بریدههایی از کتاب سه شنبه ها با موری
۴٫۴
(۲۴۰)
«عشق تنها عملکرد منطقی بشر است.»
Zahra
«این چیزی است که همه نگران آن میشوند، مگر نه؟ اگر امروز آخرین روز زندگیام باشد چه میشود؟»
Fatemeh
«میچ، مشکل اینجاست که ما باور نداریم که همگی شبیه هم هستیم. سفید و سیاه، کاتولیک و پروتستان، زن و مرد. اگر همهی مردم را به یکچشم ببینیم، اگر قبول کنیم که همه شبیه هم هستیم، شاید بتوانیم زیر سقف یک خانواده در کل جهان دورهم جمع بشویم و همانطور که برای خودمان اهمیت قائل هستیم برای آن خانواده هم باشیم.
«اما باور کن زمانی که مرگت نزدیک باشد، این مسئله را بهوضوح میبینی. همهی ما مثل هم یک شروع-تولد- و یک پایان-مرگ- داریم. پس چطور میتوانیم باهم متفاوت باشیم؟
«روی خانواده انسانی سرمایهگذاری کن. روی مردم سرمایهگذاری کن. یک جامعهی کوچک از مردمانی که دوستشان داری و دوستت دارند تشکیل بده.»
Melika_SA
موری اعتقاد داشت که ذات تمام انسانها خوب است اما او همچنین میدانست که انسانها به چه چیزهایی میتوانند تبدیل شوند.
همان روز چند ساعت بعد به من گفت: «مردم تنها زمانی پست و بد میشوند که احساس خطر کنند و این همان کاری است که فرهنگ ما میکند. این همان کاری است که اقتصاد ما میکند. در اقتصاد ما، حتی مردمی که سرِ کار میروند هم احساس خطر میکنند چون نگران از دست دادن شغلشان هستند؛ و زمانی که احساس خطر کنی، تنها به فکر خودت خواهی بود. پول برایت مثل خدا میشود. تمام اینها بخشی از فرهنگ ما است.»
نفسش را بیرون داد: «برای همین است که من زیر بار این فرهنگ نمیروم.»
Melika_SA
موری گفت: «میچ، بخشی از مشکل این است که همه یکجورهایی عجله دارند. مردم معنای زندگیشان را درنیافتهاند بنابراین دائماً به دنبال آن میدوند. آنها به ماشین بعدی، به خانهی بعدی و کار بعدی فکر میکنند. بعد متوجه میشوند که این چیزها هم خالی و بیمعنی است و به باز هم میدوند و میدوند.»
من گفتم، زمانی که دویدن را آغاز کنی، دیگر کم کردن سرعت کار سختی است.
Melika_SA
«حقیقت این است که امروزه هیچ بنیان و هیچ زمین محکم و امنی وجود ندارد که مردم بتوانند روی آن بایستند مگر خانواده. این موضوع از زمانی که مریض شدم برای من روشنتر شده است. اگر حمایت، عشق و توجه و نگرانی که از خانواده میگیری وجود نداشته باشد، چیز زیادی در دست نخواهی داشت. عشق بینهایت مهم است. همانطور که شاعر بزرگ ما اودِن گفته بود: یا به هم عشق بورزید یا بمیرید.»
کاربر ۱۶۲۶۶۳۵
«کارهایی را انجام بده که از قلبت برمیآیند. زمانی که این کار را انجام بدهی، احساس نارضایتی نخواهی کرد، حسادت نخواهی کرد، حسرت اموال دیگران را نخواهی خورد. برعکس، تمام وجودت پر میشود از احساس خوبی که از سایرین پس میگیری.»
ghazale
«میچ، فکر اینکه بخواهی داراییهایت را به رخ بالادستانت بکشی از سرت بیرون کن. آنها درهرحال از بالا به تو نگاه خواهند کرد؛ و فکر این که بخواهی داراییهایت را به رخ زیردستانت بکشی را هم از سرت بیرون کن. آنها تنها به تو حسادت خواهند کرد. موقعیت اجتماعی تو را به هیچ جا نخواهد رساند. تنها یک قلب باز و مهربان میتواند برایت جایگاهی در دل همه باز کند.»
ghazale
او گفت: «میچ، فرهنگ ما تو را به سمتوسوی فکر دربارهی این مسائل سوق نمیدهد، مگر اینکه رو به موت باشی. ما بهشدت درگیر منیّت، کار، خانواده، ثروت، وام، خرید ماشین جدید و تعمیر رادیاتورهای خراب هستیم؛ درواقع ما برای ادامهی زندگی درگیر هزاران کار کوچک هستیم؛ بنابراین عادت نداریم که یکلحظه عقب بکشیم و به زندگی خود نگاه کنیم و بگوییم، همهاش همین است؟ این تمام چیزهایی است که میخواهم؟ جای هیچچیز این وسط خالی نیست؟»
موری مکث کرد.
«تو به کسی نیاز داری که تو را به این سمت هل بدهد. این اتفاق خودبهخود رخ نمیدهد.»
ghazale
کشش دو قطب مخالف مانند کش آمدن لاستیک است. و بیشتر ما درجایی دراینبین زندگی میکنیم.»
به نظر من چیزی شبیه کُشتی است.
او خندید: «مسابقهی کشتی. بله میتوان زندگی را اینگونه هم تفسیر کرد.»
و من میپرسم که کدام طرف برنده میشود؟
«کدام طرف برنده میشود؟»
موری با دندانها کجومعوج و چشمانی پر از چینوچروک به من لبخند میزند.
«عشق برنده میشود. عشق همیشه برنده است.»
ghazale
اولین دلیلش این است که فرهنگی که ما داریم به مردم این اجازه را نمیدهد تا حس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند. ما درسهای اشتباهی را به آنها میآموزیم؛ و تو باید خیلی قوی باشی تا بتوانی بگویی که من زیر بار فرهنگی که برایم کارایی ندارد، نمیروم. اینکه فرهنگ خودت را بسازی. بیشتر مردم نمیتوانند این کار را انجام بدهند. آنها حتی از من که در این شرایط قرار دارم هم غمگینتر هستند.
ghazale
«باید چیزهای زیبا، واقعی و خوب را در این مقطع از زندگیات بیابی. نگاه به گذشته باعث میشود همهچیز را مقایسه کنی و با آن رقابت کنی؛ و سن مقوله رقابتی نیست.»
سحر کریم زاده
به هیچچیز دل نبند چون همهچیز گذرا است.»
کاربر ۷۵۷۶۷۸۰
«یا به هم عشق بورزید یا بمیرید.»
کاربر ۷۵۷۶۷۸۰
«کارهایی را انجام بده که از قلبت برمیآیند. زمانی که این کار را انجام بدهی، احساس نارضایتی نخواهی کرد، حسادت نخواهی کرد، حسرت اموال دیگران را نخواهی خورد. برعکس، تمام وجودت پر میشود از احساس خوبی که از سایرین پس میگیری.»
آرزو 🍃
عشق بینهایت مهم است. همانطور که شاعر بزرگ ما اودِن گفته بود: یا به هم عشق بورزید یا بمیرید.»
مریم صادقی
«میخواهی چهکاره شوی؟»
بهترین استاد زندگی من فقط بهاینعلت معلم شد که هیچ انتخاب دیگری نداشت.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
مشکل این بود که انسانها دوست داشتند حس کنند که مهم و حائز اهمیت هستند. اینکه وجودشان دارای ارزش است.
Reza
کاپل گفت: «موری حادثهی مرگ مادرتان مربوط به هفتادسال پیش است. هنوز غماش ادامه دارد؟»
موری زمزمهکنان گفت: «کاملاً درست حدس زدی.»
Reza
زندگی مجموعهای است از پسرویها و پیشرویها. تو میخواهی کاری را انجام بدهی اما مجبور میشوی به کار دیگری تن بدهی. گاهی چیزی باعث آزارت میشود با اینکه بهخوبی میدانی که نباید اینگونه باشد. قدر برخی چیزها را نمیدانی درحالیکه بهخوبی میدانی که نباید هیچچیز را به دست فراموشی بسپاری.
Reza
حجم
۱۸۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۸۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۲۹,۹۹۹
۱۴,۹۹۹۵۰%
تومان