بریدههایی از کتاب سه شنبه ها با موری
۴٫۴
(۲۳۸)
«این بخشی از مفهوم خانواده است؛ اینکه خانواده فقط عشق نیست، بلکه این است که به سایر اعضا نشان بدهی که مراقبشان هستی. این همان چیزی است که زمانی که مادرم مرد، دلتنگاش شدم- چیزی که من امنیت معنوی مینامم- اینکه بدانی خانوادهات مراقبت خواهند بود. هیچچیز دیگر در این دنیا این حس را به تو نخواهد داد؛ نه پول. نه شهرت.»
وصال
دوست دارم با آن آدم حرف بزنم. دوست دارم به او بگویم مراقب اشتباهاتی که مرتکب میشوی، باش. دلم میخواهد به او بگویم کمی دیدت را بازتر کن، فریب ارزشهای قلابی را نخور؛ زمانی که کسانی که دوستت دارند حرف میزنند، به آنها گوش بده؛ فکر کن این آخرین باری است که با آنها حرف میزنی.
پریوش
فرهنگی که ما داریم به مردم این اجازه را نمیدهد تا حس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند؛ و تو باید خیلی قوی باشی تا بتوانی بگویی که من زیر بار فرهنگی که برایم کارایی ندارد، نمیروم.»
a m i r
«کارهایی را انجام بده که از قلبت برمیآیند. زمانی که این کار را انجام بدهی، احساس نارضایتی نخواهی کرد، حسادت نخواهی کرد، حسرت اموال دیگران را نخواهی خورد. برعکس، تمام وجودت پر میشود از احساس خوبی که از سایرین پس میگیری.»
پریوش
میدانی چه چیزی احساس رضایت واقعی را در تو ایجاد میکند؟»
چی؟
«سهیم شدن هر آنچه داری با دیگران.»
مثل پیشآهنگها حرف میزنید.
«منظورم پول نیست، میچ. منظورم زمان است. نگرانیهایت. داستانهایت.
mirtabar
اگر بتوانی معنای زندگیات را پیدا کنی، دیگر هیچگاه نمیخواهی به گذشته برگردی.
parimah ahmadi
زمانی که چگونه مردن را یاد بگیری، چگونه زیستن را هم خواهی آموخت.»
parimah ahmadi
معلم هیچگاه نمیتواند بگوید که تأثیراتی که میگذارد تا چه حد است؛ معلم بر روی ابدیت اثر میگذارد.»
parimah ahmadi
«بزرگترین چیز در زندگی این است که یاد بگیری چطور عشقت را به همه هدیه کنی و چطور اجازه بدهی عشق به وجودت راه پیدا کند.»
parimah ahmadi
« فرهنگی که ما داریم به مردم این اجازه را نمیدهد تا حس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند؛ و تو باید خیلی قوی باشی تا بتوانی بگویی که من زیر بار فرهنگی که برایم کارایی ندارد، نمیروم.»
parimah ahmadi
چه اتفاقی برای من افتاده بود؟ زمانی به خودم قول داده بودم که هیچگاه کارم را برای پول رها نکنم، قول داده بودم که به ارتش صلح بپیوندم و در مکانهای زیبا، خارقالعاده و بکر زندگی کنم.
اما در عوض، نزدیک به ده سال بود که در دیترویت ماندگار شده بودم، در یک شغل ثابت، یک بانک مشخص و یک سلمانی.
parimah ahmadi
کمکم او را مثل معلم دومیدانیام، مربی صدا میزنم. موری هم این لقب را میپسندد.
میگوید: «مربی، قبول است؛ من مربی تو خواهم شد. تو هم میتوانی بازیکن من بشوی. تو میتوانی تمام بخشهای زیبای زندگی را بازی کنی که من برای انجامشان پیر شدهام.»
parimah ahmadi
«زندگی مجموعهای است از پسرویها و پیشرویها. تو میخواهی کاری را انجام بدهی اما مجبور میشوی به کار دیگری تن بدهی. گاهی چیزی باعث آزارت میشود با اینکه بهخوبی میدانی که نباید اینگونه باشد. قدر برخی چیزها را نمیدانی درحالیکه بهخوبی میدانی که نباید هیچچیز را به دست فراموشی بسپاری.»
«کشش دو قطب مخالف مانند کش آمدن لاستیک است. و بیشتر ما درجایی دراینبین زندگی میکنیم.»
Sheyda Shojaei
«کارهایی را انجام بده که از قلبت برمیآیند. زمانی که این کار را انجام بدهی، احساس نارضایتی نخواهی کرد، حسادت نخواهی کرد، حسرت اموال دیگران را نخواهی خورد. برعکس، تمام وجودت پر میشود از احساس خوبی که از سایرین پس میگیری.»
.....
خودت را وقف عشق به دیگران کن، خودت را وقف جامعه اطرافت کن و خودت را وقف ساختن چیزهای جدیدی کن که به تو هدف و معنا بدهد.
.....
خیلی ساده است. وقتی سنات بالا میرود، چیزهای بیشتری یاد میگیری. اگر در بیستودوسالگی در جا بزنی، همیشه بهاندازهی دوران بیستودوسالگی خام و جاهل میمانی.
.....
پیری یعنی رشد کردن. پیری تنها این جنبهی منفی نیست که قرار است بمیری بلکه این جنبهی مثبت را دارد که درک میکنی که خواهی مرد و به همین دلیل بهتر زندگی خواهی کرد.
سحر کریم زاده
ند قانون میشناسم که دربارهی عشق و ازدواج صدق میکنند: اگر به دیگری احترام نگذاری، دچار مشکل خواهی شد. اگر برخی مواقع کوتاه نیایی، دچار مشکل خواهی شد.
اگر نتوانی آزادانه در مورد هر آنچه بین شما رخ میدهد صحبت کنی، دچار مشکل خواهی شد؛ و اگر در زندگی ارزشهای مشترکی نداشته باشید، دچار مشکل خواهید شد. ارزشهای شما باید شبیه هم باشد.
«و مهمترین این ارزشها چیست، میچ؟»
بله؟
«اعتقاد تو به اهمیت ازدواج.»
ar
«میچ، به خودم اجازه نمیدهم که بیش از این برای خودم دلسوزی کنم. هرروز صبح کمی اشک میریزم؛ فقط همین.»
به مردمانی فکر کردم که بیشتر ساعت کاری خود را صرف افسوس خوردن به حال خود، میکنند. چقدر مفید بود اگر هرروز یکزمان محدودشده، صرف این کار میشد و بعد به کارهای روزانه رسیدگی میشد؛ و اگر موری باوجود چنین بیماری وحشتناکی میتوانست این کار را انجام بدهد...
Behrooz Rh
به هیچچیز دل نبند چون همهچیز گذرا است.
Reza
حجم
۱۸۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۸۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۲۹,۹۹۹
تومان