بریدههایی از کتاب ۱۳ حکایت شیرین از طهران
۴٫۶
(۲۳)
پیتر دلاواله، سیاح ایتالیایی، قرنها پیش در تعریف تهران چه خوش گفت:
اگر استانبول شهر سروهاست، تهران را باید شهر چنارها خواند.
~sahar~
خیابانی که در طول یک قرن چهار نام را از آن خود کرده: امیریه، پهلوی، مصدق و سرانجام ولیعصر(عج).
~sahar~
هنوز صدای مرتضی احمدی را به یاد میآورم:
«ما بچههای طهرون هستیم، مال اون وقت که طهرون هنوز طهرون بود، در و پیکری داشت، واسهی خودش سر و صاحابی داشت، رنگ و رویی داشت، شناسنامهای داشت. بله دختر جون ما آخرین بازماندههای طهرون هستیم.»
~sahar~
مرتضی احمدی، قصهگوی طهرون قدیم، تهران را تنها گذاشت. امیدوارم قدردان و سپاسگزار صداهای تهران قدیم باشیم.
~sahar~
که در دلش هزاران قصهی ناگفته و ناشنیده جای دارد. این قصهها لابهلای هرج و مرج، ناآرامیها، رفت و آمد فرنگیها، سفرهای پی در پی رجال به اروپا، چپاول و تجاوزهای کشورهای دوستنما، جنگ و نزاعهای داخلی و خارجی و بذل و بخششهای سلطنتی سر به مهر باقی ماند و تنها برخی از حکایات به دست مورخان نگاشته شد؛ داستانهای مردی و نامردی، صداقت و دورویی، سادگی و آلایش، ترس و امید، جوانمردی و ناجوانمردی، شکست و پیروزی، افسانههای خرافی و قصههایی از این دست.
~sahar~
تهران در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در کمتر از پانزده سال توسعهای حیرتآور داشت و بعضی خیابانها با پیادهروهای وسیع شکلی منظم و هندسی یافت.
~sahar~
تهرانِ پایتخت اگر چه جوان، لیکن در دامان مادری چشم به جهان گشوده است که خود داعیهی مهتری و سروری در پیشینهی تمدن بشری دارد.
~sahar~
پیتر دلاواله، سیاح ایتالیایی، قرنها پیش در تعریف تهران چه خوش گفت:
اگر استانبول شهر سروهاست، تهران را باید شهر چنارها خواند.
چنارهای خیابان ولیعصر که تا امروز کم و بیش پابرجاست، مصداق بارز جملهی دلاواله است: شهر چنارها. تهران و چنارها یار یکدیگرند و چنارهای تهران را با خیابان ولیعصر میشناسند.
ریحانه باقریه
از قدیم گفتهاند ایرانیها نمیگذارند به شکمشان بد بگذرد.
محمدحسین
پیش از حملهی مغول به ری، تهران هم بر اثر باغها و میوههای مرغوبش و هم به سبب یاغیگری مردمانش شهرت یافته بود.
محمدحسین
نام محلهی تجریش نخستین بار هزاران سال پیش توسط راوند، مورخ طغرل سلجوقی، با نام دیه طجرشت آمده است. طغرل در همین مکان یعنی تجریش جان سپرد و جسدش به شهر ری منتقل شد.
مهدی
گلفروشی زعیم همچنان یکی از قطبهای مهم گل و گیاه در تهران است و به علت نزدیکی به کاخ ریاست جمهوری، مهمترین مشتریانش سیاستمداران، وزرا و نمایندگان مجلس هستند. تهرانیان این گلفروشی را چنین میخوانند: گلفروشیای با سابقهای از جنس سیاست.
آن شرلی
نشریات مختلف بینالمللی به دلیل قدمت فروشگاه و صادرات گل، از زعیم بسیار صحبت کردهاند. زعیمِ بزرگ که اصالتاً کاشانی بود این میراث را برای پسرانش به جا گذاشت. علی زعیم علت شهرت گلفروشیشان را نزدیکی به کاخ مرمر و رفت و آمد درباریان و اشراف میداند. برخی نیز این گلفروشی را با نام هویدا پیوند میدهند؛ چرا که یکی از مشتریان معروف زعیم، هویدا بود که سیزده سال عنوان نخست وزیری پهلوی دوم را یدک میکشید. میگویند گل ارکیدهای که او هر روز به یقهی کتش میزد از این گلفروشی تهیه میشد.
babak shams
روز بیست و هفتم ماه رمضان به روز پیراهن مراد معروف بود. در این روز دختران دم بخت باید با پارچهای که از پول گدایی به دست آورده بودند پیراهن میدوختند و اعتقاد داشتند با پوشیدنش به هر مرادی که دارند میرسند و البته در آن ایام معمولاً جز سفید بختی و راهی خانهی شوهر شدن مراد دیگری نداشتند.
babak shams
نخستین قطار از بندر شاهپور به سمت تهران رهسپار شد.
niusha
اگر استانبول شهر سروهاست، تهران را باید شهر چنارها خواند.
niusha
هنوز صدای مرتضی احمدی را به یاد میآورم:
«ما بچههای طهرون هستیم، مال اون وقت که طهرون هنوز طهرون بود، در و پیکری داشت، واسهی خودش سر و صاحابی داشت، رنگ و رویی داشت، شناسنامهای داشت. بله دختر جون ما آخرین بازماندههای طهرون هستیم.»
niusha
ساعی که تخصصش امور جنگلداری بود، بسیار علاقه داشت که در محل کنونی پارک ساعی، جنگل بزرگی احداث کند که به سبب دستاندازیهای رجال و غصب زمینها، فقط توانست پارک ساعی را تأسیس کند.
karoon
هفت ماه بعد یعنی در سیام فروردین ماه سال ۱۳۰۷، ساختن راه آهن توسط آلمانیها در شمال کشور آغاز شد و سرانجام رضاشاه در سال ۱۳۱۷ راه آهن را افتتاح کرد.
karoon
جمعیت شهر در ۱۳۵۵ به ۴٫۳۵۰٫۰۰۰ تن رسید.
karoon
حجم
۱۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان