باز می‌گذشت کلید می‌دادند تا در خانه را باز کند و در هنگام گشایش در نیت می‌کردند بخت‌شان باز شود.
سیّد جواد
میدان تجریش، در تهران قدیم، شمالی‌ترین میدان در شهرستان شمیران و از توابع تهران محسوب می‌شد که با ساختن خیابان پهلوی نقطه‌ی پایانی این خیابان قرار گرفت. در آن ایام منطقه‌ی تجریش به سبب آب و هوای خوش و وجود امامزاده صالح و تکیه‌ی بزرگ آن معروف بود و تهرانی‌های بسیاری را در روزهای تعطیل جذب خود می‌کرد. نام محله‌ی تجریش نخستین بار هزاران سال پیش توسط راوند، مورخ طغرل سلجوقی، با نام دیه طجرشت آمده است. طغرل در همین مکان یعنی تجریش جان سپرد و جسدش به شهر ری منتقل شد.
سیّد جواد
اگر نیویورک به خیابان وال استریت، پاریس به خیابان شانزه لیزه، استانبول به خیابان استقلال و سن پترزبورگ به خیابان نودسکی‌اش می‌نازد، تهران باید به خیابان ولیعصر که لقب طولانی‌ترین خیابان خاورمیانه را یدک می‌کشد، بنازد.
آن شرلی
یکی از اصول مهم این بود که چلوکباب باید با دست خورده می‌شد. حتی زمانی که قاشق و چنگال رواج یافته بود، نان چلوکباب نقش دستمال سفره را بازی می‌کرد و فرد با آن دست، دهان و ته بشقابش را پاک می‌کرد.
سیّد جواد
پرستار مخصوص ببری خان، مشدی رحیم فراش، موظف بود هر روز یک دست جوجه کباب را بر روی سینی گذاشته و آن را مانند غذای شاه مهر کند. منظور از مهر کردن غذا این بود که در ابتدا خوراک توسط امین‌السلطان آبدار باشی کنترل می‌شد تا مبادا بدخواهان غذا را به زهر آغشته کرده باشند. حمام کردن ببری خان نیز آداب و رسومی خاص داشت. از یک روز قبل در حرمسرا می‌پیچید که فردا روز حمام ببری خان است. بعد از حمام تا دو روز گربه وقتی در راهرو و سالن‌های کاخ قاجار حرکت می‌کرد هرکس سر راهش بود خود را به کناری می‌کشید تا مبادا گربه‌ی عزیزکرده کثیف یا ناراحت شود و خبرچین‌ها به عرض شاه برسانند.
سیّد جواد
بین اقوام مختلفی که در تهران زندگی می‌کردند، ارامنه گل‌فروشی را در شهر باب کردند.
محمدحسین
در واقع امیریه، ولیعصر دوران قاجار بود. این محله به این دلیل امیریه نامیده شد که کامران میرزا، فرزند ناصرالدین شاه، در آن سکونت داشت. او نیز برای مادرش منیرالسلطنه خانه‌ای بنا کرد و در جوار خانه‌ی مادر، میدانی به نام منیریه به نام او ساخت.
ketabbaz
خنده‌دار این‌که هر خری در مسابقه از سایر خرها عقب می‌ماند، برنده اعلام می‌شد!
آن شرلی
بهتر این است بر حسب اراده و ارائه و امر اولیای دولت قاهره در انبار دولتی محلی بنا شود و مشتمل بر پنج باب حجره که محبوسین بر حسب استعداد مشغول به تحصیل این پنج حرفه و کسب شوند. حجاری، نجاری، اره‌کشی، خیاطی و کفاشی.
plato
شاه با دیدن این اوضاع کلانتر را دوباره خواست، البته این بار نه برای توضیح بلکه برای تنبیه ؛ فرمان شاهانه اجراشد: ریش کلانتر را زدند، فلکش کردند، طناب آوردند، به دار آویختند و تا سه روز جنازه‌اش را بین آسمان و زمین معلق نگه داشتند تا درس عبرت شود.
plato

حجم

۱۷۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۷۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان